کتاب آموزه های دکتر دمینگ

کتاب آموزه های دکتر دمینگ نوشتهٔ رافائل آگوایو و ترجمهٔ میترا تیموری و ویراستهٔ آزاده رادنژاد است و انتشارات ناب اندیشان آن را منتشر کرده است. دکتر دمینگ کسی است که کیفیت را به ژاپنی‌ها آموخت.

درباره کتاب آموزه های دکتر دمینگ

در دهه ۱۹۵۰، ژاپنی‌ها آموزه‌‌های دکتر دمینگ در زمینهٔ مدیریت و کیفیت را از او آموختند. آن‌ها با به‌کاربستن این آموزه‌ها، توانستند صنایع ورشکستهٔ خود را بازسازی کرده و ژاپن را تا مرحلهٔ برتری اقتصادی کنونی پیش برند. بعضی شرکت‌های آمریکایی نیز در دهه‌های اخیر، با تمرکز بر اندیشه‌ها و آموزه‌های دکتر دمینگ توانستند از عمق شکاف رقابتی خود با ژاپنی‌ها بکاهند. کتاب آموزه های دکتر دمینگ با مثال‌های کاربردی و توضیحات روشنگر، امکان درک عمیق ایده‌ها و آموزه‌های دکتر دمینگ را برای هر کسی با هر سطح دانشی فراهم می‌آورد. این کتابی است ساده که نشان می‌دهد چگونه می‌توان از این ایده‌ها و آموزه‌ها در صنایع مختلف تولیدی و خدماتی و امور مختلف استفاده کرد. در سیستمی که به‌خوبی سازمان‌دهی شده است، همهٔ اجزای سازندهٔ سیستم، به قصد پشتیبانی از یکدیگر با هم کار می‌کنند. در سیستمی که رهبری و مدیریت خوبی دارد، همه برنده‌اند. این همان نکته‌ای است که دکتر دمینگ در سال ۱۹۵۰ به مدیران ارشد و مهندسان ژاپنی آموخت. 

 کتاب آموزه های دکتر دمینگ، ابزار مناسبی برای ایجاد تغییرات بنیادین در بینش مدیران و کارکنان است. اگر می‌خواهید شرکت خود را از بنیاد تغییر دهید با این کتاب شروع کنید. اگر می‌خواهید هر بهبود و تغییری در شرکت خود دهید، بهبودهایی که طبعاً به قصد پیشرفت شرکت و افزایش سود آن انجام می‌دهید، قبل از هرکاری، آموزه های دکتر دمینگ را بخوانید، یاد بگیرید و اساس کار و برنامهٔ خود قرار دهید.

آموزه های دکتر دمینگ، زیرساخت مدیریت نوین یا همان چیزی است که امروزه به رهبری ناب معروف است. این آموزه‌ها از بهبود و مدیریت کسب‌وکار فراتر رفته و در زندگی شخصی شما نیز به‌کاربردنی هستند، به عنوان پدر، مادر، فرزند و یا همکارْ بهتر.

خواندن کتاب آموزه های دکتر دمینگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام مدیران و مسئولان و رهبران سازمان‌ها و گروه‌ها پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آموزه های دکتر دمینگ

«در سال ۱۹۶۸، شرکت فورد به عنوان شرکتی محبوب در صنعت خودروسازی امریکا ظاهر شد. برای اولین بار پس از دهه ۱۹۲۰، درآمدهای این شرکت از جنرال موتورز و حتی از مجموع درآمدهای جنرال موتورز و کرایسلر هم فراتر رفت. این افزایش سهم بازار فورد به ضرر دو رقیب امریکایی آن، همچنان ادامه یافت. خط جدید فورد برای تولید خودروی مدل توروس/ سابل از لحاظ تجاری و از نظر منتقدان دیترویتی یک موفقیت بی‌مانند بود. مجله کانسیومررپورتز که معمولاً طرفدار خودروهای امریکایی نیست، این مدل‌های جدید را بهترین خودروهایی نامید که تا کنون آزمایش شده‌اند و مدل توروس را به عنوان مبنایی برای قضاوت در مورد دیگر مدل‌های سواری معرفی کرد. در آن زمان فورد در نشریات و تبلیغات به جای تأکید بر فروش و یا بازاریابی، بر کیفیت تأکید داشت. برای ششمین سال پیاپی در میان همه سازندگان خودروهای سواری، خودروهای فورد به عنوان خودروهایی با بالاترین کیفیت شناخته شدند.

در سال‌های بعد، که هم‌چنان درآمدهای فورد از جنرال موتورز و کرایسلر بالاتر می‌رفت، معلوم شد که موفقیت فورد، اتفاقی نبوده است. فورد سهم سود هر یک از کارمندان ساعتی خود را در سال ۱۹۸۷ بیش از ۲۰۰۰ دلار و در سال ۱۹۸۸، ۳۷۰۰ دلار اعلام نمود. برخی برآورد می‌کنند که مزیت فورد از لحاظ صرفه‌جویی در هزینه هر خودرو در مقایسه با جی‌ام (GM) بالغ بر ۶۰۰ دلار می‌شد.

این امر برای شرکتی که در سال ۱۹۸۰ در لبه پرتگاه قرار داشت و قبل از آن هم، از نظر کیفیت، اعتبار چندانی نداشت، به ویژه در مقایسه با خودروسازان ژاپنی، چندان بد نبود. در سال ۱۹۸۰، وقتی کارخانه کرایسلر در آستانه ورشکستگی بود و بر سر ادامه یافتن حمایت وام‌های دولتی برای آن، جدال بسیاری وجود داشت، فورد نیز حال و روز بهتری نداشت و داشت کاملاً آسیب می‌دید.

ولی در سال ۱۹۸۳، انقلاب آرامی در شرکت فورد آغاز شد. آن موقع، کیفیت خودروهای امریکایی، بزرگ‌ترین مسئله بود. مدیریت شرکت فورد دریافته بود وقت آن است که کاری اساسی صورت گیرد. در سال ۱۹۸۳، فورد از برجسته‌ترین متخصص امریکایی کیفیت یعنی از شخصیت مشهور، دکتر دبلیو ادواردز دمینگ، تقاضای کمک کرد و در اوج حیرت مدیران شرکت فورد، دمینگ نه از کیفیت که از مدیریت برای آنان سخن گفت. تمام مدیران ارشد شرکت فورد در سمینارهای دمینگ شرکت کردند و از آن پس، شرکت شکل دیگری به خود گرفت. در میان کسانی که در سمینارها شرکت کردند، دونالد پترسن قرار داشت که بعدها رئیس کارخانه شد و اعلام کرد قصد دارد فلسفه دمینگ را در شرکت پیاده کند.»