دانلود و خرید کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی میمسی سادوفسکی ترجمه محبوبه گل‌فشانی
تصویر جلد کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی

کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی

معرفی کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی

کتاب الکترونیکی «تجربیات مدرسه سادبری‌ولی» نوشتهٔ میمسی سادوفسکی و دنیل گرینبرگ با ترجمهٔ محبوبه گل‌فشانی در نشر کرگدن چاپ شده است. مدرسهٔ سادبری‌ولی یکی از قدیمی‌ترین مدارس دمکراتیک دنیاست که در سال ۱۹۶۸ در ایالت ماساچوست امریکا تأسیس شد. این مدرسه کلاس و درس و برنامه‌ریزیِ درسیِ ازپیش‌تعیین‌شده ندارد و دانش‌آموزان طبق خواست خود فعالیت‌هایشان را انتخاب می‌کنند. ترکیب سنین مختلف از ویژگی‌های برجستهٔ این مدرسه است. سادبری‌ولی طبقِ دمکراسی عمل می‌کند. در جلسات مدرسه هرکس حق رأی و اظهارنظر دارد و مجالی برای حرف زدن و ابراز عقیده و شنیده و دیده شدن. مؤسسان این مدرسه در قالب مجموعه جستارهایی تجربیات خود را به نگارش درآورده‌اند. درواقع این مؤسسان همان والدینی بوده‌اند که نگرانی آموزش فرزندانشان را داشته‌اند و پس از مدت‌ها جست‌وجو در مدارس مختلف و دستِ خالی برگشتن، به این نتیجه رسیده‌اند که برای تأسیس مدرسهٔ ایدئالشان باید شخصاً اقدام کنند.

درباره کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی

مدرسهٔ سادبری‌ولی با از سر گذراندن چالش‌های مختلف نیم قرن است که سرپا مانده است. این کتابْ داستان بخشی از این چالش‌هاست. تقریباً تمامی فصل‌ها با سؤال شروع می‌شوند؛ سؤالاتی که ممکن است با جواب‌های کلیشه‌ای و استدلال‌های کهنه و نخ‌نما به‌راحتی از ذهنمان دورشان کرده باشیم، اما سادبری‌ولی ما را با پاسخ‌های عمیق، چالش‌برانگیز، دور از انتظار و درعین‌حال منطقی روبه‌رو می‌کند. دلایل مدرسه رفتن را به چالش می‌کشد و تقابل آنچه را از مدارس می‌خواستیم و آنچه را به دست آورده‌ایم برجسته می‌کند. نویسندگان در دل پاسخ‌ها، ما را با نکاتی همچون پیش‌فرض‌های یادگیری و خاستگاه آنها، ماهیت دوره‌های آموزشی، سطوح مختلف یادگیری و حتی اصول دمکراسی آشنا می‌کنند. نویسندگان کتابْ مدرسهٔ سادبری‌ولی را بستری می‌دانند برای یادگیری همه‌چیزهایی که امروزه نادیده گرفته می‌شوند، اما یادگیری‌شان برای نسل آینده ضروری است؛ ارزش‌هایی همچون عدالت، آزادی و مسئولیت‌پذیری. سادبری‌ولی از بطالت دانش‌آموزان گریزان نیست، بلکه آن را به رسمیت می‌شناسد؛ نگاهی جامع به زمان دارد؛ حوزهٔ یادگیری را محدود به کلاس و درس نمی‌داند و برعکس دوره‌های آموزشی را به‌طور جدی نقد می‌کند. در جای‌جای کتاب بر این نکته تأکید می‌شود که باید به توانمندی کودکان باور داشته باشیم.

کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به والدین، روانشناسان کودک، مسئولین مدارس و معلمان پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی

امروز در اواخر قرن بیستم چه نوع مدرسه‌ای بچه‌ها را به بهترین شکل برای یک شغل مناسب آماده می‌کند؟

پاسخ به این سؤال اصلاً سخت نیست، همه‌جا مطالب زیادی درمورد آن می‌نویسند. عصر حاضر عصر پساصنعتی است، عصر اطلاعات، عصر خدمات، عصر تخیل، عصر خلاقیت و عصر کارآفرینی. آینده در دست کسانی است که بتوانند ذهنشان را به کار بیندازند تا ابزارهای جدید و قدیمی، ایده‌های جدید و قدیمی و حقایق نو و کهنه را به کار بگیرند، به آنها شکل بدهند، رویشان تأثیر بگذارند، سازماندهی‌شان کنند و آنها را به اجرا در بیاورند.

این‌گونه فعالیت‌ها حتی در فوق برنامه‌های مدارس معمولی هم اتفاق نمی‌افتد، چه رسد به برنامه‌های متداولِ روزانه‌شان.

در سادبری‌ولی کل برنامهٔ درسی همین فعالیت‌ها هستند.

آیا این موضوع دور از ذهن به نظر می‌رسد؟ برای کسی که گوشش با این حرف‌ها آشنا نیست شاید. اما تاریخ و تجربه هر دو مؤیّد این نکته‌اند. دیگر چگونه توضیح دهیم که همهٔ فارغ‌التحصیلان سادبری‌ولی که آرزوی رفتن به کالج و مدارس عالی را دارند همواره پذیرفته می‌شوند و معمولاً هم در دانشگاه‌های انتخاب اولشان؟ بدون کارنامه، بدون گواهی، بدون توصیه‌نامهٔ شفاهی یا کتبی. مسئولان پذیرش دانشگاه‌ها چه چیزی در این بچه‌ها می‌بینند؟ چرا درخواست پذیرش این دانش‌آموزان را قبول می‌کنند و اغلب آنها را روی هوا می‌برند؟ چرا این مدیران کارآزموده که غرق در لذت پذیرش دانش‌آموزانی با معدل‌های سطح عالی، نامه‌های درخشان از معلم‌ها و رتبه‌های درخشان کنکورند، فارغ‌التحصیلان سادبری‌ولی را می‌پذیرند؟

پاسخ کاملاً روشن است، حتی اگر پذیرفتنش سخت و خلاف میل باطنی باشد. این اساتید کارآزموده در دانش‌آموزان ما سرزندگی، هوشیاری، اعتمادبه‌نفس و روحیهٔ خلاق دیده‌اند. رؤیای هر دانشگاه پیشرفته‌ای داشتن چنین دانش‌آموزانی است.

مستندات خود گویایند. دانش‌آموزان ما در طیف وسیعی از مشاغل (یا دانشکده‌ها، درمورد فارغ‌التحصیلان جدید مدرسه) مشغول‌اند. آنها دکتر، رقاص، موسیقی‌دان، تاجر، هنرمند، دانشمند، نویسنده، تعمیرکار ماشین و نجارند. نیازی نیست که ادامه دهم، اگر تمایل دارید می‌توانید آنها را از نزدیک ببینید.

اگر امروز کسی پیش من بیاید و بگوید: «اگر بخوام مطمئن باشم بچه‌ام بهترین فرصت‌های شغلی در رشتهٔ موردعلاقه‌اش را به دست میاره باید کدام مدرسه بفرستمش؟» من بدون کوچک‌ترین درنگی می‌گویم: «بهترین مدرسه در کشور برای رسیدن به چنین هدفی سادبری‌ولی است.» افسوس که در حال حاضر این مدرسه تنها مدرسهٔ امریکا است که با نگاهی به آینده دقیقاً همین کار را می‌کند.

کاربر 625741
۱۴۰۳/۰۶/۰۹

از آشنایی با مدارس سادبری ولی بسیار خوشحالم شدم و تاسف میخورم که مدارس ما با دقیقا در نقطه مقابل این مدارس آزاد قرار دارند.

فهمیدنش سخت نیست، اما پذیرشش خیلی سخت است که بهترین خدمتی که می‌توان در حق هرکسی در هر سنی کرد این است که سد راه مسیر کنجکاوی ذاتی و خلاقیتش نشویم، که بهترین آموزش شاید آموزشی باشد که حداقل مانع را برای کاوشِ آزاد ذهن ایجاد کند
منکسر
سؤالمان این بود که یک مدرسه چگونه می‌تواند به بهترین وجه خلاقیت دانش‌آموزان را پرورش دهد. جواب به‌طور شگفت‌انگیزی ساده - و درعین‌حال پیچیده - بود. آدم‌ها یادگیرنده‌اند. آنها از بدو تولد در حال یادگیری‌اند! انسان‌ها ذاتاً کنجکاو و کوشا هستند. باورنکردنی است که یک نوزادِ خیلی ناتوان با ابتدایی‌ترین مهارت‌های ارتباطی به‌سرعت رشد می‌کند و می‌شود کودک نوپایی که حرف زدن و راه رفتن یاد می‌گیرد و جهان پیرامونش هر ماه به‌صورت تصاعدی وسیع می‌شود. آنها خلاق به دنیا می‌آیند. ابداً نیاز نیست کسی فرایند یادگیری را به یک نوزاد توضیح دهد، اینکه چگونه غلت بخورد یا بنشیند، چگونه با انگشت‌هایش کشف کند، بایستد، راه برود، اول در حد چند کلمه و بعد چند جمله حرف بزند و بعدها نظرات پیچیده و انتزاعی بسیاری را بیان کند. وقتی میل به یادگیری موضوعی داریم چگونه آن را یاد می‌گیریم؟ شیوهٔ نوزاد برای یادگیری دقیقاً همان‌طور است. آنها کشف می‌کنند، تقلید می‌کنند، تجربه می‌کنند و از طریق آزمون و خطا به دیدگاه‌های پیچیده‌تری می‌رسند.
منکسر
من فکر می‌کنم چیزی که در دوران کودکی خیلی اهمیت دارد این است که موقع انجام هر کاری به آدم خوش بگذرد. این بخشی از فرایند رشد است. گمان می‌کنم بچه‌ها موقع بازی مفاهیمی را تجربه می‌کنند، مفاهیم ذهنی‌ای که بقیهٔ آدم‌ها به کار می‌برند.
منکسر
تعدادی از بچه‌ها در چهار یا پنج سالگی شروع کرده‌اند به خواندن (این از آن حرف‌هایی است که همه دوست دارند بشنوند) و تعدادی دیگر هم در ده یا دوازده سالگی و حتی دیرتر. در مدرسه‌های معمولی وقتی دانش‌آموزی هشت‌ساله نمی‌تواند بخواند، برایش کلاس‌های تقویتی در نظر می‌گیرند و تحت فشار زیادی قرارش می‌دهند. اما اگر سر حرف خود بمانید، همان‌طور که ما طی این سال‌ها سر حرفمان مانده‌ایم، و او را رها کنید و اجازه دهید با سرعت خودش پیش برود، آن «معجزه» حتماً اتفاق می‌افتد.
منکسر
فرایند خودراهبری یا پیشگام شدن در مسیر زندگی یا به عبارت دیگر، به دلِ خود زندگی کردن به‌جای وقت‌گذرانی، در ذات همهٔ بچه‌ها وجود دارد، اما برای هیچ‌کدام از آنها بدیهی نیست. برای اینکه بچه‌ها از نظر ذهنی آماده شوند، به محیطی مثل محیط خانواده اما بزرگ‌تر از خانوادهٔ هسته‌ای نیاز دارند که درعین‌حال حمایتگر و امن هم باشد. کارمندان، با توجه و مراقبت و درعین‌حال دستور ندادن و مجبور نکردن، به بچه‌ها شجاعت و انگیزه می‌دهند تا به ندای درونی خود گوش دهند. بچه‌ها می‌دانند که ما مانند هر بزرگ‌سالی می‌توانیم راهنمایی‌شان کنیم، اما امتناع ما از انجام این کار یک ابزار پداگوژیک است و به آنها یاد می‌دهد فقط به خودشان باور داشته باشند، نه به دیگرانی که در بهترین حالت، تنها نیمی از حقیقت را درمورد آنها می‌دانند.
سوفیا ب
تعدادی از بچه‌ها در چهار یا پنج سالگی شروع کرده‌اند به خواندن (این از آن حرف‌هایی است که همه دوست دارند بشنوند) و تعدادی دیگر هم در ده یا دوازده سالگی و حتی دیرتر. در مدرسه‌های معمولی وقتی دانش‌آموزی هشت‌ساله نمی‌تواند بخواند، برایش کلاس‌های تقویتی در نظر می‌گیرند و تحت فشار زیادی قرارش می‌دهند. اما اگر سر حرف خود بمانید، همان‌طور که ما طی این سال‌ها سر حرفمان مانده‌ایم، و او را رها کنید و اجازه دهید با سرعت خودش پیش برود، آن «معجزه» حتماً اتفاق می‌افتد.
منکسر
کنار آمدن با این واقعیت که ما با بچه‌ها به معنی واقعی کلمه مثل زندانیان رفتار می‌کنیم کار راحتی نیست.
منکسر
یکی از ارکان مهم این مدرسه عنصر آزادی است. همه می‌دانند اجبار درخصوص یادگیری نتیجهٔ عکس دارد. ما اصلاً نمی‌دانیم چه چیزی یادگیری را تقویت می‌کند؛ همان دکمهٔ جادویی که با فشار دادنش آدم سریع‌تر یاد می‌گیرد. اما دکمه‌ای را که آدم را از یادگیری دور می‌کند می‌شناسیم: اجبار.
منکسر
ما نمی‌دانیم بچه‌ها در این مدرسه یا هرجای دیگری چطور یاد می‌گیرند، ما فقط بلدیم محیطی ایجاد کنیم که یادگیری در آن با شادمانی و هیجان و سرعت اتفاق بیفتد.
منکسر
پداگوژی هم باید تبدیل به یک رشتهٔ تکنولوژیک درست می‌شد. نتیجهٔ عیانش آن شد که همهٔ کارها باید به یک روش انجام می‌شد وگرنه به درد نمی‌خورد
منکسر

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان