کتاب اوضاع قاراشمیش میشود
معرفی کتاب اوضاع قاراشمیش میشود
کتاب اوضاع قاراشمیش میشود نوشتهٔ طاهره ایبد است و نشر همشهری آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب اوضاع قاراشمیش میشود
داستان دربارهٔ عمو نوروز است. یک روز عمونوروز تقاضای بازنشستگی میکند. قبل از آن که خبر توی اداره درز پیدا کند و مثل توپ بترکد، مدیر کل ادارهٔ تعطیلات، از پشت میزش بیرون پرید و رفت پشت پنجره. سرکی کشید تا خیالش راحت شود که کسی صدای عمونوروز را نشنیده. بعد هم پنجره را کیپ کرد و آهسته به طرف در اتاق رفت. یکدفعه در اتاق را باز کرد تا اگر مثل دفعههای قبل، منشی اداره، گوشش را به در چسبانده و فالگوش ایستاده، مچش را بگیرد و از پاداش آخر سالش کم کند. منشی مدیرکل، کلی شانس آورد که پشت در نبود. از صبح که سر کار آمده بود، به این و آن زنگ می زد و دربارهٔ خرید عید و تعطیلات و سفر حرف میزد.
باید ادامهٔ داستان را بخوانید تا متوجه شوید چه اتفاقی برای عمو نوروز میافتد و او بازنشسته میشود یا نه؟ اگر عمو نوروز بازنشسته شود، هنگام نوروز چه کار کنیم؟
خواندن کتاب اوضاع قاراشمیش میشود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای همهٔ کودکان و نوجوانان مناسب است.
بخشی از کتاب اوضاع قاراشمیش میشود
آقای مدیرکل پَکَرتر از قبل، تا گوشی را گذاشت، تلفن زنگ خورد. قبل از این که پسر مدیرکل حرفی بزند، مدیرکل گفت: «قربون شکل ماهت برم، درد و بلات بخوره تو سر بابا، بدو برو خونه، آبروی بابا رو از سر چوب لباسی بردار بیا».
پسر آقای مدیر گفت:« منظورتون چیه؟ آبروی شما سر چوب لباسی چی کار میکنه؟».
مدیرکل گفت: «حواس برام نگذاشتن که. منظورم اینه که شلوارم رو از سر جالباسی بردار بیار که دارم دیوونه میشم. اگه کسی بفهمه با زیرشلواری اومدم اداره، آبروی چندین و چند سالهم میره».
پسر آقای مدیرکل از تعجب شاخ درآورد. البته چون آقای مدیرکل این ور خط بود، شاخش را ندید.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه