دانلود و خرید کتاب عشق، آهسته می آید ژانت اوک ترجمه مهدی سجودی مقدم
تصویر جلد کتاب عشق، آهسته می آید

کتاب عشق، آهسته می آید

نویسنده:ژانت اوک
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عشق، آهسته می آید

کتاب الکترونیکی «عشق، آهسته می آید» نوشتهٔ ژانت اوک با ترجمه مهدی سجودی مقدم در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. «عشق، آهسته می‌آید» نخستین کتاب ژانت اوک است و اینک که این نویسندهٔ توانا و صاحب سبک کانادایی بیش از هفتاد کتاب را در کارنامه درخشان خود دارد و در ۷۸ سالگی، آمادهٔ انتشار رمان جدیدش می‌شود، هنوز از نخستین کتابش به بزرگی یاد می‌کند.

درباره کتاب عشق، آهسته می آید

«عشق، آهسته می‌آید» درس‌های بزرگی با خود دارد؛ هم درس عشق‌آموزی است و عاشق‌پیشگی و هم درس صبوری، مهربانی، وفاداری و راه و رسم زندگی. خوب که نگاه می‌کنیم شاید بتوانیم شباهت‌های فراوانی میان وقایع و شخصیت‌های داستان با آنچه در زندگی خود و یا اطرافیان‌مان وجود دارد، بیابیم. دیدهٔ هشیار می‌طلبد و ضمیری روشن و بیدار که لحظه‌های زندگی را دریابد و قدر خوبی‌ها و زیبایی‌هایش را بداند. هرچند در این داستان اعتقاد به خدا و پذیرش اراده خیرخواهانهٔ او جایگاه مخصوصی دارد، اما آنچه آن را برجسته، به‌یادماندنی و بسیار خواندنی می‌کند، عطوفت، بردباری، راستگویی، وفاداری و عشق است که در همه‌جای آن موج می‌زند و این چنین است که «عشق، آهسته می‌آید» ساخته می‌شود.

کتاب عشق، آهسته می آید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌هایی با مضامین انسانی نظیر عشق، وفاداری، صبوری و ...  پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب عشق، آهسته می آید

می‌دانست که در پاییزی سرد از خانه و سرزمینش بیرون زده است و حالا، در غرب، غریبه و بیگانه، راهی برای بازگشت نیز برایش باقی نمانده است و کسی را نیز در این سرزمین ناشناخته نمی‌شناسد. بدتر از همه طفل معصومی بود که از کِلم در شکم داشت و دیر یا زود باید قدم به این دنیا می‌گذاشت. اما در این لحظه، تنها چیزی که فکرش را پر کرده بود و قلبش شور و حال آن را داشت، درد تمام نشدنی مصیبت کِلم بود. کِلم که نبود، انگار دیگر دنیایی وجود نداشت و هیچ چیز قادر نبود جای خالی او را پر کند... جایی در همهٔ وجود او در قلب او و جایی در تازگی و طراوت یک عشق پر سودا و سوزان.

کِلم با یک دنیا شور و هیجان ترغیبش کرده بود که به غرب بروند. می‌گفت: «اونجا، تو اون کشور جدید، هرچی که دلمون بخواد گیر می‌یاریم. تو اونجا می‌تونیم صاحب زمینای بزرگ و با برکتی بشیم.»

مارتی من و من کنان گفت: «هیچ فکر حیونانی وحشیی که اونجا هستن کردی؟ یا بومی‌های زبون نفهمی که میگن خیلی بی‌رحمن؟»

کِلم از سادگیش خندیده بود، با بازوان قدرتمند و کشیده‌اش او را مثل پر کاه بلند کرده، در هوا چرخانده بود.

می‌خواست به او بگوید تا او را با آن زور بازو دارد، از هیچ چیز و هیچ‌کس نباید بترسد.

مارتی هنوز خیالش راحت نشده بود، پرسید: «پس تکلیف خونَمون چی می‌شه؟ کجا زندگی می‌کنیم؟ وقتی برسیم، حتماً دیگه زمستونه و اونجام حسابی سرده.»

«نگران نباش مارتی من، عزیزم. من می‌دونم همسایه‌ها به ما کمک می‌کنن که یه خونهٔ خوشگل برای خودمو دُرُس کنیم. من چیزای خیلی خوبی در مورد مردمی که رفتن اونجا و حالا تو اونجا زندگی می‌کنن، شنیدم. شنیدم که خیلی هوای همدیگه رو دارن و هر وقت که لازم باشه به همدیگه کمک می‌کنن.»

ریحان
۱۴۰۰/۱۲/۲۳

کتاب جالبیه که توصیفهای دقیقش واقعا جذاب هست، زندگی زن و مرد جوانی که برای خوشبختی بیشتر مهاجرت می کنند و طبق واقعیت موجود، انتهای سفرشون رو سرنوشت دست کاری می کنه. علیرغم فراز و فرودهایی در داستان، در کل

- بیشتر

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

قیمت:
۲۰۸,۰۰۰
تومان