کتاب ماشین تحریر عجیب
معرفی کتاب ماشین تحریر عجیب
اولین اثر داستانی تام هنکس با عنوان «ماشینتحریر عجیب» توسط نشر نون و با ترجمه نیلوفر خوش زبان به بازار کتاب راه یافته است. تام هنکس، هنرپیشه محبوب آمریکایی که با شاهکارهایی چون فارست گامپ، نجات سرباز رایان، مسیر سبز و کاپیتان فیلیپس نزد هواداران سینما شناخته میشود، این بار دست به قلم شده و کتابی نوشته که دوستداران ادبیات را هم بهوجد آورده است.
درباره کتاب ماشینتحریر عجیب
ماشینتحریر عجیب در ایالات متحده جای خود را در میان کتابدوستان باز کرده و هنکس با این کتاب نشان داده علاوه بر مهارتش در بازیگری، قصهگویی شیرینزبان و توانا است. او جهانی پر از شخصیتهای چندوجهی ارائه میکند و همانند یک بازیگر یا نویسندهٔ درجهیک، تصویری جامع از احساس را نیز با این قصهها همراه میسازد، تصویری که طنز و تراژدی را در بر میگیرد.
هنکس علاقه خاصی به ماشینتحریرهای قدیمی دارد و مجموعهای پروپیمان از ماشینتحریر جمعآوری کرده است. در ماشینتحریر عجیب حضور ماشینتحریر گاهی بسیار ظریف و نامحسوس است و گاهی نقش اساسی در قصه ایفا میکند. بازیگر خلاق فیلم فارست گامپ میداند که در عصر دیجیتال ماشینتحریرها اشیایی تزیینی هستند و جهانهایی دیگر خلق میکنند.
این کتاب که مجموعهای از ۱۷ داستان کوتاه است و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و هماکنون در رتبههای بالای آثار داستانی پرفروش سایت آمازون قرار دارد. «تام هنکس» درباره این کتاب گفته است: دو سال است که روی این داستانها کار میکنم. فیلمهایی در نیویورک، برلین، بوداپست و آتلانتا داشتم و در تمام این پروژهها داشتم مینوشتم. موقع تورهای رسانهای در هتل مشغول نوشتن بودم. در تعطیلات مینوشتم. در هواپیما، خانه و اداره هم مینوشتم. وقتی میتوانستم برنامهریزی کنم، میچسبیدم به آن و از ۹ صبح تا ساعت ۱ مینوشتم.
کتاب ماشینتحریر عجیب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای کوتاه جهان و ادبیات آمریکا پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ماشینتحریر عجیب
آنا من را به فروشگاه فوت لاکر برد، مجبورم کرد پنج جفت کفش امتحان کنم (در نهایت روی کفشهای کراس ترینینگ به توافق رسیدیم) بهعلاوه چهار مدل شلوار و گرمکُن ورزشی (مارک نایک). بعد برای مهمانیای که آنا قصد داشت به افتخارِ امدش ترتیب دهد غذا و نوشیدنی گرفتیم. آنا معتقد بود خانه من تنها جایی است که میشود چنین ضیافتی در آن برپا کرد.
حوالی ظهر، امدش یکی از هزار و ششصد نفری بود که بهزودی امریکایی میشدند، در ورزشگاه اسپورتس آرِنا ایستاده و دستهای راست را بالا گرفته و وفاداریشان را به امریکا اعلام میکردند، بهعنوان شهروندان تازهای که حاضر بودند از قانون اساسی حمایت و حفاظت و دفاع کنند، قانون اساسیای که حالا متعلق به آنها بود، همانقدر که به رئیسجمهور امریکا تعلق داشت. من و آنا و استیو وانگ روی ردیف صندلیهای ورزشگاه نشسته بودیم و شاهد امریکایی شدنِ موجی از مهاجران با تنوعی از رنگ پوست بودیم. صحنه باشکوهی بود و هر سه احساساتی شده بودیم، آنا از همه بیشتر. صورتش را به سینه من فشرد و زد زیر گریه.
هقهق کنان گفت: «خیلی... زیباست. خدایا... من... عاشق این... سرزمینم.»
همکارهای امدش در هوم دیپو که توانسته بودند مرخصی بگیرند به خانه من آمدند، با کلی پرچم ارزانقیمت امریکا که با تخفیفهای کارمندیشان خریده بودند. استیو وانگ یک دستگاه کارائوکی راه انداخت و امدش را واداشتیم ترانههایی را که در آنها واژه «امریکا» وجود داشت بخواند. «زن امریکایی» «دختر امریکایی» ترانه «روح امریکا» از گروه بیچ بویز در واقع درباره یک اتومبیل است، اما امدش را مجبور کردیم آن را هم بخواند. از ارابه قرمز رنگ بهعنوان یخدان استفاده کردیم و شش نفرمان پرچم چهل و هشت ستاره را طوری روی زمین قرار دادیم که انگار اعضای نیروی ویژه در ایوجیما هستیم، امدش هم درست جلو همهمان ایستاد.
حجم
۵۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۵۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه ی چاپی این کتابو از کتابخونه گرفتم که بخونم و خیلی ام براش ذوق داشتم بیشتر ذوقم برای خوندنش به خاطر این بود که تام هنکس نویسنده ی کتاب و خیلی دوست دارم خلاصه با کلی ذوق و
من چاپی اینو خوندم بعد اینهمه کلنجار با خودم و خوندن حدودای ۲۰۰ صفحه از کتاب به این نتیجه رسیدم ک ادامه دادنش بی فایده است و دیگ خوشم نمیاد از کتابه
من نسخهی چاپی این کتاب رو با همین ترجمه خوندم و راضی بودم. کتاب از هفده داستان نسبتا کوتاه تشکیل شده، و بعضیهاش قشنگن و بعضیهاش نه. اگه یه پیشزمینه از فرهنگ آمریکای جدید و قدیم داشته باشین تجربهی بهتری از
بطرز وحشتناکی خستهکننده است. هر چی جلوتر میری بیشتر نا امید میشی
بازیگر خوبیه تام هنکس... ولی نویسندهی خوبی نیست.
مجموعه داستان کوتاه جذاب و خواندنی ای بود