کتاب یک شب دیگر
معرفی کتاب یک شب دیگر
کتاب الکترونیکی «یک شب دیگر» نوشتهٔ محبوبه میرقدیری در نشر روشنگران و مطالعات زنان چاپ شده است.
درباره کتاب یک شب دیگر
این کتاب حاوی ۱۴ داستان کوتاه با عناوین زیر است:
ریحانه / جمعه / آبنبات / فردا / طوری نیست / زمستان آن سال / آیا / یک نقطه از آسمان / کلاغها / من اینجا هستم / گیسو / یک شب دیگر / در فصل پاییز / داستان عاشقانه
کتاب یک شب دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای ایرانی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب یک شب دیگر
زن بیاعتنا به حرف دختر موچین و قیچی را از تو لیوان کنار آینه برداشت و آمد نشست: «عینکتو بردار.»
دختر سرش را عقب کشید: «قربون دَسِت عمه، روی من تمرین نکن.»
زن گفت: «میخوام خوشگل باشی، تو دل برو، حالا، صبر کن.» و برخاست پیراهن ژُرژت با دامن پلیسه. دختر بیحوصله لباسش را کند و زن بار دیگر نگاهش کرد ـ از تو آینه و حرص خورد که سراندر پا به مادرش رفته است و آخر سر هم با یک نگاه به دختر از خنده ترکید و دختر اخم کرد: «عمه جون، من اصلا از این جور لباسا خوشم نمیاد.»
زن رضایت داد که دختر شلوار خودش را بپوشد اما؟ وادارش کرد سه تا بلوز دیگر را پِرو کند و آخر سر دختر به بلوز تریکوی یقه بازی رضایت داد. زن نگاه به گردن و سینهٔ دختر کرد. «گردن باریک و بلند و سینهٔ مرمرین.» یقهٔ بلوز را از عقب جمع کرد، سنجاق زد و دستی به موی تابدار و بلندش کشید: «موهاتو باز کن.»
دختر خندهکنان گفت: «نوچ.»
زن جواب داد: «بذار ببینن موهات بلنده.»
«دیدن، چند دفعه تا حالا منو دیدن.»
زن خسته مینمود. از خیالش گذشت: «خوب بود الان مثه عروسکفرنگی بچرخه.» و یادش افتاد که چه جور پشت گُردهٔ مادر مجتبی را کیسه کشیده بود، آب ریخته بود، آبی که نه خیلی سرد باشد نه خیلی گرم و آخر سر هم «ایشاالله سلامتی، سفر حج.» خَر که نبود. خودش دانسته بود، از همان لحظهای که زن با هیکل شُل و وِل و چروکیدهاش آمد نشست کنار او و پیجوی درس و کار و بار خودش و آقا ننهاش شد و آدرس خانهشان را پرسید و حالا، این برادرزادهاش! یکسره درس و کتاب و کلاس زبان، همیشه هم که این شلوار... بلند گفت: «کاشکی این شلوار جین از مد میافتاد، میخواستم ببینم تو چکار میکنی؟»
حجم
۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه