کتاب خانم رئیس آهنی
معرفی کتاب خانم رئیس آهنی
کتاب خانم رئیس آهنی نوشته ایپریل د انجلیس است و با ترجمه اسماعیل نجار و فاطمه شیرازیان منتشر شده است.
درباره کتاب خانم رئیس آهنی
نویسنده میگوید ایدهٔ خانمرئیسِ آهنی زمانی به ذهنش رسیده که چند جمله دربارهٔ زنی به نام سارا داربی خوانده است که ماشینآلات آهنیِ برادرش را در روستای کولبروکدِیل در اوایل قرن نوزدهم به ارث برده بود. در زمانی که عرف و سنت زنان را اسیر در خانه تعریف میکردند، سارا داربی در دلِ قدرت صنعتی و تولیدیِ زمانهٔ خود کار کرد و موفق شد. داربی یک شانس استثنایی یافته بود. او یک شانس را نیز به من داد.
داستان داربی پرسشهایی درموردِ قدرت ایجاد کرد. برای یک زن داشتن قدرت در یک «دنیای مردانه» چه معنایی دارد؟
نمایشنامهنویس انگلیسی اِیپریل دِ اَنجلیس در این اثر سعی کرده است با زبانی شاعرانه و با فرمی متفاوت نشان دهد داشتن قدرت برای زنان در دنیای مردانه چگونه است و این قدرتمندی در رابطهٔ آنها با دیگران چه تأثیری میگذارد. این کتاب با دو شخصیت روایت میشود یک مادر و یک دختر.
خواندن کتاب خانم رئیس آهنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
درباره ایپریل د انجلیس
اِیپریل دِ اَنجلیس در سال ۱۹۶۰ در لندن متولد شد. تحصیلات هنری و دانشگاهی خود را در مدرسهٔ بازیگری E۱۵ و دانشگاه ساسِکس گذراند. در اوایل دههٔ هفتاد در یکی از معروفترین کمپانیهای تئاتر زنان در انگلستان، بهعنوانِ بازیگر، شروع به کار کرد. اما خیلی زود هوش خلاق خود را در امر نوشتن پرورش داد و از موقعیتِ به وجود آمده برای نویسندگان زن استفاده کرد و خود را بهعنوانِ یک نمایشنامهنویسِ مستعد معرفی کرد. دِ اَنجلیس در سال ۱۹۸۶ با نمایشنامهٔ بینفَس برنده مشترک فستیوال موج دوم نوشتارِ زنان و در سال ۱۹۸۸ با نمایشنامهٔ اشباح برندهٔ فستیوال رادیوییِ نویسندگان جوان در رادیو ۴ بیبیسی شد. از دیگر نمایشنامههای وی میتوان از زنان در قانون، من، فرانکنشتاین، صلیب، هیس، طمع، انتقام نرم، شرق وحشی، بلندیهای بادگیر، بعد از الکترا و رفیقِ فوقالعاده نام برد.
بخشی از کتاب خانم رئیس آهنی
(مارتا لباسزیرِ چرخدندهٔ کوچولو را میگیرد. سعی میکنند آن را تنش کنند.)
چرخدندهٔ کوچولو: میتونیم اسببازی کنیم.
مارتا: امروز نه.
چرخدندهٔ کوچولو: خیلی خب.
(چرخدندهٔ کوچولو روی زمین دراز میکشد تا شرایط را فراهم کند.)
دنیا جای بزرگیه؟
مارتا: آره، خیلی بزرگ.
(حرکت میکنند.)
چرخدندهٔ کوچولو: چرا خدا به خودش زحمتِ ساختن بقیه کشورها رو داد؟
مارتا: بعد از انگلیس کلی وقت اضافه داشت.
چرخدندهٔ کوچولو: دستهاش باید خیلی بزرگ باشن...
مارتا: بهخاطرِ همین اونها رو برای فروش ساخت.
(حرکت میکنند.)
چرخدندهٔ کوچولو: یعنی چی؟
مارتا: فروختن چیزهای مردم.
(حرکت میکنند.)
چرخدندهٔ کوچولو: و اگه مردم اونها رو نخوان چی؟
مارتا: اونها همیشه میخوان. این طبیعته.
چرخدندهٔ کوچولو: الاغها هم چیزی میخوان؟
مارتا: اون فرق میکنه.
(باهم حرکات روتین را تکرار میکنند که با مکالمهشان در هم میآمیزد.)
چرخدندهٔ کوچولو: الاغها هم شاه و ملکه دارن؟
(عالیجناب الاغ و علیاحضرت الاغ؟)
مارتا: اونها فقط حیوونن.
(حرکت میکنند.)
چرخدندهٔ کوچولو: و پرنسس الاغِ زیبا که همهٔ الاغهای کشور تو فکر ازدواج باهاشن.
مارتا: اونها مثل ما، متمدن نیستن. اونها مارکت رو مثل ما نمیفهمن.
چرخدندهٔ کوچولو: مارکت چیه؟
مارتا: جاییه که همهچیزهای دنیا توش خریدوفروش میشن.
یه ماشین کامل. یهچیزِ آزاد.
(مارتا فشاری بیش از حد محکم برای بستن مو وارد میآورد.)
چرخدندهٔ کوچولو: اوه، حس سرگیجه دارم.
نفسم رفت.
(حرکت میکنند.)
مارتا: تموم شد!
(یک گره میزند.)
(چرخدندهٔ کوچولو بهآرامی حرکت میکند.)
چرخدندهٔ کوچولو: بیا اسببازی کنیم!
مارتا: نه، اسب نه.
چرخدندهٔ کوچولو: اسب!
من یه اسب غولپیکرم.
به اسم آلْف
حجم
۵۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۵۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه