کتاب سمفونی فراموشی
معرفی کتاب سمفونی فراموشی
کتاب سمفونی فراموشی دومین اثر نگار مجیری است که در نشر گنجور منتشر شده است. داستانی درباره گروه موسیقی موفقی از ۵ دختر نوجوان که اتفاق ناخوشایندی برای سرگروهشان میافتد.
درباره کتاب سمفونی فراموشی
تصور کنید یک روز، ناگهان مهارتتان را در چیزی که همیشه در آن بهترین بودید و آن را بهتر از هرکاری انجام میدادید، از دست میدهید! تصور کنید یک روز، اتفاقات چند ساعت گذشتهتان را به یاد نیاورید! تصور کنید یک روز، به آینه نگاه کنید و چهره خودتان را نشناسید! تصور کنید یادتان برود چگونه حرف بزنید و چگونه راه بروید.
اگر بدانید که قرار است در آیندهای نزدیک همه این اتفاقها، برایتان بیافتد، چه احساسی پیدا میکنید چه کار میکنید؟ اگر روزی کسی به شما بگوید که شانس بیاورید، فقط تا ۲۰ سالگی زنده میمانید، چه میگویید؟ ادامه زندگیتان را چگونه میگذرانید؟
آناهیتا، تنها پانزده ساله بود که در یک روز سرد پاییزی، این جملات را از دکترش شنید
خواندن کتاب سمفونی فراموشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
سمفونی فراموشی را به تمام علاقهمندان ژانر رئال، رمان نوجوان، داستان ایرانی و داستانهای مربوط به موسیقی و علم؛ پیشنهاد میکنیم.
دربارهی نگار مجیری
نگار مجیری در سال ۱۳۸۳ در شهر خمینیشهر اصفهان متولد شد. وی از زمان کودکی به کتاب خواندن و داستان نوشتن علاقه بسیاری داشت. در سنین نوجوانی نوشتن را به صورت جدی آغاز کرد و در سال ۱۳۹۹، در ۱۶ سالگی اولین کتاب خود را با نام دوقلوهای ناتنی منتشر کرد. کتاب سمفونی فراموشی او، داستانی برگرفته از علاقه او به موسیقی و تجربه او به عنوان دانشآموز پژوهشگر است. به گفته نگار مجیری هدف او از نوشتن کتاب سمفونی فراموشی، ابراز همدردی با بیماران نیمان پیک نوع c و شناساندن این بیماری به مردم است.
بخشی از کتاب سمفونی فراموشی
از آن گروه بزرگ ، فقط پنج عضو اصلی گروه موسیقار هنوز در سالن نشسته بودند. گلی هنوز عصبانی بود:«نتهارو یادت نمیومد؟ به درک! دیگه نمیزدی. اصن فلوتتو میوردی پایین. مجبورت نکرده بودن. اونایی که یادت نمیومد و نمیزدی و بقیه اش رو میزدی. اصن من واقعا نمیفهمم چرا به برگه نت جلوت نگاه نکردی؟؟ واقعا چرا؟؟ خب اونو برای همین وقتا گذاشتن دیگه... این همه تمرین...خدایا!»
رها دستش را صورتش کشید:«استاد ادیب بعد از اجرای ما اصن رفت. حتی بقیه جشن رو هم ننشست. نابود شدیم. »
آوا درحالی که به آنا خیره شده بود زیر لب گفت:«من و باش میترسیدم خودم یه وقت خراب کنم. نمیدونستم سرگروهمون همه چیو به هم میزنه. »
ثمین کنار آنا نشسته بود. دلش برای او میسوخت. سرزنشش نمیکرد اما واقعا ناراحت بود که جلوی کسی مثل استاد ادیب، این طور خراب کرده بودند.
آنا چیزی نمیگفت. صورتش خیس اشک بود. به روبرو خیره مانده بود. باورش نمیشد آن همه زحمت به هدر رفته بود. وقت آن همه دختر و استاد عباسی را به مدت بیشتر از دو هفته به هدر داده بود. فقط به دلیل آن که وسط اجرا ناگهان ذهنش از همهی نتها پاک شد، نتهایی که درست نیم ساعت قبل یک بار به سادگی آنها را نواخته بود. حتی دیگر قادر نبود نتها را بخواند.
ثمین و آوا و رها بعد از مدتی گلی و آنا را تنها گذاشتند و سالن را ترک کردند. گلی آرام تر شده بود. هیچ کدام حرفی نمیزدند. در چهرهی آنا علاوه بر شرمندگی، ترس هم دیده میشد. آنا چندبار به گلی نگاه کرد و سعی کرد چیزی بگوید، اما حرفش را خورد.
- چی میخوای بگی آنا؟ چی شد اونجا؟ چرا وقتی یادت نمیومد بازم فلوت زدی و نتهارو تکرار کردی؟؟ هوم؟ اولین بار نبود که نت یادت میرفت، همهی ما تا حالا این تجربه رو داشتیم، همه میدونیم که نباید کل اجرا رو به خاطر خودمون خراب کنیم. چرا هیچ توجهی به اون برگه نت لعنتی جلوت نکردی؟؟
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
نظرات کاربران
داستان خیلی جدید و جالبی داشت و کلیشه ای نبود. با این که رمان بود به اطلاعات عمومی آدم اضافه میکرد. از طرفی چون خود نویسنده نوجوان هست خیلی خوب حال و هوای اون روزا رو به تصویر کشیده بود.
خیلی قشنگ بوود همش حدس میزدم الان اینطوری میشه بعد یه اتفاق دیگه میوفتاد! منتظر بقیه کاراش میمونم
واقعا، فکر نمی کردم که انقدر مجذوب اش بشوم. پیشنهاد می کنم. یک جاهایی فکر کردم من جای انا هستم. نویسنده با سن کمش خیلی خوب خوانندگان رو غرق در کتابش کرد.
سلام من این کتابو خوندم و واقعا با اون چیزی که فکر میکردم متفاوت بود این سبک نگارش برای من خاص و عجیب بود و برخلاف انتظارم خیلی قوی بود اوایل داستان خیلی شلوغ بود و جهش شخصیتی خیلی اتفاق می افتاد
بی نهایت زیبا بود این کتاب، نویسنده نوجوان و اینقدر خلاقیت؟ فوق العاده و سبک داستانی بی نظیر و روان. جدا از خط داستانی، راجع به موضوعات مختلف هم اطلاعات کسب کردیم. تبریک میگم عااالی بود، دلیل بیداری نیمه شب.