کتاب کوچه مرجانی ها
معرفی کتاب کوچه مرجانی ها
کتاب کوچه مرجانی ها نوشتۀ سپیده ابر آویز است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است. کوچه مرجانی ها در زمره داستانهایی است که مخاطب خود را از ابتداییترین سطور تا انتها با اینگونه دوم از نویسنده و متن مواجه میکند، با متنی خیالانگیز و پراحساس که خبر از داستانی پر آب چشم در خود دارد.
درباره کتاب کوچه مرجانی ها
هر داستان بلند و نویسنده آن مأموریتی دارد همانطور که سپیده ابرآویز در رمان «کوچه مرجانیها» چنین بوده است. نویسنده بدون مأموریت، بدون فکر و اندیشه و مهمتر از آن بدون حس در نوشتن، بدون شک خالق متنی خواهد بود که تحفهای برای مخاطب خود نخواهد داشت و لحظاتی را با او شریک نخواهد شد و بالعکس اگر او راوی و صاحب داستانی باشد که اندیشه و حسانگیزی منحصر به خود را داشته باشد؛ نامش و فکرش بخشی از زندگی و فکر مخاطبش را به نام خود ثبت خواهد کرد.
کوچه مرجانیها داستانی است که نویسنده عجلهای برای بیانش ندارد و البته به دنبال اغراق نیز در بیان آن نیست. اما سعی کرده با انتخابی خیالانگیز از کلمات و چینشی باسلیقه از آنها در کنار هم به عباراتی دست پیدا کند که ماجرایی جذاب و محرک عاطفه و مهمتر از آن فکر عاطفی و انسانی مخاطب خود باشد.
سپیده ابرآویز نویسندهای در سنوسال پختگی است. تجربه روزنامهنگاری دارد و تخصصش در روانشناسی است. او هم خوب بلد است که به حرف مخاطبانش گوش دهد و هم خوب بلد است از آنها بگوید. اینها دو ماده خام برای خلق روایت داستانی است. چشم بینا برای دیدن، گوش شنوا برای شنیدن و در نهایت دستی توانا برای بازگو کردن و وقتی این سه فاکتور با خیالانگیزی داستانی نیز آمیخته شود حاصلش رمانی است از جنس کوچه مرجانیها.
کوچه مرجانیها رمانی برای خواندن و سرگرم شدن نیست. داستانی است برای ایستادن و تمرکز روی عباراتش؛ عباراتی که مشخص است قرارگرفتن هرکدام از آنها در بطن داستان با هدفگذاری ویژه و بهرهبرداری از دایره واژگانی متفاوتی همراه بوده است.
توجه به مرگ و پیوند زدنش با عشق و دستاویز قراردادن این دو پدیده ازلی و ابدی برای خلق داستانی بلند و استخدام کلمات برای این منظور شاید مهمترین اتفاقی باشد که جدای از محتوای متن این رمان، در آن رقم خورده است و این اتفاق برای مخاطبی که این روزها در داستاننویسی به دنبال کشف اتفاقها و حرفهای تازهای است بدون شک نوید از یک همراهی خوب و وصفناپذیر با این رمان میدهد.
خواندن کتاب کوچه مرجانی ها را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به رمانهای ایرانی میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره سپیده ابرآویز
سپیده ابرآویز متولد سال 1349، نویسنده رمان میباشد.
بخشهایی از کتاب کوچه مرجانی ها
دوشنبه از این کوچه میروم. دوشنبه آخر همین ماه. کجا؟ نمیدانم. باید فکر کنم. به پریا قول دادهام، دوشنبه آخر همین ماه کارهایم که تمام شود خانه را تحویلش میدهم. پریا شاگرد داستاننویسی من است ...
شاید بروم سراغ کیوان. شاید به سرم بزند از خیر این کوچه که هیچ، از این شهر بگذرم و بروم پیش آذر، بروم از ترس روزهای نیامده، از حسرت روزهای گذشته، در سرازیری باقیمانده عمر، به کیوان کمک کنم، به خودم، به احساس زخمخوردهای که این روزها دوباره نفس میکشد.
شکوفه را صبح گذاشتیم زیر خاک. کوچه و من، بعد از مردن شکوفه باهم کاری نداریم. همه کوچه مرجانیهای آن سالها رفتند، حتی نگار. حالا دیگر از این کوچه، در فاصله بین تئاتر شهر و تالار رودکی، جوانهایی میگذرند با جلیقههای ریشهدار، با مانتوهای چیندار و رنگی، با سیگارهایی میان انگشتهای لاغر، نزدیک ناخنهای بلند که آویزهای براق به آنها وصل است. حالا دیگر همه چیز این کوچه فرق کرده است.
فقط من مانده بودم و شکوفه. مثل دو بازمانده، در یک منطقه متروک جنگزده ... دو همسایه، دو دوست که تمام رازهای کوچه را میدانستیم. دو کهنه سرباز خسته از نبردی طولانی که حالا بخواهند یا نخواهند فقط همدیگر را دارند. مأموریت شکوفه تمام شد و بیشتر از آن مأموریت کوچه. کیوان هفته اولی که رفته بود، توی همه تلفنهایش میگفت:
«من که تو رو ول نمیکنم، چون مأموریتم هنوز تموم نشده!»
میگفت:
«همه آدمها حتماً ماموریتی توی زندگی هم دارن و تا تموم نشه از زندگی هم نمیرن بیرون!»
پرسیدم:
«ماموریت تو چی هست حالا؟ اینکه منو دق بدی؟»
حجم
۱۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
نظرات کاربران
ارزش بار ها مطالعه و تعمق رو داره ... ممنونم از خانم ابرآویز بابت خلق این هنر زیبا ... اینکه ماهرانه ذهن مخاطب همزمان در گذشته و آینده ی تک تک شخصیت های داستان درگیر باشه بدون اینکه از جذابیت
کتابی است که نسل من حال و هوایش را بیشتر درک می کند در کل کتاب خوبی است