کتاب آقا مهدی
معرفی کتاب آقا مهدی
کتاب آقا مهدی نوشته محمد دهقان، رضا خاناحمدلو و مرتضی رضائیخسروآبادی است. این کتاب نگاهی به زندگی سراسر حماسی سردار شهید مهدی باکری است.
درباره کتاب آقا مهدی
هشت سال دفاع مقدس بدون شک یکی از مهمترین و ماندگارترین دوران تاریخ پر فراز و نشیب ایران است که درسهای زیادی به ایرانیان بهخصوص نسل جوان ایران زمین آموخت ،حماسهای که با وجود حمایت همه جانبه کشورهای استکباری و اعراب منطقه و حتی سازمانهای به ظاهر بیطرف بینالمللی از رژیم متجاوز بعث عراق و مظلومیت و بیپناهی ملت ایران، با پایمردی و جان فشانی جوانان با غیرت ایرانی، به شاهکاری از شجاعت و شهامت در تاریخ کهن ایران زمین تبدیل شد.
این کتاب نگاهی کامل دقیق دارد به یکی از تاریخسازترین مردان جنگ. با این کتاب میتوانید تمام ابعاد زندگی شهید مهدی باکری را بشناسید. مهدی باکری متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ در میاندوآب است و در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون بهشهادت رسیده است. شهید مهدی باکری در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲، ۳ و ۴، همچنین عملیات خیبر حضور داشته است و یکی از قهرمانان جنگ ایران و عراق است. ایشان در اجرای عملیات بدر در روستای حریبه، بر اثر اصابت گلوله مستقیم نیروهای عراقی شهید شدند و زمانی که همرزمانشان برای آوردن پیکر مطهرشان داوطلبانه به جزیره مجنون رفته بودند، در راه بازگشت در اثر اصابت موشک آر.پی.جی قایقشان غرق شد و در اروند مفقود شدند.
کتاب آقا مهدی روایتی از شجاعت و ایثارگری است و نسل امروز با حقیقت مردی آشنا میکند که از جانش برای دفاع از خاکش گذشت.
خواندن کتاب آقا مهدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت تاریخ دفاع مقدس و زندگی شهدا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آقا مهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
حکایت زندگی عشاق، وصفی است که قلم از ترسیم آن عاجز می ماند و دست و زبان نیز در وصف این حکایت به بن بست می رسد، تا آن جا که حتی نزدیک ترین افراد ـ که روزگاری را با این بزرگ مردان سپری کرده اند ـ اعتراف دارند که ما هم او را نشناختیم!
من کوچک تر از آنم که مراتب شهدا، در کلامم به توصیف نشیند و سخت از بیان ایثارگری آن قاصرم و به قول امام رحمه الله، اگر تمام درخت های دنیا قلم شود و تمام آب های دریا جوهر، نمی تواند بیانگر مقام والای شهید شود.
او در لحظه لحظه زندگی خود، تسلیم محض پروردگار بود و این خود نشان از مرتبه ایمان و قرب به پروردگار او داشت که به روشنی در اعمال و رفتارش موج می زد.
ایشان را معلمی نمونه و مهربان، اسوه اخلاق و فداکاری و اسطوره مقاومت معرفی می کند و این چنین ابراز می دارد که او در مقام فرماندهی، یک فرمانده نمونه و در سمت شهرداری، به گونه ای بود که فداکاری های شبانه روزی اش بر همه آشکار بود. او با وجود همه خستگی ها و بی خوابی ها، همیشه با حالتی شاد وارد خانه می شد. همیشه به گونه ای برخورد می کرد که هر کسی با نگاه اول شیفته اش می شد. بی تکبر و متواضع بود و این امر، بر همه کسانی که با او کار می کردند، پوشیده نبود. صرفا برای خدا کار می کرد. به تحصیل علوم اسلامی علاقه زیادی داشت و به خواندن کتاب سفارش زیادی می کرد. اگر می خواست هدیه ای بدهد، فقط کتاب بود. از دیگر برنامه های او، دیدار با خانواده شهیدان بود و دراین باره نیز تأکید داشت. عشق به شهادت، لحظه ای او را آرام نمی گذاشت و می خواست زود پربگشاید که سرانجام نیز، تقدیر این گونه بر لوح زندگی اش رقم زد.
زمانی که آقای مهدی شهردار ارومیه بودند روزی باران خیلی تند می آمد بهم گفت: من میرم بیرون.
گفتم: توی این هوا کجا می خوای بری جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت: می خوای بدونی پاشو توهم بیا.
با لندورشهرداری راه افتادیم تو شهر. نزدیکیهای فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد پیرمردی آمد دم در. ما را که دید شروع کرد به بدو بیراه گفتن به شهردار. می گفت: آخه این چه شهرداریه که ما داریم نمی یاد یه سری بهمون بزنه ببینه چه میکشیم. آقا مهدی بهش گفت: خیلی خب پدر جان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده درستش می کنیم پیرمرد گفت: برید بابا شما هم بیلم کجا بود.
حجم
۵۳۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۵۳۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه