تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ساعت قلب
معرفی کتاب ساعت قلب
کتاب الکترونیکی «ساعت قلب (برقراری ارتباط، اینجا و اکنون)» نوشتهٔ اروین یالوم و بنجامین یالوم با ترجمهٔ حورا دائمی، اثری در حوزهٔ رواندرمانی و روایتهای بالینی است که نشر راه طلایی آن را منتشر کرده است. این کتاب با رویکردی داستانمحور، به بررسی جلسات مشاورهٔ کوتاهمدت و تجربههای درمانی نویسنده میپردازد و تلاش دارد اهمیت ارتباط انسانی و صمیمیت را در فرایند درمان برجسته کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ساعت قلب
«ساعت قلب» اثری در قالب ناداستان و روایتهای بالینی است که توسط اروین یالوم، رواندرمانگر شناختهشده، و پسرش بنجامین یالوم نوشته شده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای واقعی جلسات مشاورهٔ تکجلسهای با بیماران مختلف را روایت میکند و به دغدغههای وجودی انسان، مانند تنهایی، مرگ، معنای زندگی و اضطراب میپردازد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای شخصی و تجربههای درمانی استوار است و هر فصل به یک بیمار و چالشهای او اختصاص دارد. نویسنده با بهرهگیری از سالها تجربه در رواندرمانی، تلاش کرده است تا اهمیت ارتباط صادقانه و حضور فعال در لحظهٔ اکنون را در فرایند درمان نشان دهد. کتاب با زبانی روایی و صمیمانه، هم برای درمانگران و هم برای علاقهمندان به روانشناسی و خودشناسی قابل استفاده است. در کنار روایتهای درمانی، نویسنده به مسائل شخصی خود، از جمله مواجهه با پیری، زوال عقل و فقدان همسر نیز پرداخته است و این موضوعات را با تجربههای بیماران پیوند میزند. «ساعت قلب» نهتنها به جنبههای فنی رواندرمانی میپردازد، بلکه به لایههای عمیقتر روابط انسانی و نیاز به صمیمیت و پذیرش نیز توجه دارد.
خلاصه کتاب ساعت قلب
در «ساعت قلب»، اروین یالوم و بنجامین یالوم مجموعهای از جلسات مشاورهٔ کوتاهمدت را روایت کردهاند که هرکدام به یک بیمار و دغدغههای خاص او اختصاص دارد. نویسنده با تکیهبر تجربهٔ چند دههای خود در رواندرمانی، نشان میدهد که چگونه ارتباط صادقانه و حضور فعال در لحظهٔ اکنون میتواند به بیماران کمک کند تا با مشکلات عمیق خود روبهرو شوند. کتاب با شرح جلسات واقعی، به مسائلی چون افسردگی، اضطراب، فقدان، احساس گناه، تنهایی و بحرانهای هویتی میپردازد و تلاش میکند نشان دهد که ریشهٔ بسیاری از این مشکلات، دشواری در برقراری ارتباط صمیمانه با دیگران است. نویسنده تأکید کرده است که درمان، صرفاً ارائهٔ راهحلهای سریع یا تکنیکهای رفتاری نیست، بلکه فرایندی است که در آن درمانگر و بیمار با هم به کشف واقعیتهای درونی و روابط انسانی میپردازند. در روایتها، بیماران با گذشتهٔ خود، آسیبهای خانوادگی، فقدان عزیزان و چالشهای زندگی روزمره دستوپنجه نرم میکنند و نویسنده با رویکردی همدلانه، آنها را به پذیرش احساسات و باز کردن سفرهٔ دل خود دعوت میکند. کتاب همچنین به تجربههای شخصی نویسنده، از جمله مواجهه با پیری، زوال عقل و فقدان همسر، اشاره دارد و این موضوعات را با روایتهای درمانی پیوند میزند. در نهایت، «ساعت قلب» بر اهمیت حضور در لحظه، پذیرش آسیبپذیری و تلاش برای برقراری ارتباطی صادقانه و انسانی تأکید دارد.
چرا باید کتاب ساعت قلب را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهای واقعی و ملموس از جلسات درمانی، به خواننده امکان میدهد تا با دنیای درونی بیماران و چالشهای رواندرمانی آشنا شود. «ساعت قلب» بهجای ارائهٔ راهحلهای سریع، بر اهمیت ارتباط انسانی، پذیرش آسیبپذیری و حضور در لحظه تأکید دارد. خواندن این اثر میتواند به درک بهتر روابط انسانی، شناخت احساسات و مواجهه با دغدغههای وجودی کمک کند. همچنین، تجربههای شخصی نویسنده دربارهٔ پیری، فقدان و زوال عقل، لایهای انسانی و صادقانه به کتاب افزوده است که آن را از سایر آثار روانشناسی متمایز میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به روانشناسی، رواندرمانگران، دانشجویان رشتههای مشاوره و رواندرمانی، و افرادی که دغدغهٔ بهبود روابط انسانی و خودشناسی دارند، مناسب است. همچنین کسانی که با احساس تنهایی، فقدان یا بحرانهای هویتی روبهرو هستند، میتوانند از روایتهای این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب ساعت قلب
«من مجبور بودم مصرف قرصهای خوابآورم را به حداقل برسانم؛ چرا که دکترم فکر میکرد در تشدید فراموشی من نقش دارند. تمرین تنفس میکردم؛ بهاین صورت که پس از عمل دم، واژهٔ آرامش را زمزمه میکردم و عمل بازدم را انجام میدادم. این تمرین مراقبهای را سالها پیش یاد گرفته بودم. اما فایدهای نداشت و آرامش جزئی پس از تنفس بهزودی جای خود را به اضطراب میداد. سعی کردم حواسم را با شمردن نفسهایم پرت کنم. اما شمارش تنفس از دستم دررفت و حواسم به جای دیگری پرت شد. یک سال بود که مریلین به مولتیپل میلوما مبتلا شده بود که سرطانی بدخیم در پلاسمای خون است و تحت شیمیدرمانی بود. اما هیچ بهبودی قابلتوجهی نداشت. حالا چیز جدیدی به ما ملحق شده بود؛ این بیماری مزمن میخواست جان او را بگیرد. بااینحال، خوشحال بودم که او در کمال آرامش خواب هفت پادشاه را میدید. در نور کم به خطوط صورتش نگاه میکردم. ما از دوران راهنمایی با هم بودیم و حالا بیشتر روزهایم را با نگرانی دربارهٔ او و تلاش برای لذت بردن از زمانی که هنوز با هم داشتیم، سپری میکردم. شبهایی را با نگرانی دربارهٔ زندگی بدون او گذراندم. با خودم فکر میکردم که چگونه میتوانم بدون او زندگی کنم؟ در نبود او احساساتم را با چه کسی در میان بگذارم؟ تنهایی طاقتفرسایی در انتظار من بود.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه