
کتاب نئوبانک
معرفی کتاب نئوبانک
کتاب نئو بانک نوشتۀ آن بودن است. درباره پایانی که در انتظار بانکداری به شیوه سنتی است، در سالهای گذشته بارها نوشتهایم. این بار در کتاب نئوبانک درباره تئوریهایی در باب بلایی که بر سر بانکها در آینده خواهد آمد، نمیخوانیم. اینجا دیگر داستان راهاندازی یکی از جایگزینهای بانکی را میخوانیم.
درباره کتاب نئو بانک
بانکداری جزو صنایعی است که در مقابل نسیم تغییرات ایستادگی کرده است؛ آنقدر که بیم آن میرود از درون پوسیده و نابود شود. این بیم را سالهاست در کتابهای گوناگونی که برخی از آنها در انتشارات راه پرداخت نیز منتشر کردهایم، خواندهایم. کتابهایی که از عصری میگویند که پایان بانکداری در آن نزدیک است و خبر از دنیای گسست بانکها میدهند که در آن باید با بانکها خداحافظی کنیم و به نوآورانی که جایگزین این بازیگران سنتی میشوند، اسلام بگوییم و وارد دنیایی شویم که برای درآمدزایی باید نوآوری داشت. پیداست که بانکها تا ابد نمیتوانند بایستند و دنیایی را که متحول میشود را نظاره کرده اما خودشان متحول نشوند، مگر اینکه پایانشان نزدیک باشد داستان راهاندازی بانک استارلینگ که کار خود را بدون حتی یک شعبه آغاز کرده و اکنون یکی از بزرگترین بازیگران نئوبانک دنیاست، را در این کتاب مرور خواهیم کرد. همان چیزی که سالها در کتابها، سایتها و نشریههای تخصصی فناوری حوزه مالی و بانکی درباره آن نوشته میشد، این بار به حقیقت پیوسته و نشان داده است که این ایدهها، محدود به داستانهای علمی تخیلی نیستند. نئوبانکها از سال ۲۰۱۷، بانکداری را بهگونهای که میشناسیم به چالش کشیدند و به ما نسلی جدید از خدمات بانکی را نشان دادند که آینده متعلق به آنهاست. نئوبانک به معنای دور ریختن همه آنچه از بانک تاکنون دیدهایم و طراحی دوباره یک مؤسسه ارائهدهنده خدمات بانکی با سبک زندگی امروز و ابزارهایی که اکنون در اختیار داریم، است. کتاب نئوبانک با عنوان اصلی «It On Banking» را «آن بودن»، مدیرعامل و بنیانگذار استارلینگ نوشته و در آن درباره اینکه چگونه صنعت بانکداری را متحول کرده، سخن گفته است. کتاب روایتی جذاب و صادقانه است از تمام مصائبی که آن بودن بهعنوان یک انقلابی سرکش در صنعت بانکداری برای تأسیس بانکش با آن مواجه شده است. نکته مهم این است که نویسنده جایی از داستان را به نفع خودش سانسور نکرده و نقاط ضعف خود را صادقانه در صفحات کتاب به نمایش گذاشته است. بانکی که آن بودن و همکارانش ساختهاند نهتنها چهره مؤسسات بانکی را دگرگون کرده است؛ بلکه نسلی جدید از بانکداران را به دنیا معرفی میکند. پیشازاین اگر بانکداران از جنس کتوشلوار پوشهایی با دانش حسابداری و مالی بودند، این بار بانک از سوی افرادی داستانش را آغاز کرده که متخصص فناوری هستند. افرادی که پیشازاین در بانکها بهعنوان مدیران حاشیهای نقش ایفا میکردند و بازیگرانی بودند که در ادامه آنچه بانک بر اساس آن ساخته شده بود، بازی میکردند و بهناچار با همان سیستمهای موروثی، آنچه از فناوری در بانک انتظار میرفت را دستوپاشکسته ادا میکردند.
خواندن کتاب نئو بانک را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
این کتاب برای افراد علاقهمند نظامهای بانکی و سیستمهای بانکی مناسب است.
بخشهایی از کتاب نئو بانک
در ازای این کار عظیمی که انجام میدادم، چه چیزی نصیبم میشد؟ حقوق ثابت ۵۰۰ هزار یورویی بدون هیچ پاداشی که در حوزه بانکداری برای چنین پستی، بسیار پایینتر از نرخ قابلقبول بود. بعد از پیشنهادی که دریافت کردم و قبولی در مصاحبه، آزمایشهای روانسنجی متعددی انجام دادند (این آزمایشها همیشه مرا گیج میکردند، برایم سؤال است که کارفرما انتظار دارد چه چیزی از این آزمایشها بفهمد). تنها درآمدش نبود که باعث میشد در مورد قبول کردن این شغل دچار تردید شوم. شک داشتم و باید مطمئن میشدم از پلاس این کار برمیآیم و میتوانم آن را بهخوبی انجام دهم. علاوه بر این، باید مطمئن میشدم که بانکداران تمایلی به تغییر داشتند. اعتراف
میکنم که در نگاه اول هیچ نشانهای از این موضوع ندیدم. شعبه مرکزی عظیم بانک AIB در خیابان «بالزبریج»، یک نمونه آشکار و واضح از این مورد بود، این شعبه شبیه معبدی از شیشه و فلز بود که همچنان به شیوه | قدیمی اداره میشد. آیا اعضای هیئتمدیره حاضر بودند تمامی اتفاقات را پشت سر بگذارند و بانکی جدید و مدرن برای قرن ۲۱ بسازند؟ در نهایت این شغل را به دو دلیل قبول کردم. اولاً، بهخاطر چالشهای زیادی که در این راه وجود داشت، زیرا این شغل فرصتی بود که فقط یکبار در زندگی به دست میآید و میتوانستم بانکی کاملاً ورشکسته را از خاک بلند کنم. دوماً، «دیوید دافی»، مدیر اجرایی که از دسامبر ۲۰۱۰ در AIB مشغول کار شده بود، مرا تحتتأثیر قرار داد. وقتی با هم آشنا شدیم، در مورد نقش فناوری در بانکداری مدرن و دیدگاهش دررابطهبا اینکه چگونه AIB باید برای مشتریان امروزی کارآمدتر باشد، صحبت کرد. شاید این فرصتی بود تا برخی چیزهایی را که آموخته بودم، به کار گیرم تا AIB را دوباره بسازیم و تا سال ۲۰۱۴ به سوددهی برسیم که هدف اصلیشان بود.