دانلود و خرید کتاب مسافر کربلا سیدمهدی شجاعی
تصویر جلد کتاب مسافر کربلا

کتاب مسافر کربلا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مسافر کربلا

کتاب مسافر کربلا فیلمنامه‌ای از سیدمهدی شجاعی است که در انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.

درباره کتاب مسافر کربلا

این اثر روایت یک آرزو است. آرزوی رفتن به زیارت سیدالشهدا که در دل یک شهید جوانه زد.

 یوسف نوجوانی است که دایی‌اش را در جنگ از دست داده است. مادربزرگ یوسف سال‌ها پیش از این برای دایی، یک قالیچه بافته بوده که دایی قرار بوده آن را نذر حرم سیدالشهدا کند و بر رویش در حرم امام حسین (ع) نماز بگذارد.  یوسف بعد از شنیدن این ماجرا، عزمش را جزم می‌کند تا ارزوی دایی شهیدش را برآورده کند. او در تصمیمی به صورت مخفیانه بدون پاسپورت و ویزا وارد یک کاروان زیارتی می‌شود و نزدیکی مرز حاضران به وجود او پی می‌برند....

 شجاعی در این فیلم‌نامه هم شیطنت نهفته در شخصیت یوسف را به نمایش گذاشته و از سوی دیگر فضای معنوی حاکم بر آن را به زیبایی منتقل می‌کند.

 خواندن کتاب مسافر کربلا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه مندان به خواندن فیلم‌نامه و دوست‌داران آثار سیدمهدی شجاعی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب مسافر کربلا

صبح‌ـ خارجی‌ـ مقابل مسجد

مسجد در محله‌ای متوسط و نسبتاً قدیمی قرار دارد. فضای پیش روی مسجد باز است، ولی خیابان، اصلی و پرتردد نیست.

اتوبوس زائران کربلا مقابل مسجد توقف کرده و تقریباً آمادۀ حرکت است. در اطراف اتوبوس، مردم ـ اعم از مسافران و مشایعت‌کنندگان‌ـ جمع شده‌اند و مشغول وداع و گریه و سفارش و خداحافظی‌اند. برخی از مسافران، داخل اتوبوس نشسته‌اند و عده‌ای نیز برای سوار شدن پا به پا می‌کنند.

مسافران اغلب خانواده‌اند با ترکیب سنی حدود چهل به بالا. خادم مسجد که پیرمردی خوش‌چهره است با کلاه نخی سبز، منقل به دست، مدام در آتش اسپند می‌ریزد، دور مسافران می‌چرخد و صلوات می‌گیرد. سپس منقل را به دست پیرزنی که پیداست همسر اوست می‌سپارد و ناگهان با حسی سرشار از حسرت و عشق و شوق و اندوه، چاوشی می‌خواند.

خادم: هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله/ هر که دارد سر همراهی ما بسم‌الله

این چاووشی‌خوانی، همۀ حضار را متأثر می‌کند و اشکشان را در می‌آورد؛ به نحوی که عده‌ای از سوارشدگان هم پیاده می‌شوند.

حاج‌محمود که مردی حدوداً پنجاه و پنج ساله اما تر و فرز و چابک و باحوصله و خوش‌صحبت است، مدیریت کاروان را به عهده دارد. این را امر و نهی و رتق و فتق امور و اِعمال مدیریت‌هایش نشان می‌دهد.

پسر او محسن که حدوداً سی و پنج سال دارد، معاون اوست و دوندگی‌ها و کارهای سخت‌تر بدنی‌ـ مثل جابجایی بار مسافران‌ـ را اغلب او انجام می‌دهد.

خادم با همان یک خط شعر، حال همه را دگرگون می‌کند و اشکی می‌گیرد و دعا می‌کند. همۀ حضار با دعاهای او آمین می‌گویند.

خادم: خدایا! همۀ آرزومندای زیارت کربلا رو به آرزوشون برسون!

مردم: آمین!

خادم: در دنیا زیارت امام حسین و در آخرت شفاعت امام حسین رو نصیب همۀ ما بفرما!

مردم: آمین!

خادم: سفر همۀ زائران به خصوص این کاروان رو بی‌خطر بگردان!

مردم: آمین.

یوسف، نوجوان ده ساله در مسیر رفتن به مدرسه و عبور از کنار مسجد، با این اتوبوس و تجمع و حال و هوای بی‌سابقه مواجه می‌شود. لحظاتی با بهت و کنجکاوی به تجمع نگاه می‌کند و سپس قدم به قدم به جمع نزدیک می‌شود و با چشم به دنبال کسی می‌گردد که از چند و چون ماجرا پرسش کند.

یوسف مشکل تکلم دارد و تقریباً لال است. اما شنوایی‌اش مشکل ندارد. کسانی که او را می‌شناسند، با این مشکل کنار می‌آیند و به راحتی با او ارتباط برقرار می‌کنند.

او حتی‌الامکان، به دنبال یک آدمِ شناس می‌گردد که بتواند سؤالش را مطرح کند.

در این میان، با حاج‌محمود مواجه می‌شود که از جمع جدا شده و دوان دوان به سمت ماشین سواری‌اش می‌دود تا چیزی از آن بردارد.

یوسف به طرف او می‌دود و با ایماء و اشاره سلام و حال و احوال می‌کند. یک سوی این گفتگو کلام حاج‌محمود است و سوی دیگر بیان بی‌کلام یوسف.

حاج‌محمود: سلام آقا یوسف! چطوری؟ خوبی؟ (علیرغم تعجیلش می‌ایستد و دستی به سر یوسف می‌کشد و با او خوش و بش می‌کند) بابا و مامان خوبن؟ مادربزرگت چطوره؟ خوبه؟ سلام برسون.

می‌خواهد برود که یوسف دست او را می‌گیرد و نگهش می‌دارد و با اشاره به جمع می‌پرسد که ماجرا چیست؟

حاج‌محمود: کاروان کربلاست. اگه خدا بخواد عازم زیارت امام حسینیم. منم دارم می‌رم.

یوسف انگار با عجیب‌ترین خبر زندگی‌اش مواجه شده باشد، بهت‌زده به حاج‌محمود نگاه می‌کند.

حاج‌محمود اما با عجله، پا به راهِ رفتن است.

معرفی نویسنده
عکس سیدمهدی شجاعی
سیدمهدی شجاعی
ایرانی

سید مهدی شجاعی نویسنده، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار و فیلمنامه‌نویس فعال و مشهور ایرانی است. او در دوران نویسندگی خود بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت و داستان‌های کوتاه و بلند زیادی در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان و همچنین ادبیات مذهبی نوشت. شجاعی در دوران کار حرفه‌ای خود به عنوان فیلمنامه‌نویس نیز فعالیت داشته و تاکنون از فیلمنامه‌های او در تلویزیون و سینما، چندین فیلم ساخته شده است. سیدمهدی شجاعی به دلیل نوشتن کتاب‌های برجسته‌ در زمینه‌های معنوی و اجتماعی نیز شهرت دارد.

erfaneh18
۱۴۰۳/۰۸/۰۹

یک ساعته خوندمش خیلی جالب بود

فصل فیروزه...
۱۴۰۲/۰۷/۱۰

عاااااااااااااااااااااااااااالی بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۶۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۱۲,۶۰۰
۷۰%
تومان