کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله
معرفی کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله
کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله نوشته معصومه سپهری است. این کتاب روایتی جذاب از روزهای پیش از انقلاب است که برای نوجوانان نوشته شده است. کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.
درباره کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله
کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله درباره قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ است، که در طی آن انقلابیون تبریز به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان تظاهرات ۱۹ دی قم، دست به تظاهرات زدند و بیشتر نقاط شهر را تسخیر کردند تا این که تا ساعت ۵ بعد از ظهر نیروهای دولتی کنترل شهر را به دست گرفتند. در این اعتراض، برای نخستین بار پس از وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ارتش برای کنترل وضعیت مستقیماً وارد درگیریها شد.
نویسنده این کتاب را برای مخاطب نوجوان نوشته است. اهمیت آگاهی نسل جدید از تاریخ آنقدر زیاد است که نباید آن را نادیده گرفت. این کتاب تلاشی است برای آشنا کردن نوجوانان با تاریخ ایران.
خواندن کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب یک جعبه شیرینی یک گلوله
از یاد دادن و یاد گرفتن لذت میبرد. نگاه عمیقی داشت که قسمتی از آن را در کلاسهای فلسفه یافته بود و قسمت بیشترش را در آیههای کتاب خدا. سعی میکرد خودش را بر اساس آنچه اسلام از انسان توقع دارد، بسازد. در این مسیر، یاد دادن هم جزئی از برنامهاش بود. چنین آدمی اصلاً نمیتوانست بیتفاوت به پیرامونش، فقط در فکر خودش باشد. روزگار مردم و جامعه را میدید که نهتنها از اسلام، بلکه از عزت و استقلال میهنشان ایران فقط یک نام مانده بود. خودش را به آب و آتش میزد تا آنچه از کلام خدا میفهمید، به بچهها نشان بدهد. برای همین بود کلاسهای قرآن مسجد ارشاد را با همهی وجود اداره میکرد و پسربچههای شلوغی را که معلوم نبود اوقات بیکاریشان در کوچهباغهای شلوغ محلهی حکمآباد چطور پر میشد، به مسجد میکشاند.
بچهها، این معلم قرآن جدی و خوشاخلاق را دوست داشتند. صوت زیبای تلاوت قرآنش، سوز غریبی داشت. همین تلاوت دلنشین، بچهها را بیشتر مجذوب میکرد. تازه وقتی نزدیکش میشدند، میدیدند آقای رنجبر آذرفام نهفقط معلم قرآن، که معلم زندگی میشود برایشان. مهربانانه مراقب بچهها بود و همه میدانستند در نگرانیها و مشکلات زندگیشان میتوانند از او کمک بگیرند. آقای رنجبر فقط به روخوانی قرآن اکتفا نمیکرد؛ بلکه آیهها را به زبان بچهها برایشان تفسیر میکرد. چون خالصانه در این کلاسها حاضر میشد، همیشه میشد حرفهای تازه از او شنید. شاید برای همین بود که از نقاط گوناگون شهر به کلاس و جلسات سخنرانیاش میآمدند. دوستانش وقتی میدیدند در سخنرانیهای محمدباقر در مسجد محلهی مقصودیه، دکتر کرانی ـ استاد فلسفهی دانشگاه ـ حاضر میشود، خیلی ذوق میکردند؛ هر چند محمدباقر به این تعاریف دلخوش نبود. پرندهی روح او در افق بالاتری میپرید!
از مدتها پیش، او در کنار دانشجویان مبارز دیگر در فرصتهای مناسب خود را به جلسات سخنراني آقای قاضي طباطبايي ميرساند؛ انگار به سرچشمهای رسیده بود که اشتیاقش به آن هر روز بیشتر از روز پیش میشد. در همین جلسات بود که با جريان نهضت اسلامي و آیتالله خميني آشناتر شد. میشنید، میخواند و در کلاسهایش برای نوجوانان بازگو میکرد. هر چه به آقای قاضی نزدیکتر میشد، حس میکرد گمشدهاش را بیشتر یافته است. احساس او نسبت به آقای قاضی، با خیلی از جوانان دیگر مشترک بود.
حجم
۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه