دانلود و خرید کتاب تولدی در هور معصومه سپهری

معرفی کتاب تولدی در هور

کتاب تولدی در هور نوشتۀ معصومه سپهری است. این کتاب را انتشارات انجمن پیش‌کسوتان سپاس منتشر کرده است.

درباره کتاب تولدی در هور

کتاب تولدی در هور؛ خاطرات حیات و رزم شهید حسین محمدیان در کنار شهید مهدی باکری فرماندۀ محبوب لشکر ۳۱ عاشورا است. کتاب تولدی در هور؛ داستان دلاوری‌های شهید حسین محمدیان، از سرمایه‌‌های واحد اطلاعات - عملیات لشکر ۳۱ عاشورا است. شهید حسین محمدیان در تبریز به دنیا آمد و سال ۶۴ درست چند روز بعد از تولد بیست‌سالگی‌اش درحالی‌که اولین و آخرین تولدش را در هور جشن گرفت، به شهادت رسید.

هور خاطرات شجاعت‌ها و مردانگی‌های شهید حسین محمدیان را تا سال‌ها در سینه نگه داشت و امروز انتشار کتاب تولدی در هور از رازهای سربه‌مهر شوریدگی و شیدایی شهدای اطلاعات و عملیات پرده برداشته است.

خواندن کتاب تولدی در هور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به زندگی‌نامه شهدا می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره معصومه سپهری

معصومه سپهری متولد ۱۳۵۲ در تبریز و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و همسر جانباز ۷۰ درصد است.

بخشی از کتاب تولدی در هور

«دیگر از سروصدای جنگ خبری نیست حتی سوز و سرمای هوا هم کمتر شده و هرچه می‌گردم کمتر از هوای سرد آن سال‌ها سراغی می‌یابم. باور کرده‌ام که گذر زمان همه‌چیز را تغییر می‌دهد جز داغی که بر دل اثر کرده باشد و داغ فراق «حسین» چنین داغی است. سال‌ها از شهادتش گذشته است در این سال‌ها با اینکه یک روز بی یادش سر نکرده‌ام؛ اما دلم لک‌زده برای اینکه نامش را صدا کنم؛ حسین، حسین ... و حالا خدا نوزاد پسری به من بخشیده است که با همهٔ وجود دعا می‌کنم بشود اسمش را حسین گذاشت. اما نگران آقاجان و مامان هستم دیده‌ام که با هر «حسین» گفتن چطور اشکشان بی‌دریغ می‌بارد. حالا چطور بگویم بیایید اسم اولین نوه پسرتان را بگذارید حسین. دل‌دل می‌کنم با خودش حرف می‌زنم ... دلم می‌خواهد دوباره خانه از نامش پر شود به یمن تولد این نوزاد از روز تولدش چیزهایی یادم هست با اینکه خودم پنج‌ساله بودم ...

نوزدهم دی سال ۴۴ یکی از روزهای ماه مبارک رمضان بود و از مسجدی که همسایه‌اش بودیم می‌شد عطر رمضان را بیشتر یافت. خوب یادم هست وقتی دومین برادرم به دنیا آمد مامان و آقاجان چقدر دلشان می‌خواست نامش را حسین بگذارند. فهمیده بودند پدربزرگ نظر دیگری دارد و مایل است بچه را مالک بنامد؛ اما دل همه در هوای حسین بود از طرف دیگر نمی‌خواستند حرف پدربزرگ روی زمین بیفتد بالاخره، عمو حرف دل اهل خانه را به پدربزرگ رساند و پیرمرد خودش با دل‌خوشی اسم نوزاد را «حسین» گذاشت ...

حالا با دیدن بچه خودم دلم پر می‌زد به یاد حسین ... همۀ خانواده جمع‌اند. آقاجانم با احترام می‌گوید اسم عموی شهید بچه را رویش بگذارید. برادر شوهرم شهید محمدحسین . ... یک سال قبل به شهادت رسیده است. مادر شوهرم می‌گوید اسم «محمدحسین» مرا چند ماه پیش روی نوۀ دیگرم گذاشتند. اجازه بدهید اسم «حسین» شما هم در خانواده زنده بماند. همه سکوت می‌کنیم. بچه در آغوش دایی بزرگش، آقا محمد است. او که از سال‌ها قبل در کسوت روحانیت است بین خانواده احترام ویژه‌ای دارد. با صدای اذان و اقامه‌اش دلم پر می‌گیرد برادرم اسم زیبای «حسین» را در گوش بچه زمزمه می‌کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۱ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۱ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان