دانلود و خرید کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده احمد دستاران ممقانی
تصویر جلد کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده

کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده

«نامه‌های به مقصدنرسیده» در بردارنده پنج نامه با روایتی داستانی، به قلم احمد دستاران ممقانی( -۱۳۶۴) نویسنده ایرانی است. در یکی از نامه‌های آمده در این کتاب می‌خوانیم: «احتمالاً این نامه را آقاجون به دست تو می‌رساند. شاید هم طاها. شاید هم آن‌ها نتوانند و عزیزم که محکم‌تر از آن‌هاست این کار را انجام دهد اما در هر صورت مطمئن هستم که بالاخره این نامه به دستت خواهد رسید. البته بی‌تردید آقاجون و عزیز و خانواده‌ام هیچ میل و رغبتی به این کار ندارند ولی من چون این را می‌دانم؛ وصیت می‌کنم حتما این نامه را بعد از خواندن به دست تو برسانند و از تو هم می‌خواهم که به هیچ عنوان در این باره به کسی چیزی نگویی. اگر به من باشد که دوست دارم آن عَدَم سُکرآوری که به قول خودت توی داستان من و تو ایجاد کرده‌اند را بنویسند و اعلامیه‌اش کنند و توی خیابان‌ها پخش کنند تا همه آن را بفهمند. اصلاً دوست دارم کتیبه‌اش کنند و توی موزه نگهش دارند تا آدم‌های آینده هم آن را بفهمند اما این‌که می‌گویم به کسی چیزی نگو به خاطر آقاجون و عزیز و طاهاست تا کم‌تر بابت من و عاشقی از نظر آن‌ها سیاهم، جلوی مردم سرافکنده بشوند. الان که این نامه را می‌نویسم؛ لباس سفید عروسی تنم کرده‌اند. حالا چند دقیقه‌ای به ازدواجم که معنای مرگ می‌دهد، مانده است. چشم‌هایم خیس هستند. درست مثل چشم‌های خودت که آن وسط حیاط روی تختی که توی حوض گذاشته‌اند نشسته‌ای و داری علیه خودت به آقاجونم کمک می‌کنی و به کامش ساز عروسی مرا می‌زنی. سرت را پایین انداخته‌ای. وانمود می‌کنی که تمام حواست به سازت است.»
mohi
۱۳۹۵/۰۴/۲۲

خوب بود.

کاربر 6964304
۱۴۰۲/۰۵/۰۵

کتابش چه عاشقانه بود❤️

«چون ممکن نبود خدا با من حرف بزند و برایم داستان تعریف کند؛ چشم‌های تو را آفرید.»
نیما اکبرخانی
وقتی آقاجونم و امثال آقاجونم را می‌بینم؛ بر پدر و مادرِ پدر و مادرهایی که به پسرهایشان در کودکی یاد می‌دهند «مرد که گریه نمی‌کند» هزار لعنت می‌فرستم. آخر مگر مردها چه گناهی کرده‌اند که حق گریه کردن نداشته باشند؟
نیما اکبرخانی
این اوج استقلال است که آدم هیچ‌چیز از آن محیطی که تویش زندگی می‌کند نخواهد.
نیما اکبرخانی
معجزه چشم‌ها و فاجعه اشک‌ها
نیما اکبرخانی
ماهان می‌گوید دلش به شدت به حال آن‌هایی که خوب نیستند می‌سوزد. می‌گوید آن‌ها خیلی سختی می‌کشند چون باید کاملاً مخالف توانایی‌ها و دانایی‌هایشان عمل کنند و در واقع باید با قوی‌ترین چیز این دنیا که ذات خودشان است بجنگند. به همین خاطر تا این اندازه خسته و سردرگم می‌شوند و در حالی که وسط هزارگونه تفریحات رنگارنگ ایستاده‌اند باز احساس خالی بودن و خوشحال نبودن می‌کنند.
نیما اکبرخانی
دکترش برایش مراقب بیست‌وچهار ساعته گذاشته است و معتقد است آن‌قدر پریشان و خسته به نظر می‌آید که اصلاً بعید نیست به خودش آسیب بزند اما به نظر من او دیگر نمی‌تواند بیش‌تر از این به خودش آسیب بزند.
نیما اکبرخانی

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان