کتاب جامعه شناسی تمدن
معرفی کتاب جامعه شناسی تمدن
کتاب جامعه شناسی تمدن نوشته یوهان پی آرناسون است که با ترجمه سالار کاشانی منتشر شده است. کتاب جامعه شناسی تمدن با نگاهی دقیق به مسائل تاریخی و سنتهای نظری میپردازد.
درباره کتاب جامعه شناسی تمدن
جامعهشناسی دانشی بود که برای فهم و تحلیل مناسبات درونی جامعهٔ مدرن پدید آمد. واحد تحلیل بنیادیْ «جامعه» بود، و این جامعه سازهای بود نوپدید که بهسختی میشد آن را با اجتماعات و امپراتوریهای پیشامدرن تطبیق داد. مفهوم جامعه بر نظامی خودبسنده دلالت داشت و کموبیش منطبق بر واحدهای سیاسیای بود که بر نقشهٔ جهان مدرن با نام ملت-دولت شناخته میشوند. جامعه -در این معنای خاص- پدیدهای بود که در عصر مدرن و برای اولینبار در اروپای غربی «ساخته شد»، اما روند تحولات جریان اصلی جامعهشناسی چنان پیش رفت که به نظر میرسید بسیاری از جامعهشناسانِ متعلق به این جریان جامعه را چیزی طبیعی، ازلی و ابدی میانگارند. مأموریت جامعهشناسی فهم و تحلیل قواعد مناسبات درونی این کلهای یکپارچه بود.
کتاب یوهان پی. آرناسون با آگاهی از سرگذشت جامعهشناسی در قرن بیستم به نگارش درآمده و نویسنده در آن کوشیده است، با جستوجوی رد پاهای تحلیل تمدنی در چارچوب اندیشهٔ اجتماعی غربی، از نقصانهای رایج در جریان اصلی جامعهشناسی ازجمله تکاملگرایی، اروپامحوری، برداشتهای تکخطی از تاریخ و سادهسازی بیش از حد واقعیت پیچیدهٔ اجتماعی فراتر رود و امکانهای ایجاد یک جامعهشناسی تمدنی را مورد بررسی قرار دهد.
این کتاب در فاصلهٔ میان سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ نوشته شده است. چهار فصل اصلی کتاب، در زمینههایی مختلف و از زاویههایی متنوع، به مسائل مرکزی نظریهٔ تمدنی میپردازند. شاید بهترین شیوهٔ خواندن این فصول همچون مقالاتی باشد که از نظر مضمونی به هم پیوستهاند اما مباحث نسبتاً مستقلی دارند.
خواندن کتاب جامعه شناسی تمدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خاطبان اصلی این کتاب دانشگاهیان و علاقهمندان جدی علوم اجتماعیاند.
بخشی از کتاب جامعه شناسی تمدن
مسائل نظریهٔ تمدنی با ابهامات موجود در پایهایترین مفهوم آن آغاز میشود. رایج است که دو ایدهٔ آشکارا متفاوت دربارهٔ تمدن وجود دارد: یکی را هنگامی به کار میبندیم که از خاستگاهها، دستاوردها و دورنمای تمدن در حالت مفرد سخن میگوییم، و دیگری وقتی به کمک طلبیده میشود که از معیاری برای تمایزنهادن و مقایسهکردن تمدنها، راههای ترسیم مرزهایی میان آنها، یا فهرستها و سنخشناسیهای مختلفی که تحلیلگران این حوزه پیشنهاد دادهاند بحث میکنیم. میتوانیم از این دو تصور بهمنزلهٔ مفهوم وحدتگرا و کثرتگرا از تمدن یاد کنیم. اما اشاره به اینکه آنها متفاوتاند -و میتوانند با همدیگر متضاد باشند- به معنای این ادعا نیست که آنها با هم مانعةالجمعاند. تئوریهای مبتنی بر مفهوم وحدتگرا از تمدن، همانطور که خواهیم دید، میتوانند چنان ساخته و پرداخته شوند که، بهجای نفی آشکار تکثر، جایی برای یک مفهوم حاشیهای یا فرعی از آن باز بگذارند. درمقابل، مدلهای کثرتگرا -همانطور که من استدلال خواهم کرد- باید با این پرسش مواجه شوند که آیا میتوانند با نسخهای از مدل وحدتگرا، که بهنحوی مناسب تعدیل شده است، ادغام شوند، یا دستکم میتوانند تبیینی از این پدیده ارائه دهند که بهنظر آن را تصدیق میکند یا نه. خلاصه اینکه تمایز مفهومیِ مورد بحث نقطهٔ آغازی ضروری است، اما برخی پرسشها را بی پاسخ باقی میگذارد، و یک رویکرد تکثرگرا (مانند آنچه در ادامه از آن دفاع میشود) باید قابلیت آموختن از مکتبهای فکری بدیل را داشته باشد.
حجم
۵۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۳۶ صفحه
حجم
۵۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۳۶ صفحه
نظرات کاربران
"هیچ تمدنی نمیتواند بدون پیشفرض های متافیزیکی وجود داشته باشد."