کتاب روح تشریع در اسلام
معرفی کتاب روح تشریع در اسلام
کتاب روح تشریع در اسلام اثر موسی صدر یکی از کتابهای مجموعه در قلمرو اندیشه امام موسی صدر است که در انتشارات امام موسی صدر به چاپ رسیده است.
درباره کتاب روح تشریع در اسلام
مسلمانان، پس از دوران طلایی تمدن اسلامی، رفتهرفته دچار جمود و خمود شدند. این گرفتاری علل و اسبابی چند داشته است. سرانجام، در دوران معاصر اندیشمندانی فرهیخته برای بیداری جهان اسلام و احیای تفکر اسلامی تلاشهایی صورت دادند. سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی و عبدالحمید بن بادیس و رشید رضا و شیخ حسن البنا و سید ابوالاعلی مودودی و سعید نوری و... از جملهٔ این احیاگران هستند. این نهضت و تلاشها در کشورهای مختلف اسلامی ویژگیهای خاص خود را داشته است. شعار اصلی این جریان بازگشت به سرچشمههای اصیلِ اسلامی برای رهایی از جمود و خمود است.
این تلاشها در شکلهای گوناگون از جمله همایشها و ایجاد مدارس و نشر روزنامهها و مجلات و درسها و اجتماعات و باشگاهها نمود یافته است و الجزایر نیز در میان کشورهای اسلامی راهِ خاص خود را طی کرده است. یکی از این تلاشها در کشور الجزایر، برپایی کنفرانسهایی با عنوان «ملتقی الفکر الإسلامی» بوده است و، بیتردید، این کنفرانسها همان ادامهٔ طبیعیِ حرکتِ عبدالحمید بن بادیس و علمای مجاهد الجزایر در این کشور است.
ین کنفرانس هر ساله در کشور الجزایر برگزار میشده و هدف از برگزاری آن بررسی مسائلِ دینی و فلسفی و فرهنگی و تمدنی و هویتی بود و تلاش میشد تا این مسائل در پیوند با پرسشها و مسائلِ امروزِ جامعهٔ اسلامی و، خصوصاً، الجزایر مطرح شود. در این گردهمایی جوانان با علمای بلاد اسلامی دیدار میکردند، علمایی از همهٔ کشورها با مذاهب مختلف. در واقع این کنفرانسها پلی بود برای ارتباط علما و نسل جوان الجزایر و غرب جهان اسلام.
امام موسی صدر در کنفرانسهای هفتم و نهم در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۵ شرکت کرد. کتاب پیشرو متن سخنرانی و مقالهٔ امام موسی صدر در کنفرانس هفتم است که در شهر تیزیاوزو برگزار شد. یکی از موضوعات این کنفرانس روح شریعتِ اسلامی و واقعیتِ قانونگذاری در جهان اسلام بود و مقالهٔ امام صدر هم به همین موضوع پرداخته است. ۹۷۵ دانشجو و صد استاد در این کنفرانس حاضر بودند که ۲۷ نفر از اساتید در این کنفرانسِ ۱۰ روزه دیدگاههای خود را ارائه کردند و با نقد و نظر دیگر استادان و پرسشهای دانشجویان مواجه شدند.
این جستار امام موسی صدر در زمرهٔ مباحثِ فلسفهٔ فقه است. او میکوشد تا به دو پرسش اساسی پاسخ گوید:
۱. تفاوت قوانین الهی با قوانین بشری چیست؟
۲. قوانین الهی (یا دینی) و، بهطور مشخص، شریعت چه نسبتی با تحول جهان و انسان دارد؟ و یا به دیگر بیان، قوانین الهی که ریشه در غیب (به تعبیر خود امام) و امر ثابت دارند (بر خلاف قوانین بشری،) چگونه میتوانند پاسخگوی نیازهای روزآمد و ضروری انسان باشند؟
امام موسی صدر بحث خود را با آسیبشناسی قانونگذاری در کشورهای اسلامی آغاز میکند: «امروزه، قانونگذاری در جهان اسلام، به واقع از روح شریعت اسلامی بس دور افتاده است، چه از حیث پایه و مبنا، چه به لحاظ منابع، چه از نظر اصول کلی و حتی در بسیاری از جزئیات.»
یکی از بنیانهایی که امام صدر بر آن تکیه دارد، و میکوشد با تبیین آن جایگاهِ تشریع (در فقه و اخلاق) را در مجموعهٔ تعالیم اسلامی روشن سازد، مسئلهٔ یکپارچگیِ اسلام است. وی اسلام را واحد تکاملیافتهای میداند که شریعت بخشی تفکیکناپذیر از آن است. حتی بیش از این، امام صدر معتقد است که بخشهای مختلف اسلام در تعامل با یکدیگرند: «اسلام، بهرغم بخشبندیِ دستورات آن در پژوهشها و آثار مکتوب به بخشهای فرهنگ و عقیده و فقه و اخلاق، واحدی است یکپارچه که قلمروهای آن در پیوند با یکدیگرند و بخشهای آن در تعامل با یکدیگر.»
او، از یک سو، نگرش اسلام به هستی، که آن را فرهنگ میخواند، را مبنای عقیده، و هر دو را پایهٔ شریعت در فقه و اخلاق و، از دیگر سو، شریعت را حافظ عقیده و روشنگر بینش و نگرش میداند.
خواندن کتاب روح تشریع در اسلام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به اندیشه امام موسی صدر مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب روح تشریع در اسلام
واقعیت قانونگذاری
تا آنجا که بر اساس اطلاعات نه چندان دامنهدار خود میدانیم، پس از مطالعاتی بس توانفرسا، دریافتیم که: امروزه، قانونگذاری در جهان اسلام، به واقع از روح شریعت اسلامی بس دور افتاده است؛ چه از حیث پایه و مبنا، چه به لحاظ منابع، چه از نظر اصول کلی و حتی در بسیاری از جزئیات.
اگر هم در این میانه نقطهٔ اشتراکی وجود دارد منحصر به پارهای از فروع و بسیاری از ظواهر است. این همانندی، اگر نگوییم بیشتر، باری به همان اندازه میان قانونگذاریهای ما و دیگر قانونگذاریهای مدنی، چه در جهان معاصر چه در گذشته، به چشم میخورد.
مایهٔ تأسف است که ناگزیر از اعتراف به این واقعیت شویم هنگامی که این آیات شریف قرآنی فرایادمان میآید:
«لاَ تَمُدَّنَّ عَینَیک إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَک لِلْمُؤْمِنِینَ. وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ. کمَا أَنزَلْنَا عَلَی المُقْتَسِمِینَ. الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ. فَوَرَبِّک لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ. عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ. فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ. إِنَّا کفَینَاک الْمُسْتَهْزِئِینَ. الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهًا آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ.»۱
اندکی توجه به این آیات و ترتیب آنها، سپس لختی تأمل در این کلمات: «اگر برخی از مردان و زنانشان را به چیزی بهرهور ساختهایم تو بدان نگاه مکن»، و «آنان که قرآن را به اقسام تقسیم کرده بودند»، و «از مشرکان رویگردان باش»، نیز وعدهٔ بازداشتن مسخرهکنندگان، «آنان که با الله خدای دیگری قایل میشوند...» و دقت در این امور، مفهوم شرک را در قرآن (در اصطلاح علم حدیث «شرک خفی») روشن میکند. توحیدِ تام و تمام مصداقی ندارد جز گردن نهادن به هر آنچه خداوند فرمان داده است. نیز به چند قِسم گرفتنِ قرآن گونهای شِرک است، آنسان که با الله به خدای دیگر قایلشدن؛ خدایی که در پارهای از موارد مطاع میشود. بالطبع، جلوههای ظاهرِ حالِ دیگران ـ آنان که به خدا ایمان ندارند ـ و، به عبارت دیگر، توفیق ظاهری پیروان قوانینِ غیرالهی، هرچند فریبنده است، به هیچ روی در آن حد نیست که بتواند مطمح نظر پیامبر (ص) و مؤمنانی باشد که به تمامی احکام خداوند پایبندند، اگرچه به «ارتجاع و جز آن» متهم شوند و آماج استهزا و تمسخر قرار گیرند.
در حقیقت، مفهوم قرآنی شرک یا کفر به خداوند، به پرستش خدایی دیگر منحصر نمیشود، وگرنه این آیهٔ متبرک چه معنا میتواند داشت: «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ.»۲ مگر کسی برای هوا و هوسِ خود نماز و سجده بهجا میآورد؟ خدا، در اصطلاح قرآن، برای انسان آن جوهر قدسی است که او را، مستقیم و غیرمستقیم، به جنبش و پویش برمیانگیزد و انسان خویشتن را، و نیز اندیشه و عواطف و رفتار خود را، وسیلهٔ کسب رضای او و برآوردن خواستهای او قرار میدهد.
این همان مفهومی است که نه تنها معنای توحید و معنای اسلام را به هم نزدیک میکند، بلکه این دو را به یک معنا میگیرد، زیرا اسلام همان تسلیم کامل به خداوند است، چه به عقل، چه در دل، چه به تمامی جسم و تن. تسلیم در حوزهٔ عمل یا «اسلامِ جوارح»، بخشی از مفهوم توحید است.
آیاتِ بعدی این مفهوم ژرف را روشن میکند. قدری با تأمل بخوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ یکفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیرِیدُونَ أَن یفَرِّقُواْ بَینَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکفُرُ بِبَعْضٍ وَیرِیدُونَ أَن یتَّخِذُواْ بَینَ ذَلِک سَبِیلًا. أُوْلَئِک هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا.»۳
دوباره میخوانیم: «میگویند که بعضی را میپذیریم و بعضی را نمیپذیریم و میخواهند در این میانه راهی برگزینند.» آیا کفر ورزیدن به پارهای از احکام به معنای انکار اهلیت آنها و اقتباس از منابع دیگر نیست؟
حجم
۱۳۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۳۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه