کتاب دوباره فکر کن
معرفی کتاب دوباره فکر کن
کتاب دوباره فکر کن جلد ششم از مجموعه کتابهایی برای زندگی بهتر نشر سنگ است. آدام گرانت در این کتاب قدرت دانستن آنچه را که نمیدانید به شما میبخشد.
درباره کتاب دوباره فکر کن
دوباره فکر کن یکی از محبوبترین و پرفروشترین کتابهای آدام گرانت است. کتابی که به ما قدرت دانستن آنچه را که نمیدانیم میبخشد. این اثر قدرتمند به ما کمک میکند تا به ارزش بازنگری پی ببریم. همانطور که از نام کتاب هم برمیآید، در این اثر قرار است به دنبال پیشنهادهای تازهای در روانشناسی شناختی باشیم. پیشنهادها و راهکارهایی که به ما در نحوه مواجهه با موقعیتهای مختلف زندگی، کمک میکنند.
دوباره فکر کن، یا همان قدرت بازنگری همان چیزی است که به تمام انسانها کمک میکند زنده بمانند. درست زمانی که با یک مشکل سخت روبهرو میشوند و درست در لحظاتی که فکر میکنند کارشان تمام است. ممکن است ما ابزارهای دستی نداشته باشیم اما در عوض از قدرت ذهنی برخورداریم. افکاری داریم، تصورات و چیزهایی که میدانیم و .... با بازنگری در تمام آنها ممکن است به نتایجی تکاندهنده برسیم که زندگی ما را متحول کند. بهرحال با خواندن این اثر میتوانیم پاسخی برای تمام اما و اگرهایمان داشته باشیم. نه تنها ما مخاطبان معمولی بلکه دیگر متفکران روانشناسی نیز میتوانند به فرضیههای خود در حوزههای گوناگون شناخت و اندیشه، دوباره فکر کنند.
کتاب دوباره فکر کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب دوباره فکر کن را به تمام کسانی پیشنهاد میکنیم که دوست دارند در زندگی در مسیر موفقیت بیشتر از قبل گام بردارند.
درباره آدام گرانت
آدام گرانت ۱۳ اوت ۱۹۸۱ در آمریکا متولد شد. او نویسنده و استاد مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا است. آدام گرنت در شهر دیترویت ایالت میشیگان بزرگ شد و به خاطر کسب افتخارات بالای علمی در سنین جوانی در مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا شهرت دارد. او همچنین یکی از سخنرانان محبوب برنامه تد است و ویدیوهایش تا کنون بیش از ۲۵ میلیون بازدید داشته است. مجله فورچون نام آدام گرانت را به عنوان یکی از چهل متفکر زیر چهل سال ثبت کرده است.
بخشی از کتاب دوباره فکر کن
وقتی به دنبال خوشبختی میگردیم، اغلب پیش از هر چیزی محیط اطرافمان را عوض میکنیم. انتظار داریم در هوایی گرمتر یا خوابگاهی دوستانهتر شادتر باشیم، ولی این لذتها معمولاً موقتی هستند. در مجموعهای از مطالعات، دانشجویانی که با تنظیم شیوهی زندگی یا برنامهی درسی، محیطشان را عوض کردند، سریعاً به سطوح پایهی خوشبختی برگشتند. به قول ارنست همینگوی: «شاید از اینجا به جایی دیگر بروید، ولی نمیتوانید از خودتان فرار کنید.» در عین حال دانشجویانی که با پیوستن به گروهی جدید، تنظیم عادات مطالعه یا شروع پروژهای جدید اعمالشان را عوض کردند، شادی ماندگارتری را تجربه کردند. خوشبختی بیشتر از کسی که هستیم به کاری که میکنیم بستگی دارد. این اعمالمان هستند که هدف و حس تعلق به ما میبخشند، نه محیط.
***
یک تحقیق به بررسی این مطلب پرداخت که آیا مهارت ریاضی باعث میشود در زمینهٔ تحلیل دادهها بهتر باشیم. پاسخ مثبت است. البته اگر بگویند دادهها دربارهٔ مسئلهای کسلکننده مثل درمان بثورات پوستی است. ولی اگر بگویند همین دادهها روی موضوعی ایدئولوژیک تمرکز دارد و هیجانات قدرتمندی را در وجودتان فعال کنند، چهطور؟ چیزی مثل قانون حمل سلاح در ایالات متحده.
مادامی که نتایج از عقاید شما پشتیبانی کنند، مهارت ریاضی باعث میشود به تحلیل درستتری دست بزنید. ولی اگر آن الگوی تجربی با ایدئولوژی شما تعارض داشته باشد، مهارت ریاضی دیگر دارایی باارزشی نیست. در اصل به نوعی دِین و مسئولیت تبدیل میشود. هر چه بهتر با اعداد و ارقام کار کنید، در تحلیل الگوهای متناقض با دیدگاههایتان بیشتر به مشکل برمیخورید. در ارزیابی شواهد مرتبط با رد ممنوعیت حمل سلاح، نوابغ ریاضی لیبرال بدتر از همتایان خود عمل کردند. محافظهکاران در بررسی شواهد مرتبط با ممنوعیت حمل سلاح، دچار همین وضع شدند.
در روانشناسی دستکم دو سوگیری داریم که از این الگو منشأ میگیرند؛ نخست سوگیری تأیید است: یعنی دیدن آنچه انتظار دیدنش را داریم. دوم سوگیری جذبه است: یعنی دیدن آنچه میخواهیم ببینیم. این سوگیریها صرفاً مانع استفاده از هوش نمیشوند. بلکه میتوانند هوش را به سلاحی در برابر حقیقت تبدیل کنند. دلایلی پیدا میکنیم تا عمیقاً راجع به عقیدهمان سخنرانی کنیم، با اشتیاق بیشتری نظرمان را پیگیری کنیم و با موج حزب سیاسی خود همراه شویم. فاجعه اینجاست که معمولاً از نقصهای حاصل در طرز فکرمان غافل هستیم.
سوگیری محبوب من، «من دچار سوگیری نیستم» است، یعنی زمانی که افراد معتقدند بیطرفتر از دیگرانند. معلوم میشود به احتمال انسانهای باهوش بیشتر در این دام میافتند. هر چه زرنگتر باشید، سختتر متوجه محدودیتهای خود میشوید. وقتی در تفکر ماهر باشید، بازاندیشی برایتان دشوارتر میشود.
وقتی در حالت دانشمند قرار میگیریم، اجازه نمیدهیم افکارمان به ایدئولوژی تبدیل شوند. کار را با پاسخ یا راهحل شروع نمیکنیم، در عوض سراغ سؤال و معما میرویم. بر پایهٔ شهود دست به موعظه نمیزنیم، بلکه براساس شواهد تدریس میکنیم. صرفاً نوعی بدبینی سالم نسبت به استدلالهای دیگران نداریم، بلکه جرأت مخالفت با استدلالهای خودمان را نیز داریم.
برای تفکر علمی، داشتن ذهنی باز کافی نیست. باید فعالانه این کار را کنید. دنبال دلایلی باشید که نشان دهند شاید اشتباه میکنید، نه دلایلی که میگویند حتماً حق با شماست. سپس بر اساس آموختههایتان، دیدگاههای خود را اصلاح کنید.
حجم
۴۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۴۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب یکی از مهم ترین و بهترین کتاب های حوزه روانشناسی بود که خوندم که بنیادی ترین مسائل انسان می پردازه. این کتاب به بررسی اینکه چگونه میشه باورهای خود را به چالش کشید. چگونه میشه در یک گفتگو
بقدری این کتابو دوست دارم که دوس دارم هی به صفحه ی قبلی برگردم و بگم جان؟یبار دیگه بگو😍! انقدر که تامل برانگیز و حکمت آمیزه 🤍🤌🏻عاشق نو اندیشه گی نویسنده و مترجم محترم شدم 🌹مرسی از طاقچه البته از یک جایی
خواندن این کتاب رو به هر نوجوان،جوان، میانسال، پیر و هر زن و مردی توصیه میکنم 🥰😁👌🏼💎