کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی
معرفی کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی
کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی نوشته محمدهادی یوسفی غروی است. کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی را انتشارات معارف برای معرفی تاریخ منتشر کرده است.
درباره کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی
فرهنگ مجموعهای از سنتها، باورها، آداب و اخلاق فردی یا خانوادگی اقوامی است که پایبندی ایشان بدین امور باعث تمایز آنها از دیگر اقوام و قبایل میشود. به عبارت دیگر، فرهنگ مجموعه باورهای فرد یا گروهی خاص است و چون باورها ذهنیاند، پس فرهنگ جنبه عینی ندارد.
تمدن را مجموعهای از عوامل اخلاقی و مادی میدانند که به جامعه فرصت میدهد برای هر فردی از افراد خود، در هر مرحلهای از مراحل زندگی، از کودکی تا پیری، همکاری لازم را برای رشد به عمل آورد.
با وجود ارتباط فرهنگ و تمدن، این دو لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن است که اعتلای فرهنگی موجب دستیابی جامعه به مدنیت شود؛ همچنین جامعه میتواند صرفاً بر پایه اقتباس از تمدنی دیگر رشد کند و به تمدنی متکی شود که با تمدن مادر متفاوت است. در سوی دیگر، این نکته نیز در خور تأمل است که جامعه غیرمتمدن میتواند برخوردار از فرهنگ باشد. این کتاب با توجه به ارتباط فرهنگ و تمدن این دو مبحث را در تاریخ اسلام با هم معرفی و بررسی میکند.
خواندن کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ فرهنگ و تمدن ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی
عوامل متعددی در زایش و اعتلای تمدنها نقش دارند. یکی از این عوامل امنیت و آرامش، یعنی امکان کاهش اضطرابها و دلمشغولیهاست. عامل دیگر، که در واقع روح اصلی هر تمدن است، گونهای از غرور همبستگی ملی یا به تعبیر ابنخلدون، عصبیت است. عامل بعدی اصل همکاری و تعاون است تا گروهی همنظر، بر اساس آن و با تکیه بر اخلاقیات بتوانند شالوده تمدن را پیریزی کنند. در کنار این عوامل، اخلاق را نیز نباید نادیده انگاشت. تسامح به معنای تحمل، بردباری و صبوری و نیز حفظ وحدت و یکپارچگی و دین از دیگر عوامل تمدنساز به شمار میآیند.
در کنار این هفت مؤلفه اصلی، از دو عامل دیگر نیز باید نام برد: رفاه نسبی و فشار اقتصادی و اجتماعی. عامل نخست میتواند برای هر جامعهای زیرساخت یک تمدن باشد که با دستیابی بدان، شرایط بروز و آشکار شدن تواناییها هموار میگردد، و عامل دوم این ویژگی را دارد که نیاز جامعه را عیان ساخته، افراد را گرد یک محور قرار میدهد و بدین ترتیب، شرایط را برای زایش یا اعتلای تمدن فراهم میکند.
مهمترین عوامل پیدایی تمدن عبارتند از:
الف) عامل انسانی
با نگاهی کوتاه به تاریخ حیات بشری با دستاوردهای مختلف مادّی و معنوی روبهرو میشویم که حکایتگر «تمدن» هستند.
انسان پس از ارتباط با محیط بیرونی و کسب تجارب و اکتسابهای گوناگون اولیّه، در پرتو استعدادهای فطری در مسائل مختلف دست به آفرینش زده و دستاوردهایی گوناگون عرضه میکند و به این ترتیب «تمدنساز» میشود.
ب) فرهنگ
چنانکه در گفتار پیش گذشت، جوهره اصلی تمدن را فرهنگ تشکیل میدهد و در حقیقت تمدن، مظهر مادی و معنوی و فرهنگ به شمار میرود؛ از اینرو، فرهنگ نقش ویژه و چشمگیری در پیدایش تمدن دارد.
پ) دین
عامل مهم دیگری که در پیدایش تمدن بسیار اهمیت دارد، هدایت الاهی و تعالیم انبیاست. در واقع این تعالیم است که استعدادهای درونی و فطری انسانها (عامل انسانی) و نظام شناختها و باورها، ارزشها، گرایشها، رفتارها و کردارها (عامل فرهنگی) را هدایت و شکوفا میکند و به تکامل میرساند.
دین، مجموعه حقایق هماهنگ از نظام اعتقادی، ارزشی و عبادی است که انبیا آن را برای هدایت و تعالی انسان در دو قلمرو فردی و اجتماعی وی از جانب خداوند در قالب وحی میآورند.
حجم
۲۱۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۱۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه