دانلود و خرید کتاب موفقیت با چشمان باز وحید قنبریان نائینی
تصویر جلد کتاب موفقیت با چشمان باز

کتاب موفقیت با چشمان باز

معرفی کتاب موفقیت با چشمان باز

کتاب موفقیت با چشمان باز نوشته وحید قنبریان نائینی است. کتاب موفقیت با چشمان باز ۱۰ مهارتی که به طور طبیعی شما را به موفقیت می‌رساند را به شما یاد می‌دهد و کمک می کند مسیر موفقیت را سریع‌تر پیش بروید. 

درباره کتاب موفقیت با چشمان باز

گاهی در زندگی افرادی را می‌بینیم که به موفقیت‌های بزرگی دست یافت‌هاند؛ اما پشت صحنۀ این موفقیت‌‌ها مشخص نیست. گاهی موفقیت را در درس خواندن، کارکردن، احترام، ارتباط و... دید‌ه‌ایم. در همۀ این موفقیت‌‌ها، اصول و ارزش‌های ثابتی بوده است که می‌توانیم با الگوبرداری از آن‌ها، ما هم به این موفقیت‌ها دست پیدا کنیم.

کتاب موفقیت با چشمان باز برای افرادی است که می‌خواهند مهارت‌های فردی و ارتباطی خود را برای توانگرشدن در کار و زندگی تقویت کنند. زمانی به خود می‌آییم و می‌گوییم ای کاش زودتر می‌دانستم یا زودتر شروع می‌کردم. گاهی به خود می‌گوییم می‌خواهم زندگی کنم. زندگی هم می‌گذرد و همین‌طور بیخیال پیش می‌رویم؛ اما در دهۀ سوم زندگی، یعنی بین سی تا چهل سالگی به خود می‌آییم و می‌بینیم خیلی زودتر می‌توانستیم کار‌هایی انجام دهیم. افراد بسیاری را دید‌ه‌ایم که خیلی توانمند، دانا و بااستعداد هستند؛ اما از این ویژگی‌ها بهره نمی‌برند. با کتاب موفقیت با چشمان باز می‌توانیم این استعداد‌ها را شکوفا و برای رسیدن به موفقیت اقدام کنیم.

کتاب موفقیت با چشمان باز در قالب داستان‌هایی بسیار آموزنده و واقعی تدوین شده است که نویسنده در چند سال فعالیت در زمینۀ آموزش کسب کرد‌ه است. همراه داستان‌ها، نتیجه و سؤال و تمرین‌هایی آمده است که بتوانید آن نکات را در زندگی خود اجرا و به بهترین نتیجه‌ها دست پیدا کنید.

خواندن کتاب موفقیت با چشمان باز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی موفق پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب موفقیت با چشمان باز

همیشه در رؤیا‌های خودم بودم و تعارض‌ها برای رسیدن به موفقیت زیاد می‌شد. آنچه در اختیارم بود و می‌توانست من را موفق کند، درس خواندن بود. شا گرد اول نبودم؛ اما درس خوان بودم. رسیدم به سال اول دبیرستان و باید برای سال بعد انتخاب رشته می‌کردم. چهارم و پنجم ابتدایی که بودم، انشا‌های خوبی می‌نوشم و خیلی هم به دوستانم کمک می‌کردم که آن‌ها هم به خوبی بنویسند. فقط یک سال شا گرد اول شدم؛ آنهم پنجم ابتدایی بود. انشا، خوب می‌نوشتم؛ اما املای خوبی نداشتم. نمراتم خوب بود؛ اما ریاضی برایم سخت بود و عربی را هم هیچ جوره دوست نداشتم. بعد‌ها متوجه شدم خیلی از درس‌ها را خودم انتخاب می‌کردم که دوست داشته یا نه. از بچه‌های رشتۀ ریاضی خوشم می‌آمد؛ مثل برادرم که در خانه اصلا رابطه خوبی با هم نداشتیم؛ اما وقتی در جمع‌ها قرار می‌گرفت، همه را می‌خنداند. فکر می‌کردم چون ریاضی خوانده می‌تواند اینقدر سرحال باشد و بقیه را بخنداند. حتی وقتی بقیه کمکی می‌خواستند از برادرم کمک می‌گرفتند. رشتۀ انسانی را برای سال دوم دبیرستان به من پیشنهاد کردند؛ اما ریاضی را انتخاب کردم. به سختی تا مقطع پیش‌دانشگاهی درس خواندم که الان به سال دوازدهم شناخته می‌شود. نمراتم کم بود؛ اما همۀ درس‌ها را قبول می‌شدم. خیلی استرس و اضطراب داشتم و وقتی جلوی تخته می‌رفتم از لرزش صدا و بدن تا سر حد سکته می‌رفتم. سال ۱۳۸۹ کنکور دادم و باز هم چون برادرم مهندسی عمران خوانده بود، من هم عمران را انتخاب کردم. در دانشگاه غیردولتی و در شهری غیر از شهر خودم قبول شدم. برای تحصیل در آن دانشگاه باید شهریه پرداخت می‌کردم. پدرم کارمند بود و از پس هزینه‌ها برنمی‌آمد؛ به همین دلیل، نرفتم و تصمیم گرفتم یک سال دیگر بخوانم. در آن سال، حتی شاگرد دوم کلاسمان هم تصمیم گرفت یک سال دیگر درس بخواند تا در رشتۀ تحصیلی‌ای قبول شود که دوست دارد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان