دانلود و خرید کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد (خلاصه کتاب) آلبرت الیس ترجمه فاطمه فراهانی
تصویر جلد کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد (خلاصه کتاب)

کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد (خلاصه کتاب)

معرفی کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد (خلاصه کتاب)

میکروکتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد یا چطور با مسائل اعصاب خوردکن کنار بیاییم خلاصه کتابی نوشته آلبرت آلیس و آرتور لانگ است که با ترجمه فاطمه فراهانی می‌خوانید.

میکروکتاب‌ها چکیده‌ای از کتاب‌های اصلی هستند که در زمانی حدود ۵۰ دقیقه دانش کامل کتاب را در اختیار شما می‌گذارند و مهمتر اینکه فضای کتاب کامل حفظ شده و لذت مطالعه را از دست نمی‌دهید.

میکروکتاب‌ها شامل بخش‌های ثابتی هستند، در ابتدا توضیحاتی در مورد نویسنده وجود دارد چرا که وقتی شما با نویسنده آشنا باشید بهتر با کتاب ارتباط برقرار می‌کنید. در بخش بعدی، توضیحی کلی در مورد کتاب است که شما بتوانید دریک نگاه با مبحث کلی کتاب آشنا شوید و بخش اصلی هم چکیده مفید آن است.

درباره میکروکتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد

حقیقت این است که عصبانی شدن از دیگران و حرص خوردن از حرف‌ها و کارهای آنها تبدیل به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی شده‌اند که هر روز اعصابمان را خرد می‌کنند و باعث می‌شوند بیشتر احساس خستگی و افسردگی داشته باشیم. میکروکتاب نمی‌گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد یک راهنمای عملی ساده برای کسانی است که می‌خواهند روی خودشان کنترل داشته باشند و اعصاب خود را به هم نریزند.

در واقع در این میکروکتاب می‌خوانید که اصلا عامل تمام این ناراحتی‌ها و عصبانیت‌ها درون خود ماست و می‌توانیم مانع همه آنها شویم. تمرین‌هایی که در این میکروکتاب آورده شده بسیار ساده هستند و همه می‌توانند آنها را اجرا کنند. این کتاب، بسیار موفق عمل کرده است و توانسته زندگی انسان‌های زیادی را تغییر دهد.

 درباره نویسندگان کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد

آلبرت الیس روانشناس و روان‌درمانگر معروف و بنیانگذار نهاد آلبرت الیس در آمریکا بود. او در طول دوران حیاتش کتاب‌ها و مقالات زیادی نوشت و تحول اساسی در علم روانشناسی ایجاد کرد. او توانست روان‌درمانگری مدرن را متحول کند و عنوان دومین روان‌درمانگر تاثیرگذار تاریخ را از آن خود کرد. آلبرت الیس در سن ۹۳ سالگی از دنیا رفت، اما آثارش به زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده‌اند و همچنان نجات‌بخش روان آسیب دیده انسان‌ها هستند.

آرتور لانگ نویسنده آمریکایی است که خودش در حوزه روانشناسی فعالیت کرده و کتاب‌های مختلفی نوشته است. آرتور لانگ با آلبرت الیس در زمینه نوشتن کتاب «نمی‌گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد» همکاری داشته و در این زمینه توانست بسیار خوب عمل کند.

 خواندن میکروکتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به کتاب‌های موفقیت و رشد فردی مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از میکروکتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد

برای اینکه بهتر با موضوع ارتباط برقرار کنید، در اینجا به عنوان نمونه ۱۰ باور احمقانه و اعصاب خورد کن برای شما می‌آوریم. ما این باورها را به شکل‌ها و درجات مختلفی به کار می‌گیریم.

ما به شما نشان می‌دهیم که چطور می‌توانید باورهای نامعقول خود را بشناسید و آن‌ها را در واکنش‌های افراطی خود دخالت ندهید.

باور اول: همیشه نگران این هستید که دیگران در مورد شما چه فکری می‌کنند

نگرانی بیش از حد، باعث می‌شود که شما از طردشدگی بترسید. در این شرایط این باور را دارید که هیچ کدام از افراد مهم زندگی‌تان حق ندارند که شما را طرد یا ترک کنند. چرا؟ چون این موضوع برای شما ترسناک است و تحمل آن را ندارید. اگر این باور را داشته باشید، خودتان را برای راضی نگه داشتن دیگران تحت فشار قرار می‌دهید. برای این کار از هر تعارضی دوری می‌کنید و با تحت فشار قرار دادن دیگران، آن‌ها را مجبور می‌کنید که شما را دوست داشته باشند.

در این شرایط شما از عقایدتان در مورد موضوعات مختلف حرف نمی‌زنید چون دوست ندارید با کسی مخالفت کنید و حتی از خودتان مایه می‌گذارید تا دیگران را همیشه خوشحال نگه دارید. به این موضوع اهمیتی نمی‌دهید که ممکن است کارتان باعث خوشحالی خودتان نشود. البته منظور این نیست که نباید به دیگران و طرز فکرشان اهمیت دهید، چرا که اگر به طور کلی مثل آدم آهنی رفتار کنید و دیگران را نادیده بگیرید، آن وقت این رفتارتان فریب‌کاری و جامعه‌ستیزی خواهد بود.

وقتی در محل کار نگران دیدگاه رئیس‌تان نسبت به خودتان باشید، دائم به هر حرفی که می‌زند بله می‌گویید. در واقع این کار باعث می‌شود تا خود را در منطقه امن قرار دهید تا آسیبی از خشم و انتقاد رئیس به شما وارد نشود.

افرادی که دائم نگران فکر دیگران در مورد خودشان هستند، دائم احساس قربانی بودن می‌کنند. می‌ترسند که تحقیر و سرزنش شوند و این حس ناراحت کننده همیشه همراهشان است. البته یک روش دیگر هم وجود دارد که افراد در مقابل ترس از طرد شدن از آن استفاده می‌کنند. آن‌ها برای مقابله با طردشدگی از طرف دیگران، از «حمله خوب» استفاده می‌کنند. در واقع باور دارند که «قبل از اینکه دیگران به تو حمله کنند، تو حمله کن.» اگر دیگران این افراد را مورد تایید قرار ندهند، آن‌ها طرف مقابل را با رفتارهایی چون «خودبینی، کناره‌گیری، منفی‌نگری و طعنه زدن» اذیت می‌کنند. باور دارند که باید برای جبران نفس خرد شده خودشان، تعادل زندگی دیگران را به هم بریزند.


کاربر ۴۱۹۸۶۷۶
۱۴۰۰/۱۲/۱۱

سلام نظرمن در مورد کل کار شما و کتابهاتون عالیه منتها کاش میشد کتاب را بعنوان پی دی اف ذخیره و مطالعه کرد . ما حتی برای مطالعه باید اینترنت داشته باشیم . لطفا برای رفع ایرادات تجدید نظر بفرمایید

میکائیل
۱۴۰۰/۰۷/۰۲

بسیار زیبا بود و از خوندنش لذت بردم

سعید
۱۴۰۰/۱۱/۰۵

به نظر من چیز جدید یا راه حل مناسبی ارائه نکرده بود

Tm
۱۴۰۲/۰۱/۰۸

شرح ماجرا می‌کنه که چرا اعصابت بهم میریزه و نهایت میگه نباید اعصابت خورد کنی و باید عاقلانه فکر کنی

کاربر ۳۵۰۸۵۸۱
۱۴۰۲/۰۲/۲۶

برا اینکه عصبانی نشیم باید فکر کنیم این مشکل یکی دیگه است ،مثلا اگه دوستم این مشکل رو داشت چیکار می‌کرد منطقی بود؟؟؟این تفکر باعث میشه دیگه اشتباه فکر نکنیم و احساسی برخورد نکنیم خشم مشکل مارو حل نمیکنه فقط

- بیشتر
محمد دلفان
۱۴۰۳/۰۶/۱۳

من هنوز کتاب نخواندم ولی وقتی نظرات خواندم فکر کنم مفید باشه

حسین....
۱۴۰۳/۰۵/۱۵

نکات جالبی داره

کاربر 7555722
۱۴۰۲/۰۸/۲۸

خوب بود ممنونم

rezakarimi
۱۴۰۱/۰۴/۲۰

باسلام. من هنوز کتاب را تهیه نکرده ام فقط سرمقاله آن راکه یک معرفی کوتاه است خوانده ام موفق باشید.

وقتی خودتان را بیش از اندازه برای موضوعی گناهکار بدانید احتمالا یکی از این احساسات را تجربه خواهید کرد: «احساس مسئولیت زیاد، پشیمانی دیوانه کننده و شرمندگی افراطی». آن وقت دیگران خیلی راحت می‌توانند بر شما تسلط پیدا کنند. در این شرایط شما نمی‌توانید در مورد موضوع مورد نظر ارزیابی خوبی از خود نشان دهید و دائم تصمیم‌های نادرستی می‌گیرید.
احسان رضاپور
پس برای اینکه بتوانید به خوبی احساسات خود را مدیریت کنید، می‌توانید از بایدها بگذرید و به ترجیحات برسید. تبدیل باید به ترجیح، به شما کمک می‌کند تا درست احساس کنید. مثلا می‌گویید: «من دوست دارم موفق شوم، اما اگر شکست بخورم، دنیا به آخر نمی‌رسد. می‌توانم دوباره روی کارم تمرکز کنم.»
MatisA
پس برای اینکه بتوانید به خوبی احساسات خود را مدیریت کنید، می‌توانید از بایدها بگذرید و به ترجیحات برسید. تبدیل باید به ترجیح، به شما کمک می‌کند تا درست احساس کنید. مثلا می‌گویید: «من دوست دارم موفق شوم، اما اگر شکست بخورم، دنیا به آخر نمی‌رسد. می‌توانم دوباره روی کارم تمرکز کنم.»
دانشجونده
«به طور کلی خیلی دوست ندارم که مورد انتقاد قرار بگیرم. اما اگر هم مورد انتقاد قرار گرفتم، اشکالی ندارد. مجبور نیستم که حالت تدافعی به خودم بگیرم. این قدرت را دارم که از عقیده خودم دفاع کنم و آرام و منطقی حرف بزنم. می‌توانم بحث کنم و آن بحث را به دعوا بکشانم. اما می‌دانم که این کار هیچ فایده‌ای ندارد. من و او به این رابطه نیاز داریم و باید بتوانیم سر باورهایمان و موضوعات مختلف بحث و گفتگو کنیم. من دوست دارم در هر بحثی پیروز شوم، اما نه به قیمت برهم خوردن رابطه‌مان.» ترجیحات واقع‌بینانه به شدت روی کاهش حالت دفاعی یک رابطه موثر هستند.
احسان رضاپور
آنچه که در نقطه A رخ می‌دهد خیلی مهم نیست، بلکه افکار شما در نقطه B است که تعیین می‌کند چطور می‌توانید در نقطه C احساس و عمل مثبت یا منفی از خود نشان دهید. صرف نظر از اینکه چقدر یک موقعیت می‌تواند معتبر باشد، طرز فکر ما درباره آن است که تعیین می‌کند چقدر ناراحت شویم یا به دیگران اجازه دهیم که اعصاب‌مان را به هم بریزند.
احسان رضاپور
یادتان باشد که اختلاف در هر رابطه‌ای وجود دارد. باید بدانید که زندگی زناشویی تنها وقتی موفق می‌شود که شما بتوانید اختلافات، تعارضات و مشکلات خود را با کمترین میزان درگیری و اعصاب خوردی، برطرف کنید.
احسان رضاپور
به جای فرار کردن از اشخاص و موقعیت‌های دشواری که به احتمال زیاد اجازه می‌دهید اعصاب‌تان را به هم بریزند، با آنها روبه‌رو شوید. اگر از صحبت کردن در جمع می‌ترسید، مسئولیت سخنرانی کردن در موقعیت‌های مختلف را به عهده بگیرید.
کاربر ۲۲۷۲۸۸۵
بایدتراشی را از والدین و مدرسه می‌آموزیم. البته شروع این مسئله از خانه و خانواده است و بعد نظام آموزشی. دائم می‌شنویم که در خانه به ما می‌گویند «تو باید مهربان‌تر باشی، تو باید برادرت را دوست داشته باشی، تو باید وکیل شوی، تو نباید خودخواه باشی، تو باید به روشی که من می‌گویم زندگی کنی و...» این موضوع در مدرسه ادامه پیدا می‌کند و به ما می‌گویند «تو باید نمرات خوبی بگیری، تو باید منظم باشی، تو باید با بقیه همکلاسی‌هایت رفتار خوبی داشته باشی و...»
احسان رضاپور
والدین می‌توانند هم مهربان، مراقب و حامیان بسیار خوبی باشند و هم برای رفتارهای نامناسب فرزند خود تنبیه‌های منصفانه‌ای در نظر بگیرند. البته خیلی سخت است که در شرایط دشوار و موضوعاتی که در مورد فرزندان‌مان است بخواهیم منطقی باشیم. اما تنها راهی که جواب می‌دهد همین است که به تفکر عاقلانه روی بیاورم. تفکر عاقلانه به شما کمک می‌کند که حتی وقتی فرزندتان در مقابل شما حالت تدافعی به خودش گرفت، هرگز تسلیم نشوید و در مقابل او خودتان را عصبانی نکنید.
احسان رضاپور
وقتی هر روز خودمان را با بایدها و نبایدهای مختلف تحت فشار قرار می‌دهیم،
علی
یکی از حیله‌گرانه‌ترین منبع بایدها، تلویزیون است. البته منظور فقط برنامه‌های تلویزیونی نیستند، بلکه تبلیغات است. تبلیغات تلویزیونی به شکلی کاملا زیرکانه بایدها و نبایدهایی به ما تلقین می‌کنند و ما به شکلی غیرآگاهانه آن‌ها را دریافت می‌کنیم.
کاربر ۶۷۷۳۵۹۱
در واقع در این میکروکتاب می‌خوانید که اصلا عامل تمام این ناراحتی‌ها و عصبانیت‌ها درون خود ماست و می‌توانیم مانع همه آنها شویم.
Mehrgolll
۱. موقعیت‌های خاصی که در شغل‌تان باعث می‌شوند تا به سمت واکنش‌های افراطی گرایش داشته باشید را پیدا کنید. بعد باید مشخص کنید که چه تفکر نامعقولی در موقعیت مورد نظر دارید. ۲. وقتی مورد اول را مشخص کردید باید تفکرات نامعقول در مورد شغل خود را با تفکرات معقول جایگزین کنید.
دانشجونده
قدم چهارم: از خودتان بپرسید که چه ترجیحات واقع‌بینانه‌ای را می‌توانم جایگزین وحشتناک‌انگاری، بایدسازی و دلیل‌تراشی کنم؟ می‌توانید از این سوالات استفاده کنید «من می‌خواهم...، من تمایل دارم...، من ترجیح می‌دهم...، بهتر خواهد بود اگر....» زمانی که از ترجیحات استفاده می‌کنید خیلی راحت‌تر می‌توانید از میزان اضطراب، خشم، حالت دفاعی، افسردگی و احساس گناه خود در موقعیت‌های مختلف بکاهید.
دانشجونده
قدم سوم: از خودتان بپرسید که چطور می‌توانم تفکر نامعقولم را زیر علامت سوال ببرم؟ می‌توانید این سوالات را بپرسید «آیا باید ... داشته باشم؟ آیا نیازم دارم که او ...؟، آیا آن‌ها باید ... باشند؟» مهم است که همه چیز را بپذیرید و آنها را اغراق‌آمیز جلوه ندهید.
دانشجونده
قدم دوم: در نقطه B از خودتان بپرسید که در این مورد به خصوص چه فکری می‌کنم که باعث ناراحتی‌ام شده است؟ باید در جستجوی وحشتناک‌انگاری، بایدسازی و دلیل‌تراشی باشید.
دانشجونده
قدم اول: وقتی در نقطه C هستید از خودتان بپرسید که چرا در این موقعیت احساس نامناسبی دارم و عملکرد بدی از خودم نشان می‌دهم؟ به خصوص دنبال اضطراب، خشم، افسردگی، احساس گناه، ناراحتی، حسادت، خشم و دشمنی بگردید.
دانشجونده
تمرین‌ها ۱. باورهای نامعقولی که با به کار بردن آن‌ها به دیگران و موقعیت‌ها اجازه می‌دهید بی‌جهت اعصاب‌تان را به هم بریزند را بنویسید. ۲. سعی کنید برخلاف باورهای نامعقول خود عمل کنید. برای این کار در مقابل باور نامعقول خود، کارهایی که می‌توانید انجام دهید را بنویسید.
دانشجونده
اشخاص و اتفاقات بد همیشه وجود دارند. شما نمی‌توانید همه آن‌ها را از بین ببرید، بلکه فقط می‌توانید روی خودتان و واکنشی که در لحظه نسبت به موضوعِ ناراحت کننده نشان می‌دهید، کنترل داشته باشید. آن وقت است که می‌توانید در هر موقعیتی، تفکر معقولی از خود نشان دهید.
دانشجونده
ترس از شکست در اغلب مواقع باعث می‌شود خطر نکنید و وقتی بیش از اندازه از خطر کردن دوری کنید، یک زندگی متوسط خواهید داشت. وقتی شکست می‌خورید، بدترین اتفاقی که برایتان می‌افتد خود مفهوم شکست خوردن نیست، بلکه کارهایی است که هرگز آن‌ها را امتحان هم نمی‌کنید.
دانشجونده

حجم

۴۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۷ صفحه

حجم

۴۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۷ صفحه

قیمت:
۹,۸۰۰
۴,۹۰۰
۵۰%
تومان