ریچارد باخ
زندگینامه و معرفی کتابهای ریچارد باخ
ریچارد دیوید باخ (Richard David Bach) نویسنده و خلبان مشهور آمریکایی است. «جاناتان مرغ دریایی» اثری است که او بیشتر بهخاطر آن شناخته میشود. او با آثار خود نهتنها تاثیر عمیقی بر روی ادبیات گذاشته بلکه حوزههای دیگری مثل روانشناسی و فلسفه را نیز تحتتاثیر نوشتههای خود قرار داده است. کتابهای ریچارد باخ مخاطب را وادار میکنند تا بیشتر دربارهی زندگی و معنای آن تفکر کند و درک خود را بالاتر ببرد.
بیوگرافی ریچارد باخ
ریچارد باخ در ۲۳ ژوئن ۱۹۳۶ در ایلینوی متولد شد. خانوادهی ریچارد باخ دو بار محل سکونت خود را عوض کردند. یک بار در سال ۱۹۴۱ به مزرعهی کوچکی در شمال آریزونا رفتند و سه سال در آنجا ماندند و سپس در سال ۱۹۴۴ زمانی که ریچارد هشت ساله بود در کالیفرنیا ساکن شدند. ریچارد در کالیفرنیا بزرگ شد. او دوران کودکی و نوجوانی خود را با غواصی در سواحل کالیفرنیا و رویاپردازی دربارهی پرواز گذراند. او با تلسکوپ خانگی آسمان را رصد میکرد و حتی خودش در حیاط خلوت خانهاشان هواپیما میساخت و آرزوی پرواز با هواپیمای واقعی را در سر میپروراند.
عشق به پرواز چنان در ریچارد باخ زیاد بود که بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان وودرو ویلسون در سال ۱۹۵۴ به کالج نرفت و با ثبتنام در نیروی هوایی راه خود را به سمت پرواز هدایت کرد. او دورههای آموزشی را گذراند و مدتی در تگزاس و سپس در فلوریدا خدمت کرد و درنهایت در آریزونا ستوان دوم شد و با F-86F پرواز کرد.
در سال ۱۹۵۸ ریچارد باخ نیروی هوایی را ترک کرد و همراه همسرش بت به کالیفرنیا برگشت و بهعنوان پستچی، نقشهکش و نویسندهی مستقل مجله فلایت کار کرد.
ریچارد باخ در سال ۱۹۶۲ به خدمت برگشت و تا سال بعد یعنی ۱۹۶۳ در فرانسه ماند. این مدت او با F-84F پرواز کرد و لقب کاپیتان ریچارد باخ را دریافت کرد. ریچارد داستانهایی را دربارهی اقامتش در فرانسه نوشت و این یادداشتها منجر به انتشار اولین کتاب او در سال ۱۹۶۳ شد. اولین کتاب او «غریبهای روی زمین» نام داشت که در ۲۷ سالگی ریچارد باخ منتشر شد.
پس از بازگشت از فرانسه، ریچارد باخ بهعنوان سردبیر مجله فلایت در منهتن کار کرد. در سال ۱۹۶۵ ریچارد بههمراه همسر و شش فرزندش به آیووا نقلمکان کرد. در این زمان هم حتی علاقهی ریچارد به هواپیما و پرواز فروکش نکرد و وی در انجمن هواپیماهای عتیقه مشغول به کار شد؛ حتی سرگرمیهایش هم به پرواز ربط داشتند و زمان استراحت خود را به تعمیر هواپیما در حیاط خلوت خود و البته نوشتن میگذراند.
ریچارد در سال ۱۹۷۰ طلاق گرفت و در فلوریدا ساکن شد و در سال ۱۹۷۷ با لزلی پریش، ستاره سینما و تاجر، وارد رابطه شد. این دو در سال ۱۹۸۱ با یکدیگر ازدواج کردند. در سال ۱۹۹۹ نیز این زوج از یکدیگر جدا شدند. در تمام این مدت ریچارد باخ همچنان به رؤیای دیرینهی خود یعنی پرواز وفادار بود و در سال ۲۰۱۲ حین پرواز انفرادی دچار سانحهی شدیدی شد که او را یک سال خانهنشین کرد و تحت مراقبت قرار داد.
ریچارد باخ در حال حاضر بههمراه همسر چهارمش، ملیندا، در اورگان زندگی میکند و شش فرزند به نامهای رابرت، کریستل، جیمز، اریکا، جاناتان و بتانی دارد و همگی از همسر اول او هستند. بتانی که کوچکترین دختر او است متأسفانه در سال ۱۹۸۵ براثر تصادف رانندگی جان خود را از دست داد. ریچارد باخ پس از طلاقش در سال ۱۹۷۰ تا سالها فرزندانش را ندید.
مروری بر کتابها و آثار ریچارد باخ
باخ برای نوشتن کتابهایش بسیار از زندگی خود الهام گرفته است و بیشتر آثارش تقریباً نیمه اتوبیوگرافی محسوب میشوند. رویدادهای واقعی و غیرواقعی زندگی باخ ابزارهایی هستند برای نشاندادن فلسفهی او در زندگی. ریچارد باخ معتقد است محدودیتهای ظاهری، فیزیکی و فناپذیری تنها ظاهر و روی ماجرا هستند و عمق و باطن ماجرا چیز دیگری است.
ریچارد در سراسر زندگیاش به پرواز علاقه داشت و این علاقه به نوشتهها و کتابهایش نیز راه یافت. کتابهایش یا دربارهی پرواز هستند یا ردپای پرواز در آنها دیده میشود. گاهی نیز پرواز استعارهای است برای مفهومی که باخ قصد انتقال آن را دارد.
کتاب غریبهای روی زمین
«غریبهای روی زمین» اولین کتاب ریچارد باخ در سال ۱۹۶۳ منتشر شد. این کتاب شرححال اعزام یگان گارد ملی هوایی به فرانسه است.
کتاب جاناتان مرغ دریایی
در سال ۱۹۷۰ و پس از کشمکشهای بسیار بالاخره ریچارد باخ کتاب «جاناتان مرغ دریایی» را منتشر میکند. این کتاب دربارهی یک مرغ دریایی به نام جاناتان است که برخلاف جریان رود شنا میکند. او متفاوت از دیگر مرغهای دریایی فکر و زندگی میکند و نگاه متفاوتی به پرواز و زندگی دارد. ریچارد باخ در این کتاب از استعارهی پرواز برای بیان فلسفهی فکری خود بهره برده است. این کتاب در زمان انتشار حاوی عکسهایی از مرغهایی دریایی در حال پرواز بود که به دست راسل مانسون گرفته شده بودند. موفقیت این کتاب پس از انتشار بسیار چشمگیر بود. این کتاب با عنوان «پرندهای به نام آذرباد» نیز در ایران ترجمه شده است.
کتاب اوهام
ریچارد در همین دوره از همسرش طلاق گرفت و دومین کتاب پرفروش خود را با نام «اوهام: ماجراهای مسیحای نفوذناپذیر» منتشر کرد. این کتاب در ایران با نامهای مختلفی چون اوهام، توهمات و پندار منتشر شده است. این کتاب فلسفی ماجرای رویارویی ریچارد با مردی به نام دونالد شیمودا را روایت میکند و دست به پرواز میزند تا حقایقی را کشف کند. او در این کتاب بیان میکند که پرواز و آسمان میتواند حقایق زیادی را برای روح آدمی به ارمغان آورد و منجیها در زمانهای مختلف و به شکلهای مختلف پیدایشان میشود و گاهی انسانها در درون خودشان آنها را میتوانند بیابند. این کتاب در زمان انتشار بیش از ده میلیون نسخه فروخت.
کتاب هیچ راهی دور نیست
«هیچ راهی دور نیست» اولینبار در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. ریچارد باخ در این کتاب از فاصلهی بین آدمها و دوستها میگوید. ماجرای تولد یک کودک پنج ساله در این کتاب روایت میشود که منتظر آمدن دوستش باخ است. سفری هیجانانگیز برای پیمودن این مسافت شروع میشود. باخ در این کتاب فاصلهها را در دوستی بیاهمیت میداند.
کتاب پلی به سوی جاودانگی
در سال ۱۹۸۱ باخ از همسرش لزلی پریش جدا شد و در سال ۱۹۸۴ کتاب با نام «پلی به سوی جاودانگی» را منتشر کرد که تاثیرگرفتهشده از این دوران زندگی باخ است. در این کتاب باخ با زنی همراه میشود تا سفری دگرگونکننده را برای کشف عشق و خوشحالی طی کند.
کتاب یگانه
کتاب بعدی باخ در سال ۱۹۸۸ و با نام «یگانه» منتشر شد. این کتاب نیز متأثر از زندگی زناشویی باخ با همسرش لزلی پریش است. او در این کتاب یک ماجرای تخیلی را همراه با همسرش روایت میکند. او ماجرایی را بیان میکند که در آن این امکان وجود دارد که به زمانهای مختلفی برود و با خودش در سنهای مختلف روبهرو شود و ببیند اگر تصمیمی در زندگی را جور دیگری میگرفت چه اتفاقی میافتاد. او در این کتاب نگاهی فلسفی و عمیق به زندگیاش میاندازد و خوانندگان را نیز تشویق میکند تا به زندگی خود جور دیگری نگاه کنند و آن را موشکافی کنند. این کتاب در ایران با نام «آن» نیز به انتشار رسیده است.
کتاب اوهام ۲
سانحهی هوایی آگوست ۲۰۱۲ دستمایهی کتابی با نام «اوهام ۲» شد. این کتاب ۳۵ سال پس از کتاب اوهام نوشته شد و در آن باخ از تجربیات مواجههاش با مرگ میگوید. او پس از سانحه بارها بیهوش شد و در این کتاب رویاهای پس از بیهوشی خود را بیان میکند. او تجربهی مرگ را شیرین توصیف میکند و امید و ارادهی قوی زندگی را علت بهبودیاش میداند. در این کتاب نیز منجی او یعنی شیمودا به یاریاش میآید و به او کمک میکند تا مراحل سخت درمان را طی کند.
کتاب یادداشتهای مرد فرزانه
«یادداشتهای مرد فرزانه» یک کتاب راهنمای معنوی و عرفانی است. کتابی است حاوی سؤالات مهم زندگی. سؤالاتی که از نظر باخ خوب است هر انسانی در زندگیاش به آنها فکر کند. بار دیگر شیمودا در این کتاب ظاهر میشود و به سؤالات پاسخ میدهد. این کتاب پند و اندرزهایی فلسفی را برای خوانندگان در خود دارد تا به آنها کمک کند تا جور دیگری به زندگی نگاه کنند.
ماجرای خلق جاناتان مرغ دریایی
زندگی ریچارد باخ شبی در سال ۱۹۵۹ تغییر کرد. او تعریف میکند در آن شب وقتی به خانه برمیگشت صدایی را از پشت سر شنید که میگفت: «جاناتان مرغ دریایی» او برگشت؛ اما کسی را آنجا ندید. با ترس و عجله به خانه برگشت و همانطور که پشت میزش نشسته بود بخشی از داستان جاناتان مرغ دریایی پیش چشمانش گذشت و ریچارد آنها را سریع یادداشت کرد.
داستان ناقص بود و تنها یک دستنوشتهی ناتمام بود. ریچارد آن را در یک کشو مخفی کرد. این دستنوشته به مدت هشت سال در آن کشو باقی ماند تا زمانی که دوباره بهطور ناگهانی پایان داستان بر ریچارد ظاهر شد و داستان را کامل کرد.
بالاخره زمان آن رسیده بود که ریچارد باخ گردوغبار را از دستنوشتهی جاناتان مرغ دریایی پاک کند و آن را منتشر کند؛ اما بخت با او یار نبود و درخواستش ۱۹ بار با جواب نه روبهرو شد. سرانجام در سال ۱۹۷۰ مک میلان این کتاب را منتشر کرد. این کتاب با فروش ۴۴ میلیون نسخه به یکی از پرفروشترین رمانهای داستانی در تمام دوران و پرفروشترین کتاب در سراسر جهان تبدیل شد. جاناتان مرغ دریایی پیش از پنجاه سال است که بهطور مداوم و مستمر چاپ میشود. عکس ریچارد باخ بههمراه اثر جاناتان مرغ دریایی در ۱۳ نوامبر ۱۹۷۲ روی جلد مجله تایم قرار گرفت.
اقتباسهایی از آثار ریچارد باخ
در سال ۱۹۷۳ جاناتان مرغ دریایی در فیلمی با همین نام اقتباس شد. این فیلم محصول شرکت پارامونت پیکچرز بود و موسیقی متن فیلم را نیل دایموند ساخت؛ اما باخ از تهیهکننده و کارگردان این اثر شکایت کرد؛ چون معتقد بود فیلمنامه از بین رفته است و معتقد بود فیلم بدون اجازهی او نباید در سینماها اکران شود. درنهایت تغییراتی در فیلم انجام شد و در سینماها به اکران درآمد؛ اما نام باخ بهعنوان فیلمنامهنویس فیلم حذف شد.
«هیچ چیز تصادفی نیست» یک فیلم مستند آمریکایی در سال ۱۹۷۵ است که براساس کتابی از ریچارد باخ با همین عنوان ساخته شد و در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. این کتاب ماجراهای یک خلبان کولی در آمریکای مدرن است.