دانلود و خرید کتاب صوتی اوسنه گوهرشاد

کتاب صوتی اوسنه‌ گوهرشاد، نوشته سعید تشکری، است که با صدای گروهی از گویندگان منتشر شده است. این کتاب رمانی فانتزی و پست مدرن است که واقعه‌ تاریخی مسجد گوهرشاد را روایت می‌کند. کتاب اوسنه گوهرشاد برترین اثر جشنواره شهید اندرزگو در سال ۱۱۳۹۸ بوده است. 

درباره‌ کتاب اوسنه‌ گوهرشاد

سعید تشکری در کتاب جذاب اوسنه‌ گوهرشاد با داستان‌های مختلف و متفاوت درباره واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد را به تصویر می‌کشد. او در آغاز داستان سفری می‌کند به دل تاریخ و گوهرشاد بیگم را به سال ۱۳۱۴ دعوت می‌کند. بخش دیگر کتاب اوسنه‌ گوهرشاد روایتی از زندگی فتح‌الله پاکروان است و این برخورد تاریخی میان این دو، جذابیت کتاب را چندین برابر می‌کند. فتح‌الله پاکروان استاندار خراسان بود. او معتقد بود که حکومت باید در برابر مقاومت مردم در پذیرش کلاه شاپو _ که کلاهی فرنگی و بیگانه به‌شمار می‌رفت_ با به‌کارگیری زور، ایشان را به این جایگزینی و دگرگونی وادارد.

مسجد گوهرشاد که به دستور گوهرشاد بیگم، در دوران تیموریان ساخته شد، در قرن معاصر شاهد یک اعتراض خونبار بود. در در تیر ماه سال ۱۳۱۴، مسجد جامع گوهرشاد شاهد کشتار وحشیانه مردمی بود که در اعتراض به دستور پذیرش کلاه شاپو تجمع کرده بودند. 

شنیدن کتاب اوسنه‌ گوهرشاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از شنیدن داستان‌های تاریخی لذت می‌برید، کتاب اوسنه‌ گوهرشاد یک انتخاب عالی برای شما است.

درباره‌ سعید تشکری

سعید تشکری درسال ۱۳۴۲ متولد شد. او نویسنده، کارگردان و رمان‌نویس ایرانی است. تشکری فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستان نویسی و رمان‌نویس است که چاپ مقالات در مطبوعات در حوزه‌ی ادبیات و هنر را نیز در کانامه‌ی خود دارد. چاپ آثار در حوزه‌ی رمان، ادبیات نمایشی و ساخت فیلم و نگارش سریال‌های تلویزیونی نگارش نمایشنامه‌های رادیویی در اداره کل نمایش رادیو از فعالیت‌های دیگر او در زمینه ادبیات و تئاتر و سینما است.

بخشی از کتاب اوسنه‌ گوهرشاد

میان تیک و تاک ساعت‌های تنهایی من...

میان این همه خیال...

میان آن همه حادثه که همواره خودشان را به رخ نادانسته‌ها و دانسته‌هایم می‌کشند من باز به سفر می‌روم.

سفر در زمان و شما این بار همراه منید!

سفری تاریخی.

شاید که تاریخ را نتوان تغییر داد. شاید تقویم گردن‌کلفت‌تر از آنست که بتوانی گذشته را در آن عوض کنی. اما می‌شود تاریخ را کاوید. گذشته را زیر و رو کرد و اگر نوشتن را بدانی، یقینا می‌توانی بر همان شایدها هم غلبه کنی. با گفتن گذشته می‌شود آینده را تغییر داد. بی‌شک! 

و من امروز می‌خواهم کنار شما به ملاقاتی تاریخی یا درست‌تر به ملاقات تاریخ بروم.

(درسته که کلمات نقش تعیین‌کننده‌ای در نوع رمانی که شما می‌خونید دارن و می‌تونن نشون‌دهندهٔ توانایی نویسنده و تبحرش در نوشتن باشن، اما با شما احساس می‌کنم خودمونی حرف بزنم خیلی بهتره. اصل حرف اینه که من با شما قراره برای ملاقات با تاریخ به سفر بریم. کاری که نویسنده‌ها تو خلوت هر روزه‌شون بارها و بارها انجام می‌دن. یه کار کاملا عادی.

سفر به گذشته

سفر به آینده

از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب

همه جا رو در فکرشون طی می‌کنن.

از هر مرزی رد می‌شن، بی‌پاسپورت و مجوز و ویزا.

فراتر از زمان و مکان، بی‌نگاه به ساعت و ماه و سال.

و حالا من و شما عازم سفر هستیم.

حتما متوجه شدید به کجای تاریخ سفر می‌کنیم؟

می‌ریم به هفتصد هشتصد سال قبل.

قرن هشتم خورشیدی.

دوران حکومت تیموریان.

درست‌تر زمان شاهرخ‌شاه تیموری و همسرش گوهرشاد بیگم.

شاید هم مسافری از اون زمان داشته باشیم!

البته نه ما اونجا می‌مونیم، نه خود اون مسافر، و به‌اتفاق شما و همراه ایشون چند صد سال میایم جلوتر.

اونم تا حالا باید حدس زده باشید چه زمانیه.