دانلود و خرید کتاب صوتی اسباب خوشبختی
معرفی کتاب صوتی اسباب خوشبختی
کتاب صوتی اسباب خوشبختی مجموعه چهار داستان کوتاه نوشتهی اریک امانوئل اشمیت است که شهلا حائری به فارسی ترجمه کرده است. مثل دیگر آثار اشمیت، اسباب خوشبختی هم به جستجو میان شخصیت و روابط انسانی میپردازد.
نسخه صوتی کتاب اسباب خوشبختی را با صدای مرجان امینیتهرانی و مهبد قناعتپیشه بشنوید.
دربارهی کتاب صوتی اسباب خوشبختی
اریک امانوئل اشمیت، قلمی جادویی دارد. کمتر کسی میتواند آنچنان که او زندگی آدمها را زیر ذرهبین میبرد و از زیباییها، ظرافتها، اتفاقات روایت میکند، بنویسد. اشمیت در کتاب صوتی اسباب خوشبختی با ظرافت خاص خودش به جستجو در درون شخصیتها و روابط انسانها میپردازد. هرکدام از داستانهای کتاب صوتی اسباب خوشبختی به یک چیز میپردازند؛ گاهی صحبت از خوشبختی متزلزل یک زن است، زمانی از غفلت یک پدر و گاهی از نیروی خاطرات. نوشتههای اشمیت و به خصوص داستانهای کتاب اسباب خوشبختی همواره از مرز میان واقعیت و تخیل و حقیقت و دروغ عبور میکنند و اثری جذاب و شنیدنی میآفرینند.
کتاب صوتی اسباب خوشبختی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن داستان کوتاه لذت میبرید، کتاب صوتی اسباب خوشبختی یک اثر بینظیر برای شما است. دوستداران آثار اریک امانوئل اشمیت از شنیدن کتاب صوتی اسباب خوشبختی لذت میبرند.
دربارهی اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت متولد ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در لیون فرانسه است. او نویسنده، نمایشنامهنویس و کارگردان فرانسوی- بلژیکی است که در سالهای اخیر محبوبیت زیادی به خصوص در دنیای تئاتر بهدست آورده است. نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور جهان به روی صحنه رفتهاند و جوایز متعددی از جمله جایزه تئاتر مولیر، داستاننویسی گنکور و آکادمی بالزاک را از آن خود کردهاند. او دکترای فلسفه دارد و مضامین فلسفی را بهراحتی با داستانهایش میآمیزد. اشمیت در خانوادهای غیرمذهبی متولد شد و شاید این موضوع باعث شد که اهمیت دین در آثارش پررنگ باشد. در این اثر نیز که درواقع صحبتهای قهرمان داستان با خدا است، مسیحیت نمودی ویژه دارد. اشمیت سرانجام به آیین مسیح گروید و خود را مسیحی معرفی کرد.
از میان آثار اریک امانوئل اشمیت میتوان به موسیو ابراهیم و گلهای قرآن، خرده جنایتهای زن و شوهری، مهمانسرای دو دنیا، زمانی که یک اثر هنری بودم، اسکار و خانم صورتی و یک روز قشنگ بارانی اشاره کرد.
شهلا حائری
شهلا حائری یکی از مترجمان برجستهی ایرانی که او را با ترجمهی کارهای اشمیت میشناسیم، استاد رشته انسان شناسی فرهنگی در دانشگاه بوستون آمریکا است. او همچنین مدیر برنامه مطالعات زنان در این دانشگاه است. حائری مطالعات گستردهای درباره دین، حقوق و پویاییهای هویت جنسی در جهان انجام داده است. از دیگر فعالیتهای پژوهشی او میتوان به پژوهشهای انسانشناختی خود در ایران، هند و پاکستان، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، مرکز پمبروک برای تدریس و تحقیق درباره زنان، در شورای پژوهش علوم اجتماعی و در سال ۱۹۹۶ در کالج سنت آنتونی در دانشگاه آکسفورد در سالهای متمادی اشاره کرد.
بخشی از کتاب صوتی اسباب خوشبختی
راستش را بخواهید اگر آرایشگرم را عوض نمیکردم هیچ یک از این اتفاقات نمیافتاد. اگر قیافهی این رو به آن رو شدهی استیسی پس از تعطیلاتش اینطور تحت تاثیرم قرار نداده بود، زندگیم در آرامش میگذشت، به ظاهر خوشبخت. استیسی از این رو به آن رو شده بود! از قیافهی زن بورژوای میانه سال که چهار تا بچه شکستهاش کرده بود، با این کوپ و موهای کوتاه تبدیل شده بود به یک زن موبور زیبای ورزشکار و فعال. اولش فکر کردم که موهایش را کوتاه کرده تا متوجه جراحی پلاستیکش نشویم کاری که همهی دوستانم میکنند تا پوست صورتشان را بکشند اما وقتی دیدم که صورتش هیچ جراحی نشده، به این نتیجه رسیدم که آرایشگر مطلوب را پیدا کرده است.
«ناب ناب عزیز من! آرایشگاه آتولیه کاپیلر کوچه ویکتور هوگو. آره قبلاً هم تعریفش رو شنیده بودم اما میدونی که. آرایشگرها هم مثل شوهرهامون هستن سالها گمان میکنیم که بهترینهای دنیا هستن.» جلوی خودم را گرفتم و دربارهی اسم پیش پاافتادهی آرایشگاه اظهارنظری نکردم، اما به خاطر سپردم که حتماً باید بگویم از طرف او آمدهام و داوید را بخواهم «نابغهس عزیز من، یک نابغهی واقعی».
همان شب ساموئل را در جریان تغییر و تحولات بعدیم گذاشتم.
«خیال دارم آرایش موهام رو عوض کنم.»
تعجب کرد و چند لحظهای به من نگاه کرد. «واسه چی؟ به نظر من که خیلی هم خوبی.»
«خب تو همیشه راضی هستی و هیچ وقت ازم ایراد نمیگیری.»
«سرزنشم میکنی چون دربست قبولت دارم... از چی قیافهت خوشت نمیاد؟»
«هیچی. ولی دلم میخواد یک تغییری بدم.»
طوری به صحبتهای سطحی من گوش داد، که انگار ورای سبکسری، حاکی افکار عمیقی بود. این نگاه جستوجوگر باعث شد که موضوع صحبت را عوض کنم و بعد هم از اتاق بیرون بروم، چون دلم نمیخواست موضوع تفحص و تحقیقش باشم. هر چند که حسن اصلی شوهرم توجه بیش از حدش به من است، اما گاهی تحملش برایم دشواره. هر جملهی بی اهمیتی که به زبان میآورم موشکافی، تجزیه و تحلیل و تعبیر میشود تا جایی که گاهی به شوخی به دوستانم میگویم که احساس میکنم با دکتر روانکاوم ازدواج کردهام.
آنها هم جواب میدهند: «تو یکی که واقعاً حق داری گله کنی! وضع مالیتون خوبه، خوش قیافه است، باهوشه، دوستت داره و به همهی حرفات گوش میکنه. دیگه چی میخوای؟ بچه؟»
«نه، نه هنوز.»
«پس همهی اسباب خوشبختیت فراهمه.»
«اسباب خوشبختی». این جمله ایست که دایم میشنوم. آیا مردم به همه این را میگویند یا فقط مختص منه؟ همین که کمی آزادانه حرف میزنم، همه این جمله را به خوردم میدهند: «اسباب خوشبختیت فراهمه». احساس می کنم که سرم داد میزنند که «تو دیگه حرف نزن. تو یکی حق نداری بنالی» و در را به رویم میبندند.
زمان
۴ ساعت و ۱۰ دقیقه
حجم
۲۳۰٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۱۰ دقیقه
حجم
۲۳۰٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
از کتاب " اسباب خوشبختی " لذت بردم، چهار داستان کوتاه است که یک دانش آموخته فلسفه (اریک امانوئل اشمیت) که درست هم عصر ماست نوشته و یک استاد انسان شناسی( شهلاحائری) ترجمه کرده. اجرای صداپیشگان فوق العاده بود با تشکر