کتاب صوتی خاک نشین + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی خاک نشین

دانلود و خرید کتاب صوتی خاک نشین

انتشارات:نشر سماوا
امتیاز
۵.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی خاک نشین

کتاب صوتی «خاک‌نشین» نوشتهٔ فهیمه شاکری‌مهر و با ویراستاری بهار دانشور، اثری در حوزهٔ داستان‌های فارسی معاصر است که نشر صوتی سماوا آن را منتشر کرده و علی عبدل‌پور اصل گویندگی آن را برعهده داشته است. این کتاب با محوریت زندگی و سرگذشت شخصیت‌هایی در بستر تاریخی و اجتماعی ایران، به روایت فرازونشیب‌های خانوادگی، دینی و اجتماعی می‌پردازد. «خاک‌نشین» با نگاهی به وقایع قرن ۱۴ هجری و شخصیت‌هایی چون «عباس قمی»، تصویری از زندگی مردم قم و تحولات اجتماعی آن دوران را ارائه می‌دهد. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب خاک نشین

«خاک‌نشین» اثری داستانی است که در قالب رمان، زندگی خانواده‌ای ایرانی را در بستر تحولات اجتماعی و مذهبی اوایل قرن ۱۴ هجری روایت می‌کند. نویسنده، فهیمه شاکری‌مهر، با انتخاب فضای شهر قم و شخصیت‌هایی که درگیر دغدغه‌های دینی، خانوادگی و اجتماعی‌اند، داستان را در چند دههٔ پرحادثه از تاریخ معاصر ایران پیش می‌برد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اول‌شخص است و با زبانی صمیمانه، خاطرات، احساسات و کشمکش‌های شخصیت اصلی را بازگو می‌کند. در این رمان، وقایع تاریخی مانند حضور رضاشاه در قم، ماجرای شلاق‌زدن شیخ بافقی، و تحولات حوزهٔ علمیه، در کنار روایت‌های خانوادگی و روزمره، به‌گونه‌ای درهم‌تنیده شده‌اند که خواننده را با فضای اجتماعی و فرهنگی آن دوران آشنا می‌سازد. «خاک‌نشین» نه‌تنها به زندگی شخصیت‌های اصلی می‌پردازد، بلکه تصویری از روابط میان نسل‌ها، نقش سنت و مذهب در زندگی مردم، و تأثیر وقایع سیاسی بر سرنوشت افراد را نیز ترسیم کرده است. این کتاب با بهره‌گیری از جزئیات زندگی روزمره، آیین‌ها و باورهای مردم، فضایی ملموس و باورپذیر از گذشتهٔ نه‌چندان دور ایران ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب خاک نشین

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «خاک‌نشین» با روایت زندگی سلمان، جوانی اهل قم، آغاز می‌شود که در بستر خانواده‌ای مذهبی و سنتی رشد یافته است. او از کودکی با پدرش، اوستا رحیم گیوه‌دوز، و خواهرش مهین، خاطرات تلخ و شیرینی را تجربه می‌کند. مرگ برادرش حسن، سایه‌ای از اندوه و احساس گناه را بر خانواده می‌اندازد و رابطهٔ سلمان با پدرش را پیچیده‌تر می‌کند. سلمان که علاقه‌مند به درس و طلبگی است، در جلسات شیخ عباس قمی شرکت می‌کند؛ اما به‌دلیل شایعات و قضاوت‌های نادرست، پدرش او را از این جلسات منع می‌کند و همین موضوع باعث دوری و دلخوری میان پدر و پسر می‌شود. در ادامه، داستان با وقایع تاریخی گره می‌خورد؛ از جمله ماجرای حضور رضاشاه در قم و برخورد خشونت‌آمیز با روحانیون و طلبه‌ها، به‌ویژه شلاق‌زدن شیخ محمدتقی بافقی. سلمان و دوستانش که در این وقایع نقش دارند، ناچار به پنهان‌شدن و فرار می‌شوند. در این میان، سلمان با احساس ترس، تردید و مسئولیت دست‌وپنجه نرم می‌کند و در نهایت، با حمایت خانواده و دوستان، تصمیم می‌گیرد برای ادامهٔ تحصیل و حفظ جانش به مشهد برود و شاگردی شیخ عباس را از سر بگیرد. روایت کتاب، در کنار پرداختن به دغدغه‌های فردی و خانوادگی، تصویری از جامعهٔ مذهبی و سنتی ایران در دوران گذار را به نمایش می‌گذارد، جایی که سنت، مذهب و سیاست در هم تنیده‌اند و سرنوشت شخصیت‌ها را رقم می‌زنند.

چرا باید کتاب خاک نشین را بشنویم؟

«خاک‌نشین» با روایت داستانی خانوادگی در بستر تحولات اجتماعی و مذهبی ایران، فرصتی برای آشنایی با زندگی مردم قم و فضای حوزهٔ علمیه در اوایل قرن ۱۴ هجری فراهم می‌کند. این کتاب با پرداختن به روابط میان نسل‌ها، نقش سنت و مذهب، و تأثیر وقایع سیاسی بر زندگی روزمره، تصویری ملموس از جامعهٔ ایرانی آن دوران ارائه می‌دهد. شنیدن این اثر، مخاطب را با فرازونشیب‌های عاطفی، اخلاقی و اجتماعی شخصیت‌ها همراه می‌کند و امکان هم‌ذات‌پنداری با دغدغه‌ها و انتخاب‌های آنان را به‌وجود می‌آورد. همچنین، آشنایی با شخصیت‌هایی چون شیخ عباس قمی و ماجراهای تاریخی مرتبط با حوزهٔ علمیه، به درک بهتر بخشی از تاریخ معاصر ایران کمک می‌کند.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی، دوست‌داران روایت‌های خانوادگی و کسانی که به شناخت تحولات اجتماعی و مذهبی ایران علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، سنت، مذهب و تأثیر سیاست بر زندگی فردی و جمعی را دارند، شنیدن «خاک‌نشین» پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب خاک نشین

«آستین‌هایم را بالا زدم و لب حوض نشستم. حوضی که از بچگی آن را دوست داشتم. هميشه تابستان‌ها در آن آب‌تنی می‌کردیم؛ کل زمستان یخ‌زدگی آن را می‌دیدیم و حسرت تابستان و بازی‌هایمان را می‌خورديم. حالا چند سالی بود که حوض فقط یک حوض معمولی بود. با بزرگ شدنمان، نه درودیوارش را رنگ تازه می‌زدیم و نه خبری از آب‌تنی درآن بود؛ آما من هنوز حوض را دوست داشتم. مهین بعدازظهر حیاط را آب‌وجارو کرده بود و بوی خاک دلچسبی مشام را پر می‌کرد. چشم‌هایم را بستم و خواستم نفس عمیقی بکشم تا از این بوی خوش حظ کامل ببرم. قبل‌از آنکه نفسی بکشم یادم افتاد روزه هستم. لعنت بر شیطان فرستادم و به آسمان دم غروب نگاه کردم. بسم‌الله گفتم و دستم را داخل آب حوض بردم. از سردی آب تنم مورمور شد. تندتر از هميشه وضو گرفتم و ازجا بلند شدم. به طرف پله‌های ایوان رفتم که صدای مهین از بالای ایوان بلند شد: «سلمان! آقاجون رو صدا بزن و بگو زودتر بیاد.» راه آمده را برگشتم. به سنگ‌فرش جابه‌جاشده و شکستهٔ کف حیاط نگاه کردم و از خاطرات کودکی‌مان یادم آمد. شاید حق با آقاجان بود، هنوز مانده بود تا پیر شوم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۶ ساعت و ۳۷ دقیقه

حجم

۹۱۰٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۶ ساعت و ۳۷ دقیقه

حجم

۹۱۰٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان