دانلود و خرید کتاب صوتی زبلو ببر مهربان

کتاب صوتی زبلو ببر مهربان نوشتهٔ کبری قاسمی است. پیمان قریب پناه و شیوا رضوی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و پلیس فتا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی زبلو ببر مهربان

کتاب صوتی زبلو ببر مهربان اثری از کبری قاسمی و از مجموعهٔ «داستان‌های سینا و اسباب‌بازی‌ها» است. «سینا» علاقهٔ زیادی به بازی‌کردن با اسباب‌بازی‌های خود دارد و آن‌ها را خیلی دوست دارد، اما یک روز، بازی جدیدی در گوشی تلفن همراه هوشمندش پیدا می‌کند و ساعت‌ها غرق آن بازی می‌شود. او آن‌قدر بازی می‌کند که ممکن است بخ سلامتی خود آسیب بزند. پدر و مادر سینا نگران او هستند و به دنبال راه‌حلی برای این مشکل می‌گردند. چه راه‌حلی؟ بخوانید تا بدانید.

مجموعهٔ داستان‌های سینا و اسباب‌بازی‌ها در قالب داستان‌های کودکانه به آسیب‌های اینترنت، فضای مجازی، بازی‌های رایانه‌ای و تلفن‌همراه برای کودکان پرداخته است. کتاب‌های این مجموعه در پروژهٔ صیانت از کودکان و خانواده در اینترنت به سفارش معاونت امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات با همکاری پلیس فتا ناجا تهیه شده‌اند. این مجموعه متعلق به پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا «پلیس فتا» است و کلیه کتاب‌های منتشرشدهٔ آن با هدف افزایش سواد فضای مجازی در بین کاربران با حمایت پلیس فتا تهیه شده‌اند.

شنیدن کتاب صوتی زبلو ببر مهربان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به کودکانی که وقت زیادی را به بازی‌کردن با گوشی‌های تلفن همراه می‌گذرانند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی زبلو ببر مهربان

«در اتاق را باز کرد، سرش را پایین انداخت و با تمام سرعت به طرف آشپزخانه دوید. یکباره سرش محکم خورد به یک چیز نرم و بزرگ.

آخ دلم... سینا چه کار می‌کنی؟

بابا دلش را با دو دست گرفته بود و میمالید. ادامه داد: «اون چیه به دندون گرفتی؟»

سینا دوباره شروع به دویدن کرد و چیزی از دهانش رها شد و به طرف آشپزخانه به پرواز درآمد. مادر جیغ کشید: «سینا نزدیک بود گلدون رو بشکنی ! چرا خرست رو پرت کردی ؟» سینا روی مبل نشست و گفت: «اه.. تلویزیون رو هدف گرفته بودم. نمی دونم چرا نشونه گیری هام مثل گربه درست در نمیاد ؟» مامان زیر لب گفت: «همه چیزش شده گربه» - بابا پرسید: «این دیگه کیه؟» - مامان گفت: «یه بازی جدیدیه که روی گوشی نصب کرده. دائم مثل اون همه چیز رو با دندون میگیره و پرت می کنه. نیگا کن ، بازم گوش این عروسک بیچاره رو پاره کرده.» بابا گفت: «پس این صداهای وحشتناکی که از تو اتاقش میاد ، صدای این بازی جدیده ؟» مامان گفت: «نصفش صدای ببره نصفش هم صدای گل پسرت. بهتره باهاش حرف بزنی.» بابا خرس رو از مادر گرفت و به طرف سینا رفت. سینا ماشین اسباب بازیش را محکم به دسته ی مبل می کوبید و غرش می کرد. بابا با دست موهای سیخ سیخ سینا را صاف کرد. سینا سرش را از زیر دست بابا بیرون کشید و گفت: «چیکار می کنی بابا ! کلی زحمت کشیدیم تا موهام مثل موهای گربه سیخ شده» و دوباره آنها را بهم ریخت. بابا با صدایی آرام گفت: «گوش عروسکت رو دیدی چطور به دندون کندی؟ دندون مال غذا خوردنه پسرم نه این کار ها...» سینا عروسک را از دست بابا قاپید و گفت: «عیب نداره، مامان بازم می دوزه، مهم اینه که بازم هدف گیریم اشتباه بود»