
دانلود و خرید کتاب صوتی هزارتوهای بن بست (جلد دوم)
معرفی کتاب صوتی هزارتوهای بن بست (جلد دوم)
کتاب صوتی «هزارتوهای بنبست» با سرپرستی نویسندگان لیلا جلینی و همکاری احمدرضا افضلی، حسن خوشخبر، حوریه صنعتیزاده، زینب فکار، طاهره شجاعی و فاطمه عشقینژاد، اثری است که نشر صوتی پلیس فتا آن را منتشر کرده است. گویندگی این مجموعه را نازنین مهیمنی، پیمان قریبپناه، ریحانه قریبپناه و پریسا عطاری برعهده داشتهاند. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی معاصر است که هرکدام به موضوعات اجتماعی و بهویژه مسائل مرتبط با فضای مجازی و آسیبهای آن میپردازند. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هزارتوهای بن بست (جلد دوم)
«هزارتوهای بنبست» اثری در قالب مجموعه داستان کوتاه است که با محوریت آسیبهای اجتماعی و بهویژه چالشهای فضای مجازی و فناوریهای نوین نوشته شده است. نویسندگان این مجموعه با بهرهگیری از روایتهای متنوع، به زندگی شخصیتهایی پرداختهاند که هرکدام بهنوعی با مسائل روز جامعه، از جمله کلاهبرداریهای اینترنتی، اعتیاد به مواد مخدر، فریب در سرمایهگذاریهای دیجیتال و مشکلات هویتی در فضای مجازی دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان، روایتی مستقل دارد اما درونمایهٔ مشترک آنها، هشدار نسبت به خطرات و پیچیدگیهای زندگی مدرن و مجازی است. این مجموعه با همکاری کارشناسان سایبری و مشاوران انتظامی تولید شده و تلاش کرده است تا با زبانی داستانی، واقعیتهای تلخ و گاه هشداردهندهٔ جامعهٔ امروز را به تصویر بکشد. «هزارتوهای بنبست» نهتنها به روایت ماجراهای فردی میپردازد، بلکه تصویری از دغدغههای جمعی و آسیبهای اجتماعی را نیز ارائه میدهد.
خلاصه داستان هزارتوهای بن بست (جلد دوم)
در «هزارتوهای بنبست»، هر داستان کوتاه به گوشهای از زندگی شخصیتهایی میپردازد که در مواجهه با مسائل پیچیدهٔ اجتماعی و فناوریهای نوین، دچار بحران میشوند. داستان «بیحساب و کتاب» روایت دانشجویی است که برای تأمین هزینههای زندگی، جذب یک شغل اینترنتی میشود و ناخواسته درگیر پولشویی و کلاهبرداری میگردد؛ او پس از مسدودشدن حسابهای بانکیاش، با واقعیت تلخ فریب در فضای مجازی روبهرو میشود و باید بیگناهی خود را اثبات کند. در داستان «شب پشت پلکها»، پزشک زنی با وسوسهٔ سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال، بخشی از دارایی خود را از دست میدهد و اعتمادش به نزدیکانش بهشدت آسیب میبیند. داستان «گلوریا» به ماجرای دختری میپردازد که برای لاغری، داروهای تبلیغشده در اینترنت را مصرف میکند و ناخواسته معتاد به مواد مخدر میشود؛ او و خانوادهاش با پیامدهای سنگین این انتخاب ناآگاهانه روبهرو میشوند و درنهایت با کمک پلیس فتا، حقیقت را درمییابند. در داستان «بیدارباش»، دانشجویی که با امید به آینده و راهاندازی یک شرکت دانشبنیان تلاش میکند، قربانی حملهٔ سایبری میشود و تمام زحماتش بر باد میرود. هر داستان با روایتی ملموس، به پیامدهای اعتماد بیجا، ناآگاهی و آسیبپذیری در برابر تهدیدهای فضای مجازی و اجتماعی میپردازد و نشان میدهد که چگونه یک تصمیم ساده میتواند زندگی افراد را بهکلی دگرگون کند.
چرا باید کتاب هزارتوهای بن بست (جلد دوم) را بشنویم؟
این کتاب با روایت داستانهایی از زندگی روزمرهٔ افراد عادی، بهویژه جوانان و خانوادهها، به موضوعات مهمی چون کلاهبرداری اینترنتی، اعتیاد، فریب در سرمایهگذاری و آسیبهای فضای مجازی میپردازد. «هزارتوهای بنبست» با استفاده از روایتهای واقعی و ملموس، به مخاطب کمک میکند تا نسبت به خطرات پنهان در زندگی دیجیتال و اجتماعی هوشیارتر شود و اهمیت آگاهی و احتیاط را در تصمیمگیریهای روزمره بهتر درک کند. این مجموعه نهتنها هشداردهنده است، بلکه فرصتی برای همدلی با قربانیان و درک عمیقتر از پیچیدگیهای جامعهٔ امروز فراهم میآورد.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که دغدغهٔ امنیت در فضای مجازی، آگاهی از آسیبهای اجتماعی و شناخت تهدیدهای نوظهور را دارند. بهویژه والدین، دانشجویان، نوجوانان و افرادی که با فناوریهای نوین و شبکههای اجتماعی سروکار دارند، میتوانند از شنیدن این مجموعه بهرهمند شوند. همچنین برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و کسانی که به دنبال درک بهتر از واقعیتهای پنهان جامعه هستند، شنیدن این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هزارتوهای بن بست (جلد دوم)
«تلفن را روی مشتری که هنوز آدرسش را کامل نداده بود؛ قطع کردم. از دفتر پیک زدم بیرون و قبل از آنکه جلال موتورش را خاموش کند؛ دستم را گذاشتم روی سوئیچ و گفتم: - میخومش. قبل از اینکه این حرف به زبانم بیاید؛ شاید صدها بار در ذهنم تکرارش کرده بودم. هر بار محکمتر از قبل. از همان یک ماه پیش که جلال گفت این کار به خطرش نمیارزد و میخواهد موتورش را بفروشد و برود دنبال یک کار دیگر: هزر بار موتورش را خریده بودم و باک آبی کارینیاش را برق انداخته بودم و اسمم و شغلم را از منشی نیمهوقتِ چندرغاز بگیر، برده بودم توی لیست موتورسوارهای پیک که دو برابر منشی پول به جیب میزدند. هر چند که فکر میکردم تمام اینها همیشه در حد چند تا تصویر خیالی در ذهنم باقی بمانند. اما الان شرایط فرق کرده بود. جلال با نگاه سرد و پلکهای افتادهاش زل زد به من. دستش را روی صورت آفتابسوختهاش کشید و همانطور که نفس میگرفت؛ عرق پیشانیاش را خشک کرد. قبل از آنکه نفس جمعشدهاش را کلمه کند و چیزی بگوید؛ عکسی را که چند روز پیش از موجودی حسابم گرفته بودم، گرفتم جلوی چشمش. نفسش را آرام داد بیرون و با لبخندی که از گوشههای ماسک مشکی روی صورتش بیرون زده بود، گفت: - احسان جون کی از تو بهتر؟ مال خودت.»
زمان
۴ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۲۴۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۴ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۲۴۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
قابلیت انتقال
دارد