دانلود و خرید کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح
معرفی کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح
کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح نوشتهٔ جک کانفیلد و مارک ویکتور هانسن و مورتن. تی هانسن و ترجمهٔ عباس چینی و مرجان اندرودی است. الهام صفوی زاده و علی الله دانه گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات دیجیتال آوای موج کتاب (نشر صوتی) آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح
کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح که با تدوینگری صوتی (میکس و مسترینگ) «یاسمن طاهری خسروشاهی» ارائه شده، درمورد خودسازی و نیروبخشی به خودمان برای داشتن یک زندگی بهتر سخن گفته است. این کتاب صوتی بهوسیلهٔ «پتی هانسن» (Petty Hansen) از اثر اصلی به قلم جک کانفیلد (Jack Canfield) و مارک ویکتور هانسن (Mark Victor Hansen) تنظیم شده است. این اثر، داستانهایی شنیدنی و آموزنده در اختیار شما قرار داده است. هدف نویسندگان از گردآوریِ چنین اثری، این بوده است که با کمک روایاتی از این دست، خرد، قدرت و توانمندی، امید، انگیزه و آرزو را به مخاطبان خود القا کرده و آنان را به مبارزه با مشکلات و غلبه بر دشواریها و موانع فراخوانند. «غذای روح»، اثری دلنشین و روان است و به طیف گستردهای از موضوعات مانند عشق، مرگ، غلبه بر مشکلات، خرد و نقش والدین و... پرداخته است. حکایات این کتاب، بریدههایی از سخنان و نوشتههای بزرگان ادبیات، هنر، فلسفه، سیاست و سایر علوم است. این اثر صوتی، از داستان آن دسته از افرادی میگوید که در مواجهه با شرایط دشوار، ناعدالتیها و چالشها درمانده نشدهاند و توانستهاند بهشیوهای بر آن غلبه کرده، خود را از درد و رنج رها کنند و شفا یابند. در این کتاب صوتی بهترین ویژگیهای انسانی مانند شفقت، لطف، بخشش، سخاوت، خرد و ایمان از پسِ داستانهایی شیرین و حکیمانه معرفی میشود.
شنیدن کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران داستانهایی با درونمایههای روانشناسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی چکیده ای از غذای روح
«در طی بیست سال گذشته من در شخصیت بنجامین فرانکلین با تمام حرکات و رفتار او در میان شنوندگانِ مختلف ظاهر میشدم و صحبت میکردم. روزی پس از حضور در جلسهای در مدرسه از کلاس پانزدهسالهها دیدن میکردم تا به سؤالاتشان پاسخ بدهم. یکی از دانشآموزان دستش را بالا برد و گفت: «فکر کردم تو مُردی!» این سؤالی غیرعادی نبود و من آن را با گفتنِ این جمله پاسخ دادم: «خب من در روز هفدهم آوریل سال 1790 در هشتادوچهارسالگی مردم. اما از آن خوشم نیامد و هرگز هم قصد ندارم دوباره بمیرم.» بهسرعت از آنان خواستم سؤال بعدی را بپرسند و پسری را صدا زدم که در انتهای کلاس دستش را بالا برده بود. او پرسید: «وقتی که در بهشت بودید، مادرم را در آنجا ندیدید؟ قلبم ایستاد. دلم میخواست زمین دهان باز کند و مرا ببلعد. تنها فکرم این بود که ای کاش اینطور نمیشد. دانستم پرسیدن چنین سؤالی برای پسری یازده ساله در برابر همهی همکلاسیهایش این واقعیت را نشان میدهد که یا رویداد بسیار تازهای میباشد و یا مسئلهای که برایش بیشترین اهمیت را دارد. همچنین میدانستم که مجبورم چیزی بگویم. سپس صدای خودم را شنیدم که میگفتم: مطمئن نیستم که او همانی بود که من فکر میکنم اما اگر همان باشد، زیباترین فرشتهی آنجا بود. لبخندی که بر چهرهی او پدیدار شد به من گفت پاسخ درستی دادهام. مطمئن نیستم که این پاسخ از کجا آمد اما فکر میکنم ممکن است کمک کوچکی از زیباترین فرشتهی آنجا گرفته باشم.»
زمان
۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۳۹۰٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۳۹۰٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اونقدرام خوب نبود