بنجامین فرانکلین
بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) نویسنده، نظریهپرداز سیاسی، مخترع و از پدران بنیانگذار آمریکا بود و در سال ۱۷۰۶ در بوستون به دنیا آمد. او در طول زندگی خود کارهای ارزشمند بسیاری انجام داد و به عصر روشنگری در آمریکا سرعت بخشید. نظریههایی که بنجامین فرانکلین ارائه داده است و همچنین اختراعات و اقدامات او، تأثیر بسیار گستردهای بر روی نسلهای پس از خود گذاشته است.
کودکی و دوران جوانی بنجامین فرانکلین
بنجامین فرانکلین در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد. پدر او از راه صابونسازی پول درمیآورد و در مجموع از هر دو ازدواجش، هفده فرزند داشت. بنجامین، کوچکترین پسر و پانزدهمین فرزند خانواده بود. بنجامین فرانکلین از همان کودکی شیفتهی دانش و تحصیل بود و علاقهی بسیار زیادی به کتابها داشت و اغلب اوقات مطالعه میکرد. او خیلی زود خواندن و نوشتن را یاد گرفت؛ ولی به دلیل اوضاع نابسامان خانوادهاش تنها توانست مدرسه را تا ۱۰سالگی ادامه دهد. باوجوداین، ازآنجاییکه پدرش اغلب افراد تحصیلکرده را به خانهاش دعوت میکرد، پیوند فرانکلین با علم و دانش هرگز قطع نشد. او عشق به موسیقی را نیز از پدرش به ارث برده بود و نواختن سازهای مختلفی مثل ویولن و پیانو را یاد گرفته بود.
پس از ترک مدرسه، او مدتی کنار پدرش کار کرد و هرچه پول به دست میآورد را خرج خرید کتاب و روزنامه میکرد. فرانکلین مدتی بعد برای کار نزد برادر بزرگترش رفت که در یک چاپخانه مشغول به کار بود. بنجامین فرانکلین در طی مدتی که در چاپخانه کار میکرد چیزهای زیادی درمورد انتشار روزنامه آموخت و توانست مهارت خواندن و نوشتن خود را نیز بهبود بخشد. او شروع به نوشتن شعر کرد و سپس هنگامی که دید مهارت چندانی در این کار ندارد، تصمیم گرفت داستاننویسی را امتحان کند. در قرن هجدهم، هر کسی نمیتوانست بخواند و بنویسد و ازاینرو، مردم همیشه برای افرادی که این توانایی را داشتند، احترام زیادی قائل بودند. بنجامین فرانکلین خود بعداً در زندگینامهاش گفت که مهارت داستاننویسی در زندگی بسیار برایش کارآمد بوده است و بخش زیادی از موفقیتش را به آن مدیون است.
بنجامین برای بهبود مهارت نوشتاری خود آثار نویسندگان آن زمان را میخواند و تلاش میکرد تا از سبک نوشتاری آنها تقلید کند. او دوست داشت که نوشتههایش را در روزنامهای که برادرش چاپ میکرد به انتشار برساند؛ ولی ازآنجاییکه رابطهی نزدیکی با یکدیگر نداشتند این کار عملی به نظر نمیآمد. بنجامین فرانکلین تصمیم گرفت راه دیگری را امتحان کند؛ او مقالات و نوشتههای خود را با نام مستعار «سایلنس دوگود» امضا میکرد و شبانه زیرِ درِ چاپخانه میگذاشت تا برادرش آنها را پیدا کند. درنهایت برادرش این مقالات را به انتشار رساند و پس از آن، توجهی تمامی خوانندگان به این نوشتهها جلب شده بود و همگی مشتاق بودند بدانند که سایلنس دوگود چه کسی است. زمانی که برادرش فهمید سایلنس دوگود درحقیقت همان فرانکلین است، حسابی از دست او خشمگین شد و به توجهی که برادرش از سوی دیگران دریافت میکرد حسادت ورزید.
فرانکلین زندگی پر ماجرایی داشت. او هفدهساله بود که تصمیم گرفت به فیلادلفیا برود. برایآنکه هزینهی سفر خود را تأمین کند، مجبور به فروختن کتابهای باارزشی شد که آنقدر برای جمعکردنشان زحمت کشیده بود. او موفق شد در فیلادلفیا در چاپخانهی دیگری کار پیدا کند. او بهقدری در کارش خوب عمل کرده بود که توجه شهردار پنسیلوانیا را به خود جلب کرد. شهردار به او قول داد که در تأسیس چاپخانه شخصیاش به او کمک کند؛ تنها کاری که فرانکلین باید انجام میداد این بود که به انگلستان برود تا لوازم موردنیاز خود را تهیه کند. بنجامین برای خرید وسایل به لندن رفت؛ ولی شهردار به قول خود عمل نکرد و بنجامین نیز که دیگر پولی برایش باقی نمانده بود مجبور شد مدتی در انگلستان کار کند.
او در مدتی که در لندن بود با توماس دنهام که یک تاجر جوان بود آشنا شد. توماس دنهام به فرانکلین پیشنهاد داد که در مغازهی او در فیلادلفیا مشغول به کار شود و او نیز پیشنهاد دنهام را پذیرفت؛ ولی دنهام مدتی بعد از دنیا رفت و فرانکلین نیز دوباره به کار در صنعت چاپ برگشت.
در سال ۱۷۲۹، بنجامین فرانکلین حق امتیاز روزنامهای به نام «پنسیلوانیا گزت» را خرید و اولین نسخهی آن را روانهی بازار کرد. او همزمان هم این روزنامه را چاپ میکرد هم با اسامی مستعار مختلفی برای آن مقاله مینوشت. بیشتر مطالبی که در این روزنامه به انتشار میرسیدند، سیاسی و اجتماعی بودند.
اقدامات و کارهای تأثیرگذار
بنجامین فرانکلین در سال ۱۷۲۷ باشگاهی به نام جنتو تأسیس کرد. اعضای این گروه افرادی با مشاغل مختلف بودند که دور هم جمع میشدند و دربارهی موضوعات علمی، سیاسی، اخلاقی، فلسفی و کسبوکار گفتوگو میکردند. این افراد گاهی مقالههای مختلفی را نیز در روزنامه به انتشار میرساندند.
در طول دهههای ۱۷۳۰ تا ۱۷۴۰ بنجامین فرانکلین کارهای بسیار مفیدی برای خدمت به جامعه انجام داد. او فعالیتهای اجتماعی مختلفی برای بهبود سطح زندگی مردم انجام میداد؛ کارهایی مثل نظافت خیابانها، روشنایی شهر و تأسیس آتشنشانی برخی از کارهای اجتماعی او بودند. از بزرگترین پروژههای او میتوان به تأسیس اولین کتابخانهی اشتراکی اشاره کرد. او که خود شیفتهی کتابخوانی بود و به کتابها عشق میورزید، تصمیم گرفت با ایجاد یک کتابخانهی عمومی به بالابردن سطح مطالعهی مردم کمک کند. ازآنجاییکه اکثر مردم پول زیادی برای خریدن کتاب نداشتند، با قرضگرفتن کتاب از کتابخانه خیلی راحتتر میتوانستند به کتابهای موردنظر خود دسترسی پیدا کنند.
از دیگر مراکز مهمی که بنجامین فرانکلین تأسیس کرد، میتوان به انجمن فلسفی آمریکا اشاره کرد. این انجمن، اولین انجمن علمی در آمریکا به حساب میآمد. فرانکلین مدتی بعد برای کمک بیشتر به درمان بیماران، با کمک گروهی از افراد دیگر بیمارستان پنسیلوانیا را تأسیس کرد.
بنجامین فرانکلین پانزده سال بهعنوان نمایندهی پنسیلوانیا، جورجیا، نیوجرسی و ماساچوست فعالیت کرد. او در سال ۱۷۷۵ نیز عضو کنگرهی آمریکا شد. از بین پدران بنیانگذار آمریکا، بنجامین فرانکلین تنها کسی است که امضایش بر چهار سند مهم دیده میشود: اعلامیه استقلال، عهدنامهی پاریس، پیمان اتحاد با فرانسه و قانون اساسی آمریکا.
او همچنین در اواخر عمر تلاشهای بسیاری برای لغو بردهداری انجام داد. فرانکلین تمامی بردههای خود را فروخت و نامهای برای ازبینبردن بردهداری نوشت و به کنگره ارسال کرد.
اختراعات و آثار بنجامین فرانکلین
بنجامین فرانکلین در تمام طول عمر خود و از همان کودکی نسبت به جهان اطراف خود کنجکاو بود و دوست داشت بیشتر دربارهی اجسام مختلف اطلاعات داشته باشد. او وقتی که تنها ۱۱سال داشت، اولین بالهی شنای جهان را اختراع کرد و امروزه، روز تولد او بهعنوان روز کودک مخترع در تقویم جهان ثبت شده است. در دههی ۱۷۴۰ او یک نوع شومینه اختراع کرد که چوب کمتری مصرف میکرد و درعینحال گرمای بیشتری داشت. فرانکلین عاشق کتابخواندن بود و چیزی که حین کتابخوانی مایهی آزارش میشد این بود که چشمهای ضعیفی داشت و نمیتوانست خوب ببیند؛ بنابراین او عینکهای دو کانونی را اختراع کرد. فرانکلین با مشاهدهی رعدوبرق در آسمان ترغیب شد تا بیشتر دربارهی جریانهای الکتریکی مطالعه کند و در سال ۱۷۵۲ موفق به اختراع برقگیر شد. این ابزار از ساختمانها در برابر خطرات صاعقه محافظت میکرد.
باتری و آرمونیکا نیز از دیگر اختراعات او بودند. بنجامین فرانکلین همچنین اولین کسی بود که ایدهی تغییر ساعت را مطرح کرد. او در سال ۱۷۸۴ مقالهای منتشر کرد و در آن پیشنهاد داد که با تغییر ساعت، مردم بیشتر میتوانند از روز خود استفاده کنند و شمع کمتری هم مصرف میشود.
فرانکلین در طول زندگی رسالات و مقالات بسیار زیادی را به انتشار رسید. او نوشتن زندگینامه را خود را از سال ۱۷۷۱ آغاز کرد و تا سال ۱۷۹۰ کار بر روی آن را ادامه داد، ولی هرگز نتوانست نوشتن آن را به اتمام برساند. این کتاب با نام «زندگی من» به انتشار رسیده است.
پایان زندگی فرانکلین
این شخصیت بزرگ و تأثیرگذار سرانجام در سال ۱۷۹۰ در پنسیلوانیا درگذشت. او در آن زمان ۸۴ سال داشت و مدتی بود که از بیماری رنج میبرد. بیش از بیست هزار نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. زندگی او سرشار از دستاوردهای علمی و سیاسی بود و او با اقدامات خود بسیار به پیشرفت کشور آمریکا و حتی کشورهای دیگر کمک کرد. امروزه، تصویر بنجامین فرانکلین بر روی اسکناسهای صد دلاری آمریکا به چاپ میرسد و یاد او همچنان زنده نگه داشته میشود.