دانلود و خرید کتاب صوتی دختر شینا
معرفی کتاب صوتی دختر شینا
کتاب صوتی دختر شینا بازگویی خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر شهید ستار ابراهیمی است. این کتاب بهصورت مصاحبه توسط بهناز ضرابیزاده انجامشده و بعداً بهصورت کتاب تدوین گردیده است. کتاب از زمان تولد و خاطرات کودکی قدم خیر محمدی کنعان شروع میشود و با شهادت همسرش پایان مییابد.
مهرخ افضلی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی دختر شینا
شاید اولین سؤالی که برای مخاطب پیش بیاید این است که شینا به چه معناست و چرا نویسنده این نام را برای کتابش برگزیده؟ پاسخ این سؤال در قلب کتاب نهفته است و خود نویسنده هم دراینباره میگوید که دلیل این برگزیدن این نام، یک اتفاق خاص است که در طول کتاب نیز روایت شده است و رازی است که مخاطب با خواندن کتاب به آن خواهد رسید.
دختر شینا جزو نخستین کتابهایی بود که در زمینیٔ خاطرات زنان در طی هشت سال جنگ تحمیلی پدید آمد. از همین رو بعد از انتشار با استقبال زیاد علاقهمندان ادبیات پایداری روبرو شد. کتاب قصه یکی از هزاران زن صبوری است که بارها و بارها همسرشان را برای رفتن به زمین جنگ آماده کردند و درعینحال تمام تلاششان را کردند تا برای فرزندانشان مادری فداکار باشند.
کتابهای زیادی اختصاص به زندگی شهدا و والامقامهایی دارد که در طی جنگ تحمیلی بی چشمداشت برای کشورشان جنگیدهاند تا وجبی از این خاک به دست بیگانه نیفتد. اما کمتر شنیدهایم از خاطرات زنانی که آنقدر شیردل بودند که همسرش را آماده و به جنگ بفرستند. زنانی مانند قدم خیر که در ۲۲ سالگی همسرشان را از دست دادند و با داشتن ۵ فرزند سعی کردند تا آبرودارانه و بااقتدار زندگی کنند.
کتاب صوتی دختر شینا بسیار روان و با زبانی صمیمانه نوشته شده؛ ازاینرو احساس غریبگی به مخاطب نمیدهد و از همان ابتدای مقدمه با جملات ساده و گیرا مخاطب را به ادامه داستان وامیدارد. شاید راز این سادگی و زیبایی در این نهفته باشد که کار با علاقه شخصی بوده همانطور که ضرابیزاده میگوید این کتاب به سفارش نهاد خاصی نبود و خودم این را تصمیم گرفتم.
چرا باید این کتاب صوتی را بشنویم؟
آشنایی با تفکرات و زندگی مردان و زنانی که برای خاک کشورشان جنگیدهاند میتواند منبع خوبی از زیست مردمان گذشته باشد. اینکه آنان چگونه میزیستهاند؟ چگونه فکر میکردند؟ حال و هوایشان هنگام آغاز جنگ چگونه بود؟ با شنیدن کتاب صوتی دختر شینا میتوانید اطلاعات قابلتأملی از سبک افرادی که هشت سال دفاع مقدس را تجربه کردند به دست آوردید. علاوه بر آن، اکثر آثار حوزه مقاومت درباره شهیدان و فرماندهان زمان جنگ است و شاید کمتر به زنان پرداخته شده و در این حیطه خلأهایی وجود دارد. با شنیدن این کتاب شاید بتوانیم این خلأ را پر کنیم.
شنیدن کتاب صوتی دختر شینا را به چه کسانی توصیه میکنیم؟
علاقهمندان به دو حوزه ادبیات پایداری و حوزه زنان مخاطبان اصلی این کتاباند. اگر میخواهید با سرگذشت زنانی که شوهرشان را در جنگ از دست دادند اما همچنان شیردلانه زندگی کردهاند آشنا شوید، میتوانید از این کتاب بهره ببرید.
زبان ساده کتاب و گفتمان صمیمی و داستانگونه آن باعث شده تا شنیدناش لذتی دوچندان داشته باشد. افزون بر این کتاب صوتی دختر شینا صرفاً حال و هوای جنگ ندارد و بیشتر شبیه عاشقانهای میان جنگ است ازاینرو خواندن این اثر میتواند برای علاقهمندان به داستانهای احساسی نیز مناسب باشد.
درباره بهناز ضرابیزاده
بهناز ضرابیزاده متولد ۱۳۴۷ در همدان است. نوشتههای او بیشتر حول محور ادبیات انقلاب و دفاع مقدس اختصاص یافته و بارهای بار برنده جوایز مختلفی در این حوزه شده است. او یکی از دستاندرکاران حوزه دفاع مقدس است که چندین مقام رسمی در این حیطه داشته است. مقامهایی مانند دبیر انجمن داستان دفاع مقدس از سال ۱۳۸۶، عضو شورای نویسندگان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، عضو شورای انتخاب کتاب بنیاد شهید استان همدان، دبیر انجمن داستان سازمان بسیج هنرمندان. او تألیف و چاپ بیش از دویست و پنجاه اثر داستانی و ادبی در نشریات و مجلات برگزیده کشوری را نیز در کارنامه خود دارد.
ضرابیزاده بهعنوان یکی از برجستگان حیطه خاطرهنویسی از زندگی همسران شهدا است. آنچنانکه سه کتاب معروفش نیز در این حوزه است. کتابهایی مانند دختر شینا که زندگینامهی قدمخیر محمدی کنعان، همسر شهید ستار ابراهیمی است، کتاب ساجی، زندگینامهی نسرین باقرزاده، همسر شهید بهمن باقری و کتاب گلستان یازدهم، زندگی زهرا پناهیروا، همسر شهید علی چیتسازیان. ضرابیزاده به خاطر آثارش تا به امروز جوایز و مقامهای بسیاری کسب کرده و تاکنون برگزیده بیش از ۳۰ جشنواره داستاننویسی سراسری شده است. او همچنین به خاطر کتاب گلستان یازدهم توانسته برنده نشان اوراسیا در سال ۱۳۹۹ شود.
دیگر آثار ضرابیزاده عبارتاند از مرغ شل، آن روز سهشنبه بود؛ سیب آرزو؛ گنجشک سبز و آبی، آدمبرفی، بابای ۹ سالگی.
در بخشی از کتاب صوتی دختر شینا میشنویم
«فصل گوجه سبز بود. میآمدم خانهات؛ مینشستم روبه رویت. ام.پی.تری را روشن میکردم. برایم میگفتی؛ از خاطراتت، پدرت، مادرت، روستای باصفایتان، کودکیات. تا رسیدی به حاج ستار و جنگ. بار سنگین جنگ ریخته بود توی خانه کوچکت، روی شانههای نحیف و ضعیف تو؛ یعنی قدمخیر محمدی کنعان و هیچکس این را نفهمید. ماه رمضان کار مصاحبه تمام شد. خوشحال بودی به روزهایت میرسی. دست آخر هم گفتی: «نمیخواستم چیزی بگویم؛ اما انگار همه چیز را گفتم.» خوشحالتر از تو من بودم. رفتم سراغ پیاده کردن مصاحبهها.
قرار گذاشتیم وقتی خاطرات آماده شد، مطالب را تمام و کمال بدهم بخوانی، اگر چیزی از قلم افتاده بود، اصلاح کنم؛ اما وقتی آن اتفاق افتاد، همه چیز به هم ریخت.
تا شنیدم، سراسیمه آمدم سراغت؛ اما نه با یک دسته کاغذ، با چند قوطی کمپوت و آبمیوه. حالا کی بود، دهم دیماه ۱۳۸۸. دیدم افتادهای روی تخت؛ با چشمانی باز. نگاهم میکردی و مرا نمیشناختی. باورم نمیشد، گفتم: «دورت بگردم، قدمخیر! منم، ضرابیزاده. یادت میآید فصل گوجه سبز بود. تو برایم تعریف میکردی و من گوجه سبز میخوردم. ترشی گوجهها را بهانه میکردم و چشمهایم را میبستم تا تو اشکهایم را نبینی؟ آخر نیامده بودم درددل و غصههایت را تازه کنم.»
میگفتی: «خوشحالیام این است که بعد از این همه سال، یک نفر از جنس خودم آمده، نشسته روبهرویم تا غصه تنهایی این همه سال را برایش تعریف کنم. غم و غصههایی که به هیچکس نگفتم.» میگفتی: «وقتی با شما از حاجی میگویم، تازه یادم میآید چقدر دلم برایش تنگ شده. هشت سال با او زندگی کردم؛ اما یک دل سیر ندیدمش. عاشق هم بودیم؛ اما همیشه دور از هم. حاجی شوهر من بود و مال من نبود. بچههایم همیشه بهانهاش را میگرفتند؛ چه آنوقتهایی که زنده بود، چه بعد از شهادتش. میگفتند مامان، همه باباهایشان میآید مدرسه دنبالشان، ما چرا بابا نداریم؟! میگفتم مامان که دارید. پنجتا بچه را میانداختم پشت سرم، میرفتیم خدیجه را به مدرسه برسانیم. معصومه شیفت بعدازظهر بود، ظهر که میشد، میرفتیم او را میرساندیم...»»
زمان
۰
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۰
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
خیلی کتاب لطیف و زیبایی است،در عین حال مشکلات و سختیهای دوران جنگ رو خیلی ملموس بیان میکنه،من نسخه چاپی کتاب رو مطالعه کردم،تا چند روز با خودم فکر میکردم اگر من در اون دوران زندگی می کردم آیا میتونستم
این کتاب شیرین ترین کتاب دفاع مقدس هست
تشکر فراوان از تیم فوق العاده طاقچه یک دنیا تشکر بسیار بسیار زیبا
کتاب که عالیه .واقعا درهر لحظه خودم رو جای اون طرف گذاشتم . چه قدر سخت بوده برای ایشون که از اون عزیز دردونه بودن به سختی های زیاد برسن . خوشحالم که ایشون پس از سختی های زیاد به
بسیار شیرین و دوست داشتنی. عشقی پاک و زلال.
بهترین رمانی که تو کل عمرم خوندم وهیچ وقت خاطره این رمان از ذهنم نخواهد رفت....
حرف نداره
کتاب فوق العاده ایی است.خیلی خوب حال و هوای خانومها رو در اوایل انقلاب و دفاع مقدس به تصویر کشیده کتاب من زنده ام هم عالیه پیشنهاد میکنم بخونید
این کتاب مثل بقیه کتابای جنگی نبود. مثل دا و من زنده ام و بیست و سه نفر و... نبود اون کتابا ادم رو میبردن تو خوده جنگ! تو بدبختی و زشتی و درد و رنجش اصولا کسی ک خودش
کتاب خیلی زیبایی هست پیشنهاد میکنم بخونیدش