دانلود کتاب صوتی باغ خدایان با صدای حسین نصیری + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی باغ خدایان اثر فرزاد عزیزی کدخدایی

دانلود و خرید کتاب صوتی باغ خدایان

گوینده:حسین نصیری
انتشارات:انتشارات گیوا
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی باغ خدایان

کتاب صوتی باغ خدایان نوشتهٔ فرزاد عزیزی کدخدایی است. حسین نصیری گویندگی این داستان عاشقانهٔ صوتی را انجام داده و انتشارات گیوا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی باغ خدایان

کتاب صوتی باغ خدایان، حاوی داستانی عاشقانه در زمان حاضر اما به‌درازای تاریخ انسان است؛ داستان عشق میان زن و مردی که حاضرند همه‌چیز را برای همدیگر فدا کنند؛ داستان عاشقانی که تنها به رسیدن به یکدیگر دل‌خوش هستند. «فرامرز» مردی است که در جای‌جای این شهر و هر گوشه از زندگی خود، رد الههٔ عشق و زنی را که دوست دارد می‌بیند؛ گویی عشق او را در جایگاه قهرمانی اساطیری قرار داده و با کششی عجیب او را به‌سمت خود فرا می‌خواند.

شنیدن کتاب صوتی باغ خدایان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی باغ خدایان

«پنجره را می‌بندم و پرده را می‌کشم، ولو می‌شوم روی تخت، پلک‌هایم را می‌گذارم روی هم گفته بود: « باشه می‌روم، ولی بدان کس دیگری را هرگز دوست نخواهم داشت...».

پلک‌هایم را باز می‌کنم، هوا تاریک شده است، سیگاری روشن می‌کنم و به تراس می‌روم، پُکِ عمیقی می‌زنم، در عمقِ تاریکیِ کوچه، شبحی اول نیشخند می‌زند، بعد خشمگین شده و خون سبزی از چشم‌هایش بیرون می‌ریزد، گویی «کاشو» خدای کوهستان زاگرس است، ایستاده بر قلّه و می‌گوید: « برگردد فرامرز هر کسی آن دو چشم عسلی خمار را ببیند باید بمیرد…»!»

*

«دودِ آبیِ سیگار به آرامی می‌رود سَمتِ سقفِ تراس، دُوری می‌زند و در تاریکی گم می‌شود. شب از نیمه گذشته و سکوت وهم‌آلودی، شهر را در آغوش گرفته است. پنجره را می‌بندم و به پذیرایی برمی‌گردم، صدای تیک تاک ساعت بگوش می‌رسد، زمان دوان دوان می‌رود، می‌ایستم روبروی آیینه ، تیغ ژیلت را می‌گذارم زیر گونه ام و می‌کشم سمت چانه‌. با پیس‌پیس ادکلن جای تیغ می‌سوزد. لباس نو‌ام را می‌پوشم و چند بار خودم را در آیینه‌ی قدّی نگاه می‌کنم. سایه درخت سرو می‌افتد رویِ پرده‌ی پنجره، پرسیده بود:«باغ خدایان کجاست»؟

خالِ گوشه‌ی لبش را نشان داده بودم، بغلم کرده وگفته بود:«پیراهنم را تا مدّت‌ها نمی‌شورم، بوی تو را می‌دهد....و این حلقه و آن کتاب و مدادهای نارنجی.....»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱۲ دقیقه

حجم

۱۷٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۱۲ دقیقه

حجم

۱۷٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۱۳,۹۰۰
تومان