دانلود کتاب صوتی بدرود سعادت زمین با صدای پیمان قریب پناه + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی بدرود سعادت زمین

دانلود و خرید کتاب صوتی بدرود سعادت زمین

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی بدرود سعادت زمین

کتاب صوتی بدرود سعادت زمین نوشتهٔ دی جی کامپتون و ترجمهٔ علی فامیان و با صدای پیمان قریب پناه است و انتشارات نیستان هنر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی بدرود سعادت زمین

دی جی کـامپتون در رمـان بدرود سعادت زمـین گزارشی می‌دهد از تبعیـد ۲۴ تبعیدی به مریخ. این ۲۴ نفر، محکوم سیاسی و جنایی هستند که باید دوران محکومیـت و بقیهٔ زندگی خود را در سیاره‌ای سرد سـپری کننـد. ایـن رمـان شخصیت‌محور اسـت و چگونگی زندگی این افراد را در جامعهٔ کوچک مریخ روایت می‌کند.

یکی از مفاهیم اصلی این رمان خشونت است برای مثال از غذای خواب‌آور مسافران سفینه، لباس‌های رفـوشـدهٔ ساکنان، مجـازات خـشن ساکنان از طریق هوای سرد صحبت به میان می‌آید؛ اما این خشونت در نهایت توجیه می‌شود.

هرچند بعضی، این رمان را در رده داستان‌های علمی‌-تخیلی طبقه‌بند کرده‌اند، اما با توجه به فـضای داستان بهتر است آن را اثری روان‌شناختی معرفی کنیم.

فصل شکار خرگوش (تنها موجود زنده مریخ که بیشتر به موش می‌ماند) و فصل مشاهده معجزه توسط تعدادی از ساکنان مریخ از جمله شنیدنی‌ترین بخش‌های کتاب به شمار می‌آید. 

شنیدن کتاب صوتی بدرود سعادت زمین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های علمی تخیلی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دی جی کامپتون

دی جی کامپتون در ۱۹ آوریل ۱۹۳۰ در لندن به دنیا آمد. او نویسنده داستان‌های علمی و تخیلی است و بعضی از آثارش الهام‌بخش آثار سینمایی شده است. او در سال ۲۰۰۷ جایزهٔ نویسندهٔ ممتاز را از انجمن نویسندگان علمی- تخیلـی و فـانتزی آمریکا دریافت کرد. 

بخشی از کتاب صوتی بدرود سعادت زمین

«در مدت طوفان غبار پانزده نفر از سرنشینان پرواز جان باختند. رژیم غذایی سفر کاملاً ناتوانشان کرده بود. هفت تن از آنان در حالی جان سپردند که روث در آغوششان گرفته بود و بینیشان را پاک می‌کرد. وقتی کاملاً ضعیف و ناتوان می‌شدند، روث وظیفه خود می‌دید که برایشان آب بیاورد، کنارشان بنشیند و با آنان حرف بزند. بیشتر اوقات داخل سفینه تاریک بود، تا از این راه برق برای دستگاه ترکیب‌ساز نوری ذخیره شود، دستگاهی که بدون آن کسی نمی‌توانست نفس بکشد. افراد محتضر از خانه سخن می‌گفتند.

چنانچه اتاق‌ها آن‌قدر تاریک و هوا آن‌قدر مانده و خفه نبود و اگر خود روث درگیر این رویدادها نبود، چه بسا خاطرات و اعتراف‌های آنان روث را به یاد روزهای خوشش در زمین می‌انداخت.

هشت نفر بقیه تبعیدی‌ها خارج از سفینه و با هجوم نخستین سرمازدگی از پا درآمدند. آنان نومیدانه و در قالب گروه شناسایی بیرون رفتند، در حالی که هیچ یک توان عمل کردن به دستورات را نداشتند. سیمون کوشیده بود تا جلو آنان را بگیرد، اما سرانجام حتی او به این نکته پی برد که حق ندارد آنان را برخلاف میلشان زنده نگه دارد.

برای سایر افراد زمان متوقف شد. کسی نمی‌دانست چه روزی از هفته است و اصلاً کسی به آن نمی‌اندیشید. اتاق‌های دیده‌بانی خالی بود، و آنانی که حال و حوصله‌ای داشتند با کمک نور سرخ ضعیفی که از پنجره‌ها می‌گذشت مطالعه می‌کردند، یا شطرنج، لودو، دومینو و ورق‌بازی می‌کردند. آیزاک پی برده بود که چگونه نوار گزارش پرواز را روشن کند. او قسمت صدای گوینده را با قیچی بریده بود و بقیه تکه‌ها را که در مجموع بیست دقیقه موسیقی می‌شد به هم چسبانده بود. از بس که آن را شنیدند همگی نواها را حفظ شدند. بعد از هفته سوم آیزاک خیلی خوب آهنگ‌ها را می‌نواخت تا همراهیشان کند. یا شاید برای اینکه به یاد آورد که زمانی آدم‌های واقعی دیگری هم بوده‌اند.»

کاربر navid mirkiani
۱۴۰۳/۰۲/۱۴

نویسنده با خلاقیت خودش ایده را با کتابی نوشته است که انسان را دربرابر خودش و وعلم و تکنولوژی ای که خلق کرده قرار می دهد ، من رو یاد کتاب تعقیب گوسفند وحشی موراکامی انداخت ، فرار از حقیقت و

- بیشتر

زمان

۶ ساعت و ۴۵ دقیقه

حجم

۲۷۸٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۶ ساعت و ۴۵ دقیقه

حجم

۲۷۸٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۷۰%
تومان