دانلود کتاب صوتی تنها گریه کن با صدای ملیحه شبانیان + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی تنها گریه کن

دانلود و خرید کتاب صوتی تنها گریه کن

نویسنده:اکرم اسلامی
انتشارات:نشر سماوا
امتیاز:
۴.۶از ۱۸۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی تنها گریه کن

کتاب صوتی تنها گریه کن نوشتهٔ اکرم اسلامی است. ملیحه شبانیان گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و نشر سماوا آن را منتشر کرده است. این اثر زندگی «اشرف سادات منتظری»، مادر شهید «محمد معماریان» را روایت کرده است.

درباره کتاب صوتی تنها گریه کن

در کتاب صوتی تنها گریه کن، تصویری کوتاه و مختصر اما پرمعنا از یک عمر زندگی زنی را می‌شنوید که فرزندش را فدای پابرجاماندن و استقلال این سرزمین کرد و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت، فروگذار نکرد. «اشرف السادات منتظری»، مادر شهید «محمد معماریان» است که گفته شده عاشقانه و خالصانه برای فرزندان این سرزمین از جان‌ودل مایه گذاشت. بخشی از این کتاب به مبارزات انقلابی خانم منتظری در قم و تهران پرداخته و نمایی کلی از سیمای زنی مجاهد را نشان داده است که نقشی پررنگ و ستودنی در پیرزوی انقلاب ۱۳۵۷ داشت. بخش دوم کتاب به خاطرات مادر از زمان جنگ اختصاص دارد و شهادت فرزند دلبندش محمد و همچنین فعالیت‌های این مادر برومند پس از جنگ و مشارکت‌های سازنده‌اش در کارهای خیر مردمی و اجتماعی.

شنیدن کتاب صوتی تنها گریه کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران زندگی‌نامه‌ها پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی تنها گریه کن

«یک‌وقت هست آدم با خانوادهٔ شوهرش مشکلی ندارد و فقط رفت‌وآمد می‌کند، یک‌وقت هست که با خانوادهٔ شوهرش صمیمی می‌شود، خودمانی و خانه‌یکی؛ محبتشان را به دل می‌گیرد. ما این شکلی بودیم. من هرچه ازشان دیدم، خوبی و صمیمیت بود. همراه دوتا جاری دیگرم و مادرشوهرمان توی یک خانه زندگی می‌کردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم می‌گذشت.

نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت‌وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره‌یکی شدیم. گفتم: «دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن‌هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟»

عروسِ ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگِ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ‌تری‌اش هم فقط به سن‌وسال و ریشِ سفیدش نبود؛ آن‌قدر دلسوز و مهربان بود که خودش و حرفش روی چشممان جا داشت. اسم بچه را گذاشت فاطمه و ما هم روی حرفش حرف نزدیم.

حبیب مرد زحمت‌کشی بود. صبح زود می‌رفت سر ساختمان و آخر شب خسته برمی‌گشت. بنایی کار راحتی نبود. اصلش، هیچ کاری راحت نیست. مردها صبح به صبح می‌رفتند و آخر شب به‌سختی خودشان را تا خانه می‌کشاندند. یک لقمه غذا خورده و نخورده، چشمشان گرم خواب می‌شد. گاهی برای کار و کاسبیِ بهتر می‌رفت یک شهر دیگر و روزها می‌گذشت و ازش بی‌خبر بودم. من می‌ماندم و فاطمه که برایم مثل عروسک بود. حسابی سرم را گرم کرده بود؛ منتها مریضی‌ام خوب نشده بود و بقیه خیلی مراقبم بودند. عزیز، بیشتر از همه غصه می‌خورد و فکرش مانده بود پیش من. گاهی که می‌رفتم خانه‌شان، احوالم را خبر می‌گرفت و مدام از دیروز و روز قبلش می‌پرسید. باید خیالش را راحت می‌کردم که خوبم، ولی هم او و هم بقیه، می‌دانستند ازحال‌رفتنِ من خبر نمی‌کند. می‌گفت: «اگه بی‌هوا وقتی بچه تو بغلته بیفتی، من چه خاکی به سر کنم؟»

همه می‌ترسیدند که وقتی می‌افتم، سرم به جایی بخورد و دردسر شود؛ این بود که با اوستا حبیب صحبت کردیم و قرار شد برویم طبقه بالای خانه آقاجانم زندگی کنیم. این‌طوری خیال آن‌ها هم راحت بود؛ مادر و خواهرهایم دور و برم بودند. همان جهیزیه مختصر را بستیم و خانه جدید بازشان کردیم.

هر طوری بود، سرم را گرم می‌کردم. وقت که اضافه می‌آوردم و بچه خواب بود، گاهی مشغول خیاطی می‌شدم. یک بلوز ساده برای خودم یا فاطمه می‌دوختم و کلی ذوق می‌کردم.»

bhshti
۱۴۰۲/۰۳/۲۱

وقتی کتاب سرگذشت چنین خانم های فعال و اثر گذاری رو میخونم که در شکل گیری یک جنبش و جاودان کردن بعضی مفاهیم انقدر تلاش کردن و موثر بودن خجالت میکشم که ما امروز کارمند بودن یک خانم در سیستم

- بیشتر
نور ✨ ֶָ֢
۱۴۰۲/۰۳/۲۱

این کتاب رو همین چند دقیقه پیش تموم کردم :) باهاش زندگی کردم... دوران امتحانات بود و زمان مناسبی برای خوندنش نبود اما مگر میتوانستم لحظه ای به اشرف سادات فک نکنم :) مطمئن باشید از خوندنش پشیمون نمیشید ، از همون ابتدای

- بیشتر
محسن هاشمی
۱۴۰۲/۰۳/۲۰

عالی حتما بخونید روایت خانمی که بچه‌ها و همسرش روونه جبهه میشن و ایستادگی‌اش ما رو به شگفتی میاره داستان خیلی گیرا و پرکشش بود خسته نمیشید از خوندنش

Zeina🌸💕
۱۴۰۲/۰۳/۲۰

پنج ستاره هم کمه

مهدی 80
۱۴۰۲/۰۳/۲۲

از جمله کتاب‌هایی که حقیقتاً نویسنده در کنار سادگی و روانی کلام، تاثیرگذاری خود را حفظ کرده. البته که از فیض خود شهید بزرگوار هم بی نصیب نمانده. حتما یک بار هم که شده، این کتاب ارزشمند را بخوانید

٬طاهٰا،
۱۴۰۲/۰۵/۳۰

خط به خط این کتاب از خجالت آب میشدم... همین!

کاربر ۱۴۸۲۶۷۵
۱۴۰۲/۰۳/۲۶

کتاب خیلی خوبی بود.غبطه خوردم به شجاعت و خود ساختگی این مادر شهید. من چهل ساله ام اما به اندازه محمد شانزده ساله از زندگی نفهمیدم فقط میتونم بگم شرمنده شهداییم

فطرس
۱۴۰۲/۰۳/۲۲

حال آدم خوب میشه بااین کتاب. سرگذشت یک زن قوی با ماجراهای جالب

دارا
۱۴۰۲/۱۱/۱۶

کتابی عجیب و زیبا بود. اثری که مورد تقدیر بالای رهبری در همه زمینه ها از محتوا تا قلم نویسنده قرار گرفت. حقیقتا هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. امتحان های الهی این

- بیشتر
کاربر 3680329
۱۴۰۲/۰۷/۰۵

خوش به حالت ای شیر زن …داستان پر از امید پر از تلاش …چقدر پر اراده بودی…چقدر پر دل و جرئت…من که عشق کردم از خواندن داستان…

زمان

۶ ساعت و ۲۸ دقیقه

حجم

۵۳۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۶ ساعت و ۲۸ دقیقه

حجم

۵۳۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۹۱,۰۰۰
۳۰%
تومان