دانلود کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام) با صدای نوتاش نیک‌نژاد + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام)

دانلود و خرید کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام)

معرفی کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام)

کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام) نوشتهٔ ال. جی. اسمیت و ترجمهٔ محمد حسینی مقدم است. نوتاش نیک نژاد گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی حاوی داستانی ترسناک برای نوجوان‌ها و بزرگسال‌ها است.

درباره کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام)

ال. جی. اسمیت، نویسندهٔ کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام) ما را با شخصیتی به نام «النا گیلبرت» آشنا و همراه می‌کند. او دختری دبیرستانی است که عادت دارد آنچه را می‌خواهد به دست آورد، اما وقتی می‌بیند پسری که هدف او بوده، به او علاقه‌ای ندارد، گیج می‌شود. این پسر «استفان» نام دارد. او پسری خوش‌تیپ است. «النا» هرگز نمی‌توانست دلیل واقعی استفان را برای مقاومت در برابر او بفهمد، اما ما می‌دانیک که استفان یک خون‌آشام است؛ پس «النا» فقط با بودن در کنار او، در خطر است. برادر این خون‌آشام خطرناک، «دامون»، به‌تازگی وارد شهر شده است. هر کجا که دامون برود، مشکلات هم همان‌جا می‌روند!

این مجموعه‌داستان ۷ جلد دارد. ۲ کتاب اول از این مجموعه، از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز بوده‌اند. داستان در شهر کوچک فلس جورج در ویرجینیا رخ می‌دهد؛ شهری که در اوایل قرن نوزدهم کشف شده و در جریان جنگ داخلی تا مرز نابودی پیش رفته است. در ۳ رمان اول («بیداری»، «تقلا» و «خشم») استفن و النا راویان ماجرا هستند. در ۶ فوریهٔ ۲۰۰۹ اعلام شد که شبکهٔ «سی دابلیو» قسمت آزمایشی سریالی تلویزیونی با نام «خاطرات خون‌آشام» را با همکاری «کوین ویلیامسون» و «جولی پلک» تهیه می‌کند. در ۱۹ می ۲۰۰۹ به‌طور رسمی این اثر تبدیل به سریال شد.

شنیدن کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به نوجوانان و بزرگسالان علاقه‌مند به داستان‌های ترسناک پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد پنجم: شب هنگام)

استفان قبول نکرده بود با آن ها به قبرستان برود. تمام احساسش در این مورد منفی بود. آخرین باری که آن جا رفته بود قضیه ی پیرمرد پیش آمد. خاطره ی پیرمرد در دلش جای خود را به ترس می داد. استفان می توانست قسم بخورد که آنقدر از خون پیرمرد نخورده که به کما برود. وقتی رهایش کرد به پیرمرد آسیبی نرسیده بود، اما بعد از آن شب همه چیز به هم ریخته بود. استفان گیج بود. آیا واقعا موج دیگری از نیرو در قبرستان بود با این تنها توهم او بود؟ آیا غیر از او کس دیگری هم آن جا بوده یا این که نه، خودش آن همه خون را خورده و پیرمرد را به کما فرو برده بود؟

حدیث حسینی
۱۴۰۱/۱۰/۲۲

جلد شش و هفت رو قرار میدید ؟

زمان

۱۷ ساعت و ۱۱ دقیقه

حجم

۹۴۶٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۷ ساعت و ۱۱ دقیقه

حجم

۹۴۶٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۸۵,۸۰۰
۶۰,۰۶۰
۳۰%
تومان