دانلود و خرید کتاب صوتی همزاد
معرفی کتاب صوتی همزاد
کتاب صوتی همزاد نوشتهٔ نورالدین آزاد است. مهدی علیپور گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و ناشر صوتی سماوا آن را منتشر کرده است. این رمان صوتی دربارهٔ یک خانوادهٔ ایرانی است. «شیرزاد» جوانی کشتیگیر و «شهرزاد» خواهرش شخصیتهای اصلی رمان هستند. قصه پیرامون آنها و سختیهایی که در زندگی متحمل میشوند، میچرخد.
درباره کتاب صوتی همزاد
شخصیت اصلی رمان صوتی همزاد «شیرزاد طبری» است؛ کشتیگیر پرافتخاری که در آخرین کشتیاش که در مقابل حریف تهرانی خود قرار میگیرد، اتفاقی برایش میافتد. او در این کتاب صوتی درگیر ماجراهای پر پیچوخمی میشود؛ از کشتهشدن «احد» که عضو یک باند خلافکار است گرفته تا برخورد شیرزاد با «علی شجاع»، کشتیگیر تهرانی و دایی مرموزش «سمندر»، اما در نهایت، پیروزی با جوانمردی و پاکی است. نورالدین آزاد در رمان خود از عوامل متافیزیکی به اشکال گوناگون استفاده کرده است؛ از الهاماتی که به شیرزاد میشود، تا ارتباط او با خواهر دوقلویش «شهرزاد» و اتفاقات دیگری که با عقل و علم امروزی توجیهپذیر نیست. شیرزاد و شهرزاد خواهر و برادری هستند که رابطهٔ معنوی - ذهنی عجیبی بینشان وجود دارد. شاید این اتصال بهدلیل دوقلوبودن آنهاست و شاید هم چون کودکی دشواری را کنار هم گذراندند، اینگونهاند.
اولین فصل کتاب صوتی همزاد با شیرزاد آغاز میشود. زمانی او را میشنویم که جوانی خوش قدوبالا، یلی اهل مازندران و کشتیگیری موفق است. حال او در آستانهٔ آخرین مسابقه است تا قهرمانی را برای مردمش به خانه ببرد. همهٔ شواهد از پیروزی او حکایت دارند، اما حالت تشنج به مرد جوان دست میدهد، اندام قویاش بدون کنترل بالا و پایین میپرند، دستوپاهایش کبود میشوند و هیچکس توان نگهداشتن او را ندارد. پس از این حملهٔ ناگهانی مربی وفادارش آمبولانس خبر میکند و شیرزاد بیهوش راهی بیمارستان میشود. از طرفی شهرزاد بر بالین پدر مریضاحوالشان است. حال مرد آنقدر وخیم میشود که تصمیم میگیرد برای کمک، دکتری را به خانه بیاورد. شهرزاد از خانه بیرون میرود، اما دیگر هرگز به خانه برنمیگردد.
شنیدن کتاب صوتی همزاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب صوتی همزاد
در خانه ای نسبتاً بزرگ در روستای رستم آباد، رادیو با صدای بلند روشن بود و گوینده، هیجان زده، با تعریف و تمجید از شیرزاد جریان لحظه به لحظه از درون و بیرون ورزشگاه را گزارش میداد. شهرزاد خواهر دوقلوی شیرزاد گوش به رادیو داشت اما چشم از پدر بیمار خود برنمیداشت. پدرش سالها بود که دچار بیماری تنگی تنفس شده بود و تمام پزشکان به او توصیه کرده بودند رطوبت خاص کنارۀ دریاچۀ خزر برای تنفس و ریههای او نامناسب است و باید به نقاط کوهستانی خشک بدون رطوبت برود؛ اما آقای طبری نه قدرت مالی نقل مکان به نقاط بیگانه را داشت و نه میتوانست از روستای زیبا و محبوب زادگاه خود و مردم مهربان آن دل بکند.
*
ظهر پنجشنبهی دیگر شیرزاد به خانه آمد. ساک حمام و حولهی لباسش را برداشت و به حمام سر کوچه رفت. در طول هفته حاجی صمد، مربی شجاع پیغام داده بود که عصر پنجشنبه حتما در باشگاه باشد. شیرزاد می دانست که حاجی میخواهد او را با علی روی تشک بفرستد و بهشدت از این کار دلخور بود. حاجی بهخاطر آرش دین بزرگی بر گردن او داشت، باید حرف او را گوش میکرد. پس از حمام به خانه برگشت. کمی استراحت کرد.
خانه ساکت بود و از اتاق ربابه ترنم آهنگ محلی مازندرانی به گوش میرسید. در آهنی دو اتاق گاوصندوقمانند دو برادر باز بود و نشان میداد که حداقل یک برادر در خانه است. شیرزاد میخواست به باشگاه برود ولی یک دستور ماورایی او را باز میداشت. کمکم چشمانش گرم شد. احساس کرد زنی بسیار سوزناک مینالد. شیرزاد به پا خاست. ربابه کتک میخورد. شیرزاد شانه بالا انداخت و از اتاق بیرون آمد و در اتاقش را قفل کرد.
زمان
۷ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۵۹۹٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۷ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۵۹۹٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد