دانلود و خرید کتاب صوتی چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند
معرفی کتاب صوتی چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند
کتاب صوتی «چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند» نوشتهٔ ادل فیبر و الین مازلیش با ترجمهٔ الهام آرامنیا و شمس الدین حسینی و گویندگی شرگان انورزاده را انتشارات ماه آوا منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند
ارتباط کلامی با کودک یکی از مسائل مهم در تربیت کودکان و شکلگیری و استقلال شخصیت آنان است. حتما تاکنون برایتان بارها پیش آمده که با کودک خود دچار مشکل و اختلاف نظر شدهباشید یا تصمیم گرفته باشید او را از انجام کار غیر عاقلانهای بازدارید، همه میدانیم که متقاعدکردن کودکان سخت است و کمتر پیش میآید که آنها از آنچه میگویید دقیقاً همان برداشتی که شما انتظار دارید را داشته باشند. عکس این موضوع نیز میتواند صادق باشد. کودکان فکر میکنند که شما دقیقاً به آنچه آنها میگویند توجهی نمیکنید یا آنها نمیتوانند منظور خود را به شما بفهمانند و درنهایت مکالمه را بدون رسیدن به نتیجهای که برایشان رضایتبخش باشد رها کرده به سویی میروند. شاید با خود بگویید این هم مرحلهای از رشد کودک است و با بزرگتر شدن او مسائل اینچنینی حل خواهد شد. اما ماجرا آنطورها هم که شما فکر میکنید نیست. زیرا ارتباط سالم و شیوههای برقراری آن را باید از همان دوران کودکی به بچهها آموخت تا در بدو ورود به اجتماع بزرگتری خارج از خانه، عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر باعث بروز مشکلات ارتباطیِ بزرگتر برای فرزندتان نشود.
«چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند» راهنمای بسیارخوبی برای والدین است تا با کمک تمرینهای کاربردی آن چگونگی صحبت با کودک و گوشکردن به او را بیاموزند و به او نیز آموزش دهند.
مباحث مطرحشده در این کتاب عبارتند از: به فرزندانتان کمک کنید با احساساتشان به شکلی درست روبهرو شوند، همکاریکردن، جانشینهای تنبیه، تشویق به استقلال، تحسینکردن، بچهها را از نقش بازیکردن خلاص کنید، همهٔ مهارتها را با هم به کار ببرید.
بعد از اینکه یک فصل را خواندید، کتاب را کنار بگذارید و یک هفته به خودتان فرصت دهید تا قبل از خواندن بقیهٔ کتاب، تمرینات را انجام دهید. (ممکن است فکر کنید: «با این همه مشغلهٔ کاری که دارم، فقط همین مانده بود که بنشینم و بنویسم!» به هر حال تجربه به ما میگوید نظم و انضباط است که مهارتهای خواندهشده را به عمل تبدیل میکند و ثبت نتایج کار باعث میشود تا مهارتها را به جایی که تعلق دارند - در درون خودتان - قرار دهید.)
به یاد داشتهباشید که هدف از مطالعه این کتاب، این است که حلقهٔ گفتوگوی بیفایدهای را که از نسلی به نسل دیگر تداوم داشته، بشکنیم و ارثیهای متفاوت را به فرزندانمان منتقل کنیم. روشی ارتباطیای که آنان میتوانند آن را تا آخر عمر با دوستانشان، همکارانشان، والدینشان، همسرشان و زمانی با فرزندان خودشان، به کار ببرند.
کتاب چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند
این کتاب به همهٔ والدین پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب چگونه با کودکم صحبت کنم که گوش کند و چگونه گوش کنم که کودکم صحبت کند
«پسرم که کلاس اول است، پرخاشگر نیست و داخل دعوا نمیشود. از این رو گرایش دارم که خیلی از او حمایت کنم چون خیلی آسیبپذیر به نظر میرسد. در روز دوشنبه از مدرسه به خانه آمد و به من گفت پسری در کلاسش که خیلی از او بزرگتر است، کسی را به سراغ او فرستاده و گفته که فردا حسابی کتکش خواهد زد. اولین واکنشم هیجانی صرف بود: اینکه او را از مدرسه رفتن بازدارم، مهارتهای دفاع شخصی را در طول شب به او آموزش دهم، یعنی هر کاری انجام دهم تا او را از درد و ترس حفظ کنم.
به جای اینکه نگرانیام را نشان دهم، تصمیم گرفتم به دقت گوش کنم و فقط بگویم: «هوم.» سپس داگلاس بدون وقفه شروع به صحبت کرد. او گفت: «بله، من سه راهبرد برای دفاع از خودم در نظر گرفتهام. اول، سعی میکنم بدون دعوا با او صحبت کنم.
من برای او توضیح میدهم که نباید دعوا کند چون رفتار پسندیدهای نیست. بعد اگر کارآیی نداشت، عینکم را به چشم میزنم، اما (در این لحظه مکثی کرد تا فکر کند) اگر او آنقدر قلدر باشد که نتوانم مانعش شوم، و لابد خیلی هم قلدر است چون من هرگز حتی با او حرف هم نزدهام و حالا میخواهد مرا بزند و اگر هیچ چیز دیگری کارآیی نداشت، من از کنی میخواهم به او حمله کند. کنی آنقدر قوی است که قلدرها فقط به او نگاه میکنند و میترسند.»
من شوکه شدم و فقط گفتم: «اوه» و او گفت «خوب است... این کار خوب است... من برنامههایی دارم که به کار میبرم.» و به آرامی از اتاق خارج شد. من تحت تأثیر پسرم قرار گرفته بودم. حتی تصورش را هم نمیکردم که او بتواند دربارهٔ حل مشکلاتش تا این حد شجاع یا خلاق باشد. و همهٔ اینها رخ داد چون من فقط گوش کردم و خودم را از سر راهش کنار کشیدم.
اما من اجازه ندادم اوضاع به آن شکل پیش برود. البته حرفی به داگلاس نزدم، اما همان روز بعدازظهر به معلمش تلفن زدم و او را از ماجرا باخبر کردم. او به من گفت کار خوبی کردم که به او تلفن زدهام چون در دنیای امروز هیچ تهدیدی نباید نادیده گرفته شود.
روز بعد تمام تلاشم را کردم که از او نپرسم چه اتفاقی افتاد، اما پسرم به من گفت: «مامان، حدس بزن چه شد، امروز آن قلدره حتی طرف من نیامد.»
زمان
۷ ساعت و ۳۱ دقیقه
حجم
۴۱۸٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۳۱ دقیقه
حجم
۴۱۸٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
عالی💜
خوب