دانلود کتاب صوتی روانی با صدای منور کوشافرین + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی روانی اثر رابرت بیلاک

دانلود و خرید کتاب صوتی روانی

نویسنده:رابرت بیلاک
انتشارات:واوخوان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی روانی

کتاب صوتی روانی نوشتهٔ رابرت بیلاک و ترجمهٔ شاهپور عظیمی و با صدای منور کوشافرین است و نشر واوخوان آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتیْ متن فیلم‌نامه و تحلیل فیلم روانی اثر آلفرد هیچکاک است.

درباره کتاب صوتی روانی

آیا هنگامی‌که یک فیلم‌ساز سرگرم ساختن فیلمی است، خودش در آن لحظه می‌داند که چه شاهکاری را دارد می‌سازد؟ هیچکاک بعد از شمال از شمال غربی، تصمیم گرفت فیلمی «جمع‌وجور» بسازد. از فیلم‌بردار همیشگی‌اش رابرت برکز استفاده نکرد. فیلم را سیاه‌وسفید فیلم‌برداری کرد. با نویسنده‌ای (جوزف استفانو) کار کرد که هیچ سابقهٔ همکاری با هم نداشتند. شخصیت اصلی فیلمش در همان چهل دقیقهٔ ابتدایی کشته می‌شود. کار بسیار خطرناکی در فیلم‌نامه انجام می‌دهد: فیلم به‌اصطلاح هیچ‌گونه لنگر عاطفی ندارد. به عبارت دیگر پس از کشته شدن ماریون کرین، ما نمی‌دانیم که باید از نظر عاطفی به کدام شخصیت بیاویزیم و با چه کسی همذات‌پنداری کنیم. هیچکاک مثل همیشه در این فیلم نیز از ابداعات تکنیکی غافل نبوده است. نگاه کنیم به نمای سوبژکتیوی که نورمن را هنگام بالا رفتن از پلکان نشان می‌دهد. حرکت حیرت‌انگیز دوربین که طی چرخشی عجیب به بالای سقف نزدیک شده و از آنجا مادر نورمن را در آغوش او می‌بینیم، از جهاتی بی‌نظیر است. این نما نقطهٔ دید کیست؟ هنگام حرکت دوربین از صدای جروبحث مادر نورمن (مادری که نیست) استفاده شده تا توجه تماشاگر از این حرکت پیچیده منحرف شود. از سوی دیگر استفاده از صدای درونی در روانی بسیار درخشان است. نگاه کنیم به سکانسی که همهٔ اتفاق‌ها در ذهن ماریون رخ می‌دهد. او در ذهن خودش رخدادهای پس از ربودن پول‌های کسیدی را مرور می‌کند. آنچه می‌شنویم و نمی‌بینیم، فیلم‌نامه‌ای است ساختهٔ ذهن ماریون. او کارگردان تمامی این اتفاق‌هاست. مثل همیشه واقعیت در این فیلم هیچکاک جایی ندارد. چرا آن پلیس سمج ماریون را رها می‌کند، درحالی‌که تمام رفتارهای این زن مشکوک‌اند؟ ماریون با دزدیدن پول‌های آن پیرمرد هوس‌ران آیا از همهٔ کسانی انتقام می‌گیرد که نگذاشته‌اند او با مرد دلخواهش ازدواج کند؟ دقیقاً از چه زمانی فکر دزدیدن آن چهل‌هزار دلار به ذهن او رسوخ کرده است؟ حرف‌های نورمن او را ترغیب می‌کند که پول‌ها را برگرداند. او تلویحاً می‌گوید این «دیوانگی» برای هفت‌پشت او کافی است اما در همین لحظه کشته می‌شود. طبیعت کار خودش را می‌کند. به قول یکی از اساتید فیلم راز، هیچ فرقی نمی‌کند آدم خوبی باشید یا نباشید، وقتی از بلندی بیفتید، سقوط خواهید کرد.

روانی بر اساس رمانی به همین نام و نوشتهٔ رابرت بیلاک ساخته شده است. رمانی که نورمن بیتسِ آن میانه‌سال و چاق است و در تمام طول رمان با ترفندهایی به خواننده گفته می‌شود که مادر نورمن زنده است. در واقع با خواندن این رمان به تفاوت‌های بنیادین سینما و ادبیات پی می‌بریم.  خواندن رمان و بی‌درنگ خواندن فیلم‌نامه‌اش از جهات بسیاری می‌تواند موردتوجه علاقه‌مندان سینما قرار بگیرد. این نخستین باری است که در ادبیات سینمایی فارسی یک رمان به همراه فیلم‌نامه‌اش منتشر می‌شود. این کار بیشترین بهره را به نویسندگان و فیلم‌نامه‌نویسان می‌رساند. فرایند نگارش فیلم‌نامه بر اساس رمان بار دیگر به ما یادآوری می‌کند که تا چه اندازه امر اقتباس سینمایی از یک اثر ادبی، مهم و ظریف است. با مقایسهٔ رمان و فیلم‌نامهٔ روانی می‌توانیم فرایند خلاقهٔ تبدیل کاغذ به نوار فیلم را بی‌واسطه ببینیم و البته بیاموزیم. 

شنیدن کتاب صوتی روانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به تمام علاقه‌مندان به سینما و ادبیات وحشت پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی روانی

چند دقیقه‌ای باران بی‌وقفه باریده بود و ماری متوجه آن نشده بود. او برف‌پاک‌کن را به کار انداخت. در همین لحظه نیز چراغ‌های اتومبیل را روشن کرد. ناگهان هوا تاریک شده بود و جادهٔ پیش‌رویش در میان درختان سربه‌فلک‌کشیده تا حدودی تیره‌وتار می‌نمود.

درختان؟ او دفعهٔ پیش که این جاده را طی کرده بود، یادش نمی‌آمد که این جاده درختی داشته باشد. البته تابستان قبل که اینجا آمده بود، روز روشن بود و حواس او هم کاملاً سر جایش بود. اما حالا و پس از هجده ساعت رانندگی آن هم بی‌وقفه، او خسته بود، اما همچنان ذهنش کار می‌کرد و احساس می‌کرد یک جای کار عیب و ایرادی دارد.

به خاطر آوردن... این کلمه چیزی را در ذهن او بیدار کرد. اکنون مجبور بود که به شکلی مبهم به خاطر بیاورد که نیم‌ساعت پیش و بر سر آن دوراهی چقدر مردد بود که از کدام راه برود. درست است، راه را اشتباه آمده بود و خدا می‌داند که او الان کجاست؛ آن هم با این بارانی که یک لحظه هم قطع نمی‌شود و بیرون هم هیچ‌چیز جز سیاهی دیده نمی‌شود...

«حالا دیگه به خودت مسلط باش؛ اجازه نداری ترس به خودت راه بدی. سخت‌ترین قسمتش رو انجام دادی.»

او درست می‌گفت. سخت‌ترین بخش کار انجام شده بود. همان دیروز بعدازظهر که او آن پول را دزدید. او در دفتر لووری ایستاده بود که تامی کسیدی پیر یک دستهٔ بزرگ اسکناس سبز را از جیبش درآورد و روی میز گذاشت. سی‌وشش اسکناس که عکس مردی روی آن دیده می‌شد که انگار از آن بقال‌های عمده‌فروش است و هشت تا دیگر که عکس مردی رویشان دیده می‌شد که به نظر می‌رسید مأمور کفن‌ودفن است. اسکناس‌ها جمعاً می‌شد چهل‌هزار دلار.

تامی کسیدی طوری پول‌ها را گذاشت روی میز که انگار دارد عمداً با آن‌ها ور می‌رود تا بگوید که معامله سر گرفته و او خانه‌ای را که می‌خواسته برای هدیهٔ عروسی دخترش بخرد، اکنون صاحب شده است. لووری موقعی که رفت قراردادها را امضا کند وانمود می‌کرد که رفتارش مثل همیشه است ولی پس از اینکه تامی پیر رفت، او کمی هیجان‌زده به نظر می‌رسید. پول‌ها را قاپید و آن‌ها را درون پاکت قهوه‌ای‌رنگ بزرگی گذاشت و سر پاکت را چسباند. ماری متوجه شد که چقدر دست‌های لووری دارند می‌لرزند.

او گفت: «بیا بگیر» و پول‌ها را به دست ماری داد. «اون‌ها رو ببر بانک. الان تقریباً ساعت چهاره ولی مطمئنم گیلبرت قبول می‌کنه که پول‌ها رو بریزی به حساب.» مکثی کرد، به ماری خیره شد. «چی شده خانم کرین... حالتون خوب نیست؟»

شاید متوجه شده بود که چقدر دست‌های ماری می‌لرزند وقتی پاکت را گرفته. ولی مشکلی نبود. ماری می‌دانست چه بگوید هرچند که خودش از حرفی که زد تعجب کرد.


نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۵ ساعت و ۷ دقیقه

حجم

۲۸۲٫۰ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۵ ساعت و ۷ دقیقه

حجم

۲۸۲٫۰ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۶۴,۵۰۰
تومان