دانلود کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم با صدای محمد سلیمی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم

دانلود و خرید کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم

گوینده:محمد سلیمی
انتشارات:نشر سماوا
امتیاز:
۳.۳از ۶۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم

کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم نوشته‌ی احمد اکبرپور است که با صدای محمد سلیمی توسط ناشر صتی سماوا منتشر شده است. این کتاب درباره پدر بسیار خسیس و مطلق‌گرایی است که دچار دردسر بدی شده است.

درباره کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم

کتاب صوتی من نوکر بابام نیستم شاید در نگاه اول یک رمان ساده و یک روایتگری شیوا و شیرین از یک حکایت در قلب جامعه سنتی باشد. اما با توجه به سوابق اکبرپور در نویسندگی کودک و نوجوان و جوایز بین‌المللی متعدد او، باید با نگاهی عمیق‌تر و نقادانه‌تر به اثر بنگریم. اگر اثر را با نگاه جامعه‌شناختی و تحلیلی نگاه کنیم اطلاعات جالب و عمیقی از آن کسب خواهیم کرد. برای مثال نویسنده توانسته با زیبایی و ظرافت ترتیب قدرت در یک خانواده سنتی را به روایت بکشد. اینکه در چنین خانواده سنتی فقط مردان بالغ پذیرفته می‌شوند و زنان و کودکان جای چندان زیادی در مراکز سیستم ندارند. زنان و کودکان بیشتر در سایه و حاشیه قرار می‌گیرند. به‌طور کلی به نظر می‌رسد کودکان و زنان نقشی ضمیمه‌ای دارند و جایگاه آن‌ها پیوستی است که از طریق جایگاه مردان آنان تعریف می‌شود. احمد اکبرپور برای ملموس‌تر شدن جایگاه زن و کودک در چنین سیستم خانوادگی مثال‌های جالبی را به تصویر می‌کشد مثلاً در قسمتی از رمان اشاره شده است که وقتی پدر خانواده وارد خانه می‌شود به بچه‌ها و کوچک‌ترها نگاه نمی‌کند. همچنین وقتی حادثه‌ای اتفاق می‌افتد و همه اهالی خانه به گرد آن جمع می‌شوند، زنان و کودکان همیشه در انتهای صف و در آخرین حلقه می‌ایستند.

قصه این‌گونه ادامه می‌یابد که هیچ‌یک از پسران حاضر نمی‌شوند تا به خواسته‌ی پدر تن دهند. در عوض پدر هم برای مجبور کردن فرزندان خود استفاده از دستشویی را قدغن می‌کند، به امید اینکه فرزندانش به خاطر نیاز به پول‌توجیبی مجبور شوند تا به خواسته‌ی پدر تن دهند. فرزندان در ادامه داستان تصمیم می‌گیرند تا پول را دزدکی بردارند و خودشان خرج کنند؛ اما این کار را به نحوی انجام دهند که وارد چاه مستراح نشوند.

نقدها و مقالات جالبی در رابطه با کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم منتشر شده، یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین آن‌ها مقاله‌ای است تحت عنوان بررسی خشونت نمادین در رمان من نوکر بابام نیستم که توسط محمدحسین دلال رحمانی و حسین قربانی نگراش شده است. برخی از مطالب این معرفی نیز از این مقاله وام گرفته شده است.

احمد اکبرپور نقدهای خود را در قالب داستان بیان کرده. نقدهایی به جامعه پدرسالار و سنتی گذشته. همچنین نویسنده در طول کتاب انتقادات رادیکال خود را به نهاد مدرسه انجام داده است. نویسنده نشان می‌دهد که برخی از رفتارهای غلط نوجوانان الگوگرفته از رفتارهای والدین آن‌هاست. اثر نمایانگر این است که نهادهای غلط و مستبد چه آسیب‌هایی می‌توانند به نوجوانان وارد کنند.

داستان کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم برگرفته از یک داستان واقعی است. هرچند که حادثه واقعی در جغرافیای دیگر ایران‌زمین اتفاق افتاده است اما نویسنده ترجیح داده تا مکان روایتش را در جنوب کشور انتخاب کند. نویسنده سعی کرده تا روایت اجتماعی خود را آغشته به چاشنی طنز ارائه دهد. داستان در ابتدای داستان از زبان داوود روایت می‌شود اما در فصل‌های بعدی و با پیشرفت داستان راوی‌ها تغییر می‌کنند و این امکان را به مخاطب می‌دهد تا قضایای مختلف از دید شخصیت‌های مختلف تفسیر شود.

این رمان اولین بار در سال ۱۳۸۲ به چاپ رسید و بعد از مدتی توانست جایگاه اکبرپور را در بین نویسندگان نوجوان بیشتر بشناساند. این کتاب تاکنون توانسته جوایز متعددی را در جشنواره‌های ملی و خارجی به دست آورد از جمله جوایز آن می‌توان به برگزیده کتابخانه بین‌المللی مونیخ، نامزد کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، نامزد جایزه مهرگان ادب و نامزد بهترین رمان نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره کرد.

شنیدن کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم شاید در نگاه اول برای نوجوانان نوشته شده و رده‌ی توصیه‌شده‌ی آن گروه سنی د و ه باشد. اما واقعیت این است که چون رمان با نگاه و تحلیل جامعه‌شناختی و نگاه به روابط پدر و پسری به نگارش درآمده می‌تواند برای تمام افراد به‌خصوص آن‌هایی که به مقوله فرهنگ علاقه‌مندند مفید باشد. همچنین این اثر می‌تواند نکات جالبی برای علاقه‌مندان و دانشجویان جامعه‌شناسی داشته باشد. طرفداران ادبیات نوجوان نیز می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

چرا باید این کتاب صوتی با صدای محمد سلیمی را بشنویم؟

احمد اکبرپور نویسنده‌ی باتجربه‌ای است، همچنین بسیاری از کتاب‌های او از جمله کتاب من نوکر بابام نیستم توانسته جوایز متعددی را ببرد. ازاین‌رو خواندن اثر او نمی‌تواند خالی از لطف باشد. خواندن این رمان کوتاه و کم‌حجم می‌تواند دیدگاه جالبی از یک خانواده سنتی خشک بدهد. همچنین خوانندگان با شنیدن این رمان می‌تواند دریابند که برخوردهای سخت و ناپخته می‌تواند منجر به چه صدماتی به نوجوانان شوند. اثر حال حاضر دیدگاه جالب و پخته‌ای به ساختار خانواده داشته ازاین‌رو خواندن این اثر می‌تواند به افراد به‌خصوص والدین در باب خانواده و نحوه رفتار با فرزندان کمک‌کننده باشد.

درباره احمد اکبرپور

احمد اکبرپور متولد ۹ مرداد ۱۳۴۹ نویسنده‌ی حوزه کودک نوجوان، شاعر، تهیه‌کننده و طنزپرداز است. او فارغ‌التحصیل رشته روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی است. اکبرپور ابتدا به سمت شعر رفت و یک مجموعه شعر را هم به چاپ رساند. اما بعد از مدتی متوجه شد که شاید باید بیشتر وقت خود را به داستان‌نویسی بگذراند. اکبرپور فعالیت‌های دیگری مانند تهیه‌کنندگی، مستندسازی و طنزپردازی دارد اما به دلیل تخصص و جوایز متعددش بیشتر او را با نام نویسنده حوزه کودک و نوجوان می‌شناسند.

اولین کتاب او در سال ۱۳۷۴ با نام دنیای گوشه و کنار دفترم، از سوی نشر خیام چاپ شد. او بعدها کتاب اولش را بازنویسی کرد و آن را تبدیل به دو کتاب با نام‌های امپراتور کلمات و رؤیاهای جنوبی کرد. امپراتور کلمات کتابی بود که توانست برای اکبرپور جوایز خارجی و ایرانی را به همراه داشته باشد. از جمله جوایزی که به خاطر این کتاب کسب کرد می‌توان به دیپلم افتخار IBBY در پکن، برگزیده شورای کتاب کودک، برگزیده جشن فرهنگ استان فارس و نامزد بهترین رمان نوجوان جایزه مهرگان ادب اشاره کرد.

اکبرپور بار دیگر در سال ۱۳۷۸ یک کتاب دیگر به نام قطار آن شب نوشت که توسط نشر چشمه منتشر شد. این کتاب از جمله کتاب‌های تقدیرشده‌ی کتاب سال وزارت ارشاد است و یک فیلم تلویزیونی به کارگردانی حمیدرضا حافظی و یک فیلم سینمایی به کارگردانی حمیدرضا قطبی بر اساس آن ساخته شد. این کتاب علاوه‌بر انگلیسی به کره‌ای هم ترجمه شده است.

یکی دیگر از رمان‌های برگزیده‌ی احمد اکبرپور کتاب شب‌به‌خیر فرمانده است. او کتاب را برای مسابقه‌ای که دفتر کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) و شورای کتاب کودک برگزار کرده بودند، نوشت. اثر در شورا برگزیده شد و همچنین جایزه ربع قرن دفاع مقدس را نیز به خودش اختصاص داد. کتاب شب‌به‌خیر فرمانده بعدها در کانادا توسط انتشارات گرین وودز منتشر شد. تصویرگری این کتاب نیز جوایز زیادی برده و نرگس محمدی برای تصویرگری این اثر در جشنواره لاک‌پشت پرنده، پنج لاک‌پشت از آن خود کرد. کتاب باغ آدمیزاد/ نردبان در حال حاضر یکی از آخرین کتاب‌هایی است که اکبرپور نوشته. این کتاب در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. اکبرپور تا کنون نویسنده بیش از ۳۰ عنوان کتاب بوده است. برخی از سایر کتاب‌های اکبرپور عبارت‌اند از: دختری ساکت با پرنده‌های شلوغ، اگر من خلبان بودم، غول و دوچرخه، وقتی ناراحت باشیم جاده‌ها تمام نمی‌شوند، غولماز، لحظه‌های سکسه، سه سوت جادویی.

در بخشی از کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم می‌شنویم

مادر یواش توی گوش زارنوشاد می‌گوید: «حالا هم در حق ما پدری کن و جوری مسئله را رفع و رجوع کن».

زارنوشاد می‌رود توی فکر و آهی می‌کشد: «می‌بینی که دیگه چشم و چاری ندارم.»

مادر می‌پرد تو صحبت‌هایش: «بلانسبت شما، منظورم به جوان‌هایی است که مقنی‌گری می‌کنند. یک‌جوری راضی‌شان»

زارنوشاد عرق‌چینش را برمی‌دارد و سرش را می‌خاراند: «والده‌ی مهراب، اگر چاه ِ آب بود یک حرفی، ولی بلانسبت شما، توی چاه مستراح گمان نمی‌کنم رضا بدهند.»

پدر چند تا چوب کوچک هم لای چوب‌های بزرگ می‌گذارد و می‌گوید: «فردا صبح زود باید سنگ مستراح رو جا کن کنیم و طناب بزرگی گیر بیاوریم.»

و بعد انگار که همه‌ی صحبت‌های مادر و زارنوشاد را شنیده باشد، رو به ما می‌کند: «هرکدام از شما که زرنگ‌تر باشید و پول‌ها را دربیاورید ده تومان گیرتان می‌آید.» من به یحیی و یونس نگاه می‌کنم و آن‌ها هم به من.

مهراب که به خانه می‌آید بدون این که آفتابه را پر کند می‌رود طرف مستراح. ما همگی می‌دویم دنبالش، حتی ساره. برمی‌گردد و با تعجب نگاه‌مان می‌کند: «مگه اون‌جا حلوا می‌دن؟» همه می‌خواهیم این خبر را زودتر برایش بگوییم ولی همه چیز قروقاتی می‌شود تا این که خودش راه می‌افتد و همه چیز را می‌بیند: پدر دو تا چوب بزرگ را به شکل ضربدر گذاشته جلوی در و دور و برش را با چوب‌های کوچک پوشانده است. یحیی که شمکش توی زیرپیراهنی سفید گنده‌تر شده می‌گوید: «برو خونه‌ی عمو.» مهراب راه می‌افتد طرف اتاق: «من تو مستراح خودمون هم که نشسته‌ام همه‌ی حواسم به نوک دیواره که یک‌هو خدایار و علمناز پیداشون نشه.»

ماه، لاغر و باریک بالای حیاط ایستاده است. شهابی از میان آسمان می‌گذرد. ما هنوز شام نخورده‌ایم که دوباره صدای در بلند می‌شود. مادر می‌گوید: «حتماً عموتون به همه خبر داده!» هیچ‌کس از پای سفره تکان نمی‌خورد. من یک لقمه برمی‌دارم و می‌روم.

وقتی در را باز می‌کنم، نصف بیش‌تر مردم ده پشت در جمع شده‌اند و صدای گریه‌ی عمو از پشت سرشان می‌آید. می‌روم کنار. مردها و زن‌ها می‌آیند داخل. بچه‌ها دور من جمع شده‌اند. دارم یواشکی همه چیز را برای‌شان تعریف می‌کنم که پدر با چوب قلیان می‌افتد به جان‌شان. همین‌طور که آن‌ها را از خانه بیرون می‌کند، می‌گوید: «مگه عروسی ننه‌تونه، پدر سوخته‌ها!» بچه‌ها می‌زنند زیرخنده و فرار می‌کنند، ولی تا درخت گز توی کوچه دورتر نمی‌روند. بابا چوب قلیانش را می‌گیرد روبه‌روی صورتم: «اگه یکی بیاد داخل، فردا صبح خودت می‌دونی چه کار باید بکنی.» و بعد را می‌افتد و می‌رود طرف زن‌ها و مردها.

Djavad Hosseini
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

داستان طنز جالبی بود و البته بدآموزی هم زیاد داشت اما تمام جذابیت داستان رو راوی کتاب با مسخره بازی و ادا درآوردن از بین برد. کتاب میخونه یا نمایشنامه اجرا میکنه؟؟؟ وسطای کتاب دیگه بفکر افتادم قطع کنم و برم اصل

- بیشتر
Somayeh
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

اصلا آقای سلیمی خوب کتاب رو نخوندن، و اینکه داستانشو دوست نداشتم،هیچ جذابیتی نداشت،نه محتوایی، نه داستان جذابی، نه پیامی داره ،نه چالشی معمایی ایجاد می‌کنه، نحوه خوانش آقای سلیمی هم که بدترش کرده، کلا وقت تلف کردن واقعی هست.خیلی

- بیشتر
ali.ameri.e
۱۴۰۱/۰۱/۱۵

یک داستان خوب که می‌توانست خیلی خیلی بهتر نوشته و خوانده شود. مطمئن نیستم برا پیشنهاد دادنش ولی خودم از گوش دادنش لذت کافی بردم

مریم بانو
۱۴۰۱/۰۲/۲۳

موسیقی متن ابتدایی و انتهایی هر قسمت اگرچه زیبا بود ولی طولانی بود و گاهی از حوصله خارج می‌شد. من حین کار گوش کردم. از وسطاش برام جالب شد. در کل به عنوان سرگرمی بد نیست ولی اگه دنبال محتوا و

- بیشتر
foadabdollah
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

جالبه همین امروز کتابراه هم همین کتاب رو رایگان گذاشته👀

روزبه
۱۴۰۱/۰۷/۰۴

خیلی داستان ساده و سطحی داشت وسطاش به فکر افتادم بذارمش کنار موسیقی طولانی اش هم خسته کننده بود

ت_هیچ
۱۴۰۱/۰۱/۱۳

جای کار بیشتری داشت خصوصا پایان داستان؛ علاوه بر این ها فقط تفریح بود نکته اموزنده ای برای من نداشت . اما (شاید کم لطفی باشه چرا که حداقل در زمینه چگونه نوشتن از این کتاب چیزایی یاد گرفتم .)مثلا

- بیشتر
س. ی. یعقوبی
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

شاید اولین گویندگی نشر سماوا بود که خوب از کار درآمده بود و تلفظها و نقش های متفاوت رو نسبتا خوب اجرا کرده بود. آرمان سلطان زاده عزیز کاری کرده که به سختی می‌توانیم کارهای دیگر را پسند کنیم... اما متن

- بیشتر
A. Mozafary
۱۴۰۳/۰۱/۲۴

موضوع داستان: خارج کردن پول افتاده در فاضلاب! بسیار چرت و گویندگی ضعیف به نظرم کسی که این کتاب رو تا ته بخونه مثل پیرمرد پیرزن های فضول داستان علاف و بیکاره.

NafiesehKiani
۱۴۰۲/۰۵/۲۵

گوینده خیلی ادا و اطوار برای خوندن کتاب درآورده . موسیقی که زیادی تو داستان میکس شده بود هم تو ذوق آدم میزد. ولی به نظرم خود کتاب رو آدم بخونه بیشتر لذت میبره. پدری خسیس که پولاش تو دستشویی

- بیشتر

زمان

۲ ساعت و ۲۵ دقیقه

حجم

۳۳۲٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۲ ساعت و ۲۵ دقیقه

حجم

۳۳۲٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان