دانلود کتاب صوتی از میان دیوار با صدای راضیه هاشمی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی از میان دیوار

دانلود و خرید کتاب صوتی از میان دیوار

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی از میان دیوار

کتاب صوتی از میان دیوار نوشته لودمیلا پتروشفسکایا، نویسنده روس است که با ترجمه مرضیه خسروی و صدای راضیه هاشمی منتشر شده است. برخی منتقدان نویسنده را بزرگ‌ترین نویسنده‌ زنده‌ روسیه می‌دانند.

درباره کتاب از میان دیوار

این کتاب ۵ داستان کوتاه با نام‌های از میان دیورا، پدر، مادر کلم‌پیچ، راز ماریلنا و آنا و اریا است. داستان‌های این کتاب، روایت‌هایی در مرز حقیقت و رویا با درون‌مایه کمدی هستند. داستان‌های او عمدتا از ساختاری روان و تا حدی کودکانه تشکیل شده‌اند؛ ساختاری که نویسنده با استفاده از آن‌ها از قیود ممکن‌ها پا به دنیای ناممکن‌ها می‌گذارد و واقعیت‌های تلخ زندگی انسان‌ را در لایه‌های داستان‌های جن‌وپری بازگو می‌کند. 

اگر به ادبیات روسیه علاقه‌مندید این کتاب دریچه‌ای تازه به ادبیات روسیه است داستان‌هایی که مانند آن را در آثار هیچ نویسنده دیگری پیدا نمی‌کنید.

شنیدن کتاب از میان دیوار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات روسیه پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب از میان دیوار

روزی روزگاری بیماری بود که در بیمارستان بستری بود و شب‌ها از درد می‌نالید. بخشی از مشکل این بیمار از گفت‌وگویی ناشی می‌شد که مدام شب و روز از میان دیوار می‌شنید. زن آن‌سوی دیوار با صدای مهربان و آرامی حرف می‌زد؛ درحالی‌که مرد کوتاه اغلب همراه با سرفه پاسخ می‌داد. با وجود این صدای همیشگی بیمار ما نمی‌توانست بخوابد و ناگزیر بود روزنامه به دست در راهرو بنشیند. بعضی مواقع تصور می‌کرد عقل از سرش پریده؛ چون هیچ‌کس هرگز از آن اتاق بیرون نمی‌آمد و درش همیشه بسته بود. اما او نمی‌خواست از همسایه‌هایش شکایت کند و تنها به دکترش می‌گفت که دچار بی‌خوابی شده است و دکتر نیز او را قانع می‌کرد که وقتی به خانه برگردد، این مشکل برطرف خواهد شد. دکتر نمی‌دانست که هیچ‌کس در خانه منتظر بیمار نیست؛ والدین‌اش مرده بودند، همسرش از او جدا شده بود و تنها موجودی که با او باقی مانده بود یک گربه بود که توسط همسایه‌های مهربان‌اش نگهداری می‌شد. خانه‌اش خالی بود. 

روند بهبود بیمار بسیار کند و آرام بود. او حتا بی‌هیچ وسیله‌یی هم می‌توانست صدای لطیف زن و خرخر گاه‌گاه مرد را از میان دیوار نازک بشنود. و تلاش می‌کرد به خود بقبولاند که آن صداها صرفا عصبی هستند و اگر بخواهد بخوابد هیچ‌چیزی مانع‌اش نخواهد شد. یک‌شب گفت‌وگو ناگهان متوقف شد، اما متاسفانه سکوت دوام چندانی نداشت؛ تقریبا بلافاصله پس از سکوت افرادی داخل اتاق با عجله بالا و پایین می‌رفتند و حرکت صندلی‌ها هم صدا تولید می‌کرد و نمی‌شد خوابید. بیمار نتوانست در تخت باقی بماند و قدم به راهرو گذاشت. حالا درِ اتاق بغلی برای اولین‌بار کاملا باز بود و دید که درون اتاق، دکترها بر بالای سر زوجی که چشم‌های‌شان بسته بود، هیاهویی برپا کرده‌اند. مرد روی تخت و زن در کنارش و روی زمین خوابیده بود. بیمار (که اسم‌اش الکساندر بود) درحالی‌که نمی‌توانست چشم از این زوجی که با آرامش خوابیده بود بردارد، با قدم‌هایی آهسته از اتاق بیرون رفت. خود را مجبور کرد که تا انتهای راهرو برود و از یک فاصله‌ی معقول شاهد رفت‌وآمدها باشد. دو خدمه‌ی بیمارستان با برانکارد خالی ظاهر شدند و بعد زن بی‌هوش را بیرون بردند. هنگام بیرون‌آمدن از اتاق و در حال بسته‌شدن در آسانسور، الکساندر نگاهی گذرا به چهره‌ی مطبوع و روشنی که روی بالشت نازک بیمارستان قرار داشت، انداخت. الکساندر متخصص زیبایی زنان بود، بارها می‌شدکه قبل از این‌که همسرش از خانه بیرون برود در مورد چهره‌اش نظر می‌داد. اما این‌بار چهره‌یی عجیب در راهروی بیمارستان قلب‌اش را شکافته بود. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۱۱۰٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۱۱۰٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۴۶,۸۰۰
۳۲,۷۶۰
۳۰%
تومان