دانلود و خرید کتاب صوتی این منم که رهایت می کنم

کتاب صوتی این منم که رهایت می کنم اثری از هایدی پریب است که با ترجمه مریم تقدیسی و صدای گرم و دلنشین فریبا فصیحی می‌شنوید. این کتاب برای تمام کسانی است که از همه چیز خسته شده‌اند. تا به یادشان بیاورد زندگی ادامه دارد و راهی برای مقابله و روبه‌رو شدن با مشکلات پیش پایشان قرار دهد. 

درباره کتاب صوتی این منم که رهایت می کنم

هایدی پریب نویسنده کتاب این منم که رهایت می‌ کنم، کتابش را به تمام آن‌هایی که از همه چیز خسته شده‌اند، تقدیم کرده است. دلیلش برای اینکار این بوده است که این کتاب قرار است به ما کمک کند تا با دردها و رنج‌هایمان خداحافظی کنیم و یاد بگیریم چطور می‌توانیم با تغییرات مواجه شویم. زندگی پر از تغییراتی است که پیشبینی نشده رخ می‌دهند و همین غیرقابل پیشبینی بودنشان باعث می‌شود که حس کنیم توان و آمادگی رویارویی با آن را نداریم. اما با شنیدن این کتاب درمی‌یابیم که زندگی به چه صورت عمل می‌کند و چه راه‌هایی پیش پای ما قرار دارد تا با تغییرات روبه‌رو شویم. 

متن کتاب روان و ساده و ترکیبی است از شوخی و جدی. به این ترتیب می‌توانیم با اطمینان بگوییم که این اثر، زندگی را به صورت تمام نما به ما نشان می‌دهد. زندگی که هم رنج دارد و هم زیبایی، هم عشق دارد و هم درد جدایی و شکست‌های عاطفی. اما نکته مثبت این است که پس از شنیدن این کتاب، لبخند به لب‌هایتان می‌آید و امید دوباره در وجودتان شعله می‌کشد. 

شنیدن کتاب صوتی این منم که رهایت می کنم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

هایدی پریب به تمام مخاطبانش اینطور توصیه کرده است: «اگر از همه چیز خسته شده‌ای این کتاب را بشنو». این منم که رهایت می کنم برای تمام کسانی است که دوست دارند یاد بگیرند چگونه دردها و رنج‌هایشان را رها کنند و به زندگی خود با قدرت و امیدواری ادامه دهند. 

درباره فریبا فصیحی

فریبا فصیحی در رشته مترجمی تحصیل کرده است و از سال ۸۷ کار به عنوان گوینده تیزر، گوینده کتاب صوتی و دوبله را به زبان فارسی و انگلیسی، آغاز کرده است.

بخشی از کتاب صوتی این منم که رهایت می کنم

باید سبک مورد نظر زندگی‌ات را نسبت به فرد مورد علاقه‌ات در اولویت قرار دهی

زندگی انتخاب‌های سختی سر راهمان قرار می‌دهد.

امروز صبح چه لباسی بپوشیم؟ قهوه‌مان را با شیر بخوریم یا خامه؟ باقیِ عمر را در کنار چه کسی بگذرانیم، و و اگر سبک زندگی‌مان با هم متفاوت است چه کنیم؟

البته که پاسخ‌هایی از پیش تعیین‌شده برای این پرسش‌ها وجود دارد. باید شلوار فاق‌بلند بپوشیم. شیر کمتر از خامه چاق می‌کند. کسی را که دوستش داری برای زندگی انتخاب کن چون فاتح اصلی عشق است. ما قوانین خاصی داریم که باید در مواجهه با پرسش‌های سخت از آن‌ها تبعیت کنیم و نتیجهٔ همهٔ آن‌ها از قبل مشخص است.

نتیجهٔ انتخاب شلوار مناسب این است که همکار مد روزت در محل کار از تو تعریف می‌کند. نتیجهٔ انتخاب شیر با قهوه این است که کمتر باد می‌کنی؛ و ترجیح دادن کسی که دوستش داری به سبک زندگی‌ات به این معناست که به تدریج ارزش‌های فردی‌ات را از دست می‌دهی و در طول سال‌هایی که رضایتمندانه در کنار کسی که با او راحتی در تخت می‌خزی، کیفیت وجودی‌ات را از دست می‌دهی.

همین جا باید بگویم که منظورم انتقاد از ازدواج یا روابط نیست.

من عشق را دوست دارم. عاشق عشق هستم. دلم نمی‌خواهد این را تصدیق کنم، ولی وقتی عاشق می‌شوم قلب و روح و تعادلم را از دست می‌دهم و به همین دلیل است که می‌خواهم تجربه‌ام را در این مورد با تو در میان بگذارم. عشق فوق‌العاده است، ارزش عاشق شدن را دارد و تو را کامل می‌کند، ولی هرگز نباید مانعی باشد بین کسی که دوستش داری و سبک زندگی‌ات.

نباید همه چیز را فدای عشق کنی. می‌دانم که خلاف این را به تو گفته‌اند. فیلم‌های عاشقانهٔ بسیاری دیده‌ای و رمان‌های بسیاری خوانده‌ای، ماجراهای عاشقانهٔ خانواده و دوستانی را شنیده‌ای که روابط بسیار موفقی داشته‌اند و همهٔ این‌ها به تو می‌گویند که باید همه چیز را فدای عشق کنی. همه چیز را با هم نمی‌توانی داشته باشی؛ و شاید حق با آن‌هاست. نمی‌توانی همه چیز را با هم داشته باشی، ولی باید بتوانی چیزهای بااهمیت را در زندگی حفظ کنی.

می‌توانی در کنار کسی که دوستش داری زندگی کنی و در عین حال روش زندگی‌ات الهام‌بخش و انگیزه‌بخش باشد. می‌توانی در کنار کسی که دوستش داری شجاعانه قدم برداری و به اهدافت برسی بدون این‌که واهمه داشته باشی که او را از دست بدهی. حداقل می‌توانی رابطه‌ای داشته باشی که به هر دوی شما اجازهٔ رشد و اکتشاف دنیا را بدهد.

آنچه در رابطه تو را وادار می‌کند خودت را به کمتر از خودت تقلیل دهی ناسازگاریِ ارزش‌هاست. شاید کسی را پیدا کرده‌ای که دوستش داری، یا حتی می‌خواهی زندگی‌ات را با او تقسیم کنی؛ ولی اگر فقط در مورد عشق با هم تفاهم دارید، یک عمرْ سختی در انتظارت خواهد بود.

می‌توانی در کنار کسی زندگی کنی که خواسته‌هایش با تو متفاوت است. این بارها اتفاق افتاده است. اگر یکی می‌خواهد منظم زندگی کند و دیگری می‌خواهد دنیا را بگردد می‌توانی راهی بین این دو پیدا کنی. یکی دوست دارد آرام بگیرد و یکی دوست دارد سرعت بگیرد، و می‌توان راهی در این میانه پیدا کرد که هر دو طرف خوشحال باشند.

ولی این همان زندگی است که هر یک از شما می‌خواستید؟ این همان زندگی‌ای است که در آینده وقتی به آن فکر می‌کنی خوشحالت می‌کند؟ آیا خوشحال خواهی بود از این‌که خواسته‌هایت را به خاطر کسی که دوستش داشتی کنار گذاشتی؟

اگر پاسخت مثبت است پس دیگر حرفی نیست. گاهی توافق کردن ارزش دارد، ولی اگر پاسخت منفی است، باید کاری بکنی. باید این طناب را بِبُری. کار سختی را بکنی که هیچ یک از ما نمی‌خواهیم بکنیم، و به دنبال زندگی‌ای بروی که همیشه می‌خواستی.