کتاب انقلاب روح
معرفی کتاب انقلاب روح
کتاب انقلاب روح اثری از فرزانه شریفی است که در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است. این کتاب به ما کمک میکند تا دیدگاهمان را نسبت به دنیا تغییر دهیم و تحولی عمیق در روحمان به وجود بیاوریم.
کتاب انقلاب روح کتابی است که به ما کمک میکند تا دیدگاهمان را به جهان هستی تغییر دهیم. همین تغییر سبب میشود دیدمان نسبت به برخی موضوعات و مفاهیم نیز عوض شود. گویی عینک دیگری به چشم زده باشیم و دنیا را از ورای آن عینک نگاه کنیم. برخی از مفاهیمی که در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرند، سکوت، نجابت، مرگ، شجاعت، رهایی از غم، ایستادگی در برابر زور، تعصب، دانش، هنر زندگی کردن، خرافات و روابط و ... است.
کتاب انقلاب روح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب انقلاب روح را به تمام علاقهمندان به مطالعه کتابهای حوزه موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انقلاب روح
همیشه پیش خودم می گویم چرا خدا در کل برای ما بندههایش فقط یک فرصت داده است. مرگ به گمانم اسمش ترسناک است زیرا یک دنیای جدید است، هیچ کس جرأت تجربه کردنش راندارد. آدمهایی که به جنون میرسند و حس پوچی میکنند، به طور ناخود اگاه شایدم با آگاهی کامل ترجیح میدهند، مرگ را تجربه کنند و به ناشناختهها بروند ترس از مرگ، از خود مرگ تلخ تراست، چون عقیدهٔ ما همین بوده و میدانیم که آنقدر خوب نیستیم که بخواهیم سفر کنیم، جالب این است که می دانیم که ازاین دنیا میرویم، اما حریصانه زندگی میکنیم. حریصانه دل میبندیم... زمانی که فلوت مرگ نواخته میشود برای کسی که دورانش سر میرسد، آنقدر آن صدا شیرین می شودکه روحش بی تابی آن جهان دگر را میکند و کسی که از نواختن صدای مرگش میترسد، روحش را دو دستی میچسبد و التماسانه میگوید نه وقتش نرسیده... به نظر من حتی خودکشی هم از قبل در تقدیر ما نوشته شده اما مرگی که به دستِ خودمان رقم میخورد، برای عزیزانمان دردیست عظیم... پس تا زمانی که هستیم خوب و شاد و مفید زندگی کنیم که نواختن صدای مرگ ترس را به جانمان نندازد، مفید زندگی کردن اصلاً چیست؟ اینکه فقط کسب درآمد کنیم و اموالی را جمع اوری کنیم یا نه، چیزی فراتر از درک ما از آفرینش است... هیچکس نمیتواند بهدرستی گزینهٔ آفرینش را درک کند اصلاً هم که بفهمد، توضیحش برای دیگران سخت است، هرکس به شکلی از زندگی و مرگ برداشت میکند. مرگ نقطهٔ پایان نیست بلکه شاید نقطهٔ شروع باشد این عقیدهٔ ماست که با مرگ همهچیز تمام میشود، هنگامی که در بطن رحم ما در هستیم در جایی تنگ و تاریک قرار داریم که بعد از تولد، تاریکی وتنگـ بودن آن به یادمان نمیماند. دیدگاه من از قبر هم همین ست جایی تنگ و تاریک اما در حقیقت پلهای به سمت آسمان، جسم باقی میماند و روح بالهایش را میگشاید و آنگاه پرواز کردن را یاد میگیرید... اینجا موضوع مرگ نیست موضوع مهم مفید زندگی کردن است.
اما چطوری؟ به نظر شخص بنده آنقدر مفید که اگاه باشم اگر همین لحظه مرگ، روح مرا از کالبدم خواست جدا کند با لبخند و با آغوش باز پذیرا باشم عمر آنقدر به تو فرصت نمیدهد که به تمام خواستههایت برسی اما آنقدر فرصت میدهد که ذاتت را نشان بدهی و تا وقتی روح در بدن داری، شیطان پلید، دست از تلاش برای گمراه کردنت برنمی دارد.
هیچکس معصوم نیست اما معصوم به دنیا میآید. هرچه ارتفاع اوج گیریات زیادتر باشد، در هنگام سقوط، دردت بیشتر است. مثل قانون نیوتن.
بشر سالیان دراز تحقیق میکند و اصولیترین آزمایشها را انجام میدهد تا بتواند از رنج انسان در این دنیا بکاهد؛ اما حقیقت این است که هیچ رنجی پایان نمییابد تا پذیرا نباشیم که این رنج به صلاح ماست. ما نباید ضعیف باشیم تا هوای نفس بتواند بر ما غلبه کند.
وقتی زمان مرگت فرارسد، اجل از تو نمیپرسد چند سالت است یا چه کارهایی کردی؟ او مأمور است و معذور. حکم را اجرا میکند. حرفم این نیست که مرگ بد است یا خوب و تو نباید بترسی یا خیر. حرفم این است که خودت را برای مرگ آماده کنی و کارهای درست را انجام داده باشی مثل صف انتظار برای طلبیدن حاجتت. به گمانم باید شکر گزار باشیم زیرا خداوند، حیات دوبارهای برای ما در نظر گرفته است؛ اما این حیات، شبیه کشتی نوح و قوم نوح است و چه کسانی حق جاودانه زندگی کردن را دارند؟!
سؤال اصلی این است: «آیا مرگی که به دست خودمان رقم میزنیم باز هم از جانب پروردگار است»؟!
حجم
۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه