دانلود و خرید کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها دیوید اسکوایرز ترجمه شیرین‌سادات صفوی
تصویر جلد کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها

کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها

معرفی کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها

کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها نوشته دیوید اسکوایرز است که با ترجمه شیرین سادات صفوی و محمود حاج زمان منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی فوتبالیست‌های مشهور جهان است با روایتی جذاب.

درباره کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها

تا دههٔ هفتاد میلادی کتاب‌خوان‌های جدی با تردیدهایی شبیه این، کتاب «کمیک» را پس می‌زدند. از نظر آن‌ها کتاب کمیک، مجموعه داستان تصویری کودکان و نوجوانان همراه با تبلیغات و مسابقه و سرگرمی بود که هفتگی یا ماهانه منتشر می‌شد و در دکه‌های روزنامه‌فروشی به فروش می‌رسید. هر چند این نگاه‌های تنگ‌نظرانه و محدود، مانع تولد کتاب کمیک بزرگ‌ترها نشد، بلکه باعث شد «گرافیک ناول» به دنیا بیاید و به قفسهٔ کتاب‌فروشی راه پیدا کند؛ داستان بلند و تصویری با مخاطب بزرگسال که مضمونی عمیق‌تر و تصویرسازی پیچیده‌تری نسبت به شکل‌های دیگر روایت تصویری داشت و به کیفیت هنری خاصی نزدیک شده بود.

گرافیک‌ناول در قالب داستان شروع شد اما به داستان محدود نشد و روایت‌های غیرداستانی پا به دنیای روایت مصور گذاشتند. روایت‌های تاریخی، خودزندگی‌نامه‌ها، سفرنامه‌ها و گزارش‌های مطبوعاتی هم در قالب گرافیک‌ناول متولد شدند. به دلیل تنوع قالب‌ها در گرافیک ناول، نمی‌شود به‌راحتی از معادل رایج «رمان مصور» برای «گرافیک ناول» استفاده کنیم؛ اصطلاحی که تعریفش در محافل دانشگاهی هم روشن و واضح نیست و منتقدان و کارشناسان در مورد آن اختلاف‌نظر دارند. شاید اگر شرایط خاص فرهنگی آمریکا و بریتانیا نبود، «گرافیک ناول» اصلاً به دنیا نمی‌آمد و همچنان از اصطلاح «کتاب کمیک» برای اشاره به انواع کتاب مصور استفاده می‌شد.

البته در همین دوره‌ای که آمریکایی‌ها و بریتانیایی‌ها هنوز کتاب کمیک را به فضای جدی کتاب‌خوانی راه نداده بودند، فرانسوی‌ها کمیک را به‌عنوان فرمی هنری ادبی قبول داشتند و آن‌جا کمیک‌های بزرگسالان در کنار کمیک‌های مخصوص کودکان و نوجوانان منتشر می‌شد. ژاپنی‌ها هم در همان زمان مانگا یا کمیک ژاپنی می‌خواندند و به شکلی تازه از روایت تصویری نیازی نداشتند.

جموعهٔ دوجلدی «روایت مصور فوتبال» به شکلی خلاقانه و دوست‌داشتنی از ترکیب متن و کمیک برای روایت تاریخ فوتبال استفاده کرده است. در جلد اول این مجموعه دیوید اسکوایرز کاریکاتوریست شناخته‌شدهٔ روزنامهٔ گاردین، نود پارهٔ مختلف از تاریخ فوتبال ـــ از دوران باستان تا امروز ـــ را انتخاب کرده و با لحن طنز بریتانیایی از این اتفاق‌های متفاوت گفته است. در جلد دوم هم با همین قالب ترکیب متن و کمیک به سراغ زندگی مشاهیر فوتبال رفته است. تازگی نگاه اسکوایرز و شوخی‌های تیز و جاندارش با همهٔ اتفاقات فوتبالی و پرداختن به حاشیه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این ورزش پرطرفدار، مجموعهٔ تاریخ مصور فوتبال را برای هر مخاطبی ـــ چه فوتبالی و چه غیر فوتبالی ـــ خواندنی کرده است.

در کتاب‌های «روایت مصور» با همین نگاه به سراغ عناوینی خواهیم رفت که قالب و نحوهٔ نزدیک شدن آن‌ها به مضمون بتواند نمونه و راهی برای مؤلف و تصویرساز ایرانی در جهت تولید روایت مصور باشد.

خواندن کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روایت مصور داستان فوتبالیست ها

عبور از خط دفاع، فخر فروختن به هم‌تیمی‌ها به‌خاطر توپ‌هایی که حرکت می‌داد، یا حتی پاره کردن پیراهن و شلیک کردن به خبرنگاران با فشنگ مشقی؛ می‌توان گفت که جهان دیگر چیزی مثل دیگو مارادونا را به خود ندیده است. در فوتبال مثل یک گردباد بود؛ یک شیطان تاسمانی ریز و چرخان که شورت‌های کوتاهی به پا می‌کرد و می‌توانست دریبل کند، پاس بدهد و طوری شوت بزند که تا آن زمان کسی شبیهش را ندیده بود. مارادونا یک جنگجوی خیابانی رجزخوان بود که هم می‌توانست یک دسته مدافع بلژیکی ترسو را فراری بدهد، هم کاری کند که عموی طرفدار انگلستان‌تان فحش را به تلویزیون بکشد «هَند بود! لعنتی‌ها، هند بود!» برخلاف اخلاق حرفه‌ای و کنترل شدهٔ پله، یا شکوهی که کرایف نشان می‌داد، مارادونا وحشی و احساساتی بود؛ آن‌قدر احساساتی که می‌شد اعتیاد طولانی‌مدتش به مواد مخدر برای بالا بردن اعتماد به نفسش را بخشید. به هر حال، دغدغهٔ اول او فقط فوتبال بود. 

مارادونا برای تبدیل شدن به یک اسطورهٔ فوتبال مسیر سنتی را پشت سر گذاشت، یعنی در فقر کامل به دنیا آمد. او در حلبی‌آبادی در حاشیهٔ بوئنوس‌آیرس بزرگ شد و در آلونک‌شان، هیچ امکانات رفاهی‌ای که برای بقیه عادی بود نداشت؛ نه برق، نه آب، نه حتی وای‌فای. اولین توپ فوتبالش را به‌عنوان هدیهٔ تولد سه سالگی، از پسرعمویش گرفت. وقتی هشت سالش شد، یک‌راست با تیم آرژانتینوس جونیورز قرارداد بست. دیگو حتی در همان سن کم، خودش را به قرص و آمپول بست تا سریع‌تر رشد کند.

در استراحت بین دو نیمه، مارادونای ده‌ساله سعی می‌کرد هواداران آرژانتینوس جونیورز را با روپایی زدن سرگرم کند؛ او پسر کوچکی بود که با بی‌خیالی توپ را روی زانوها، شانه‌ها و سر نسبتاً بزرگش حرکت می‌داد. بعد همین کار را با یک پرتقال و بعد یک بطری انجام می‌داد. پنج سال بعد، در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۶، همین پسربچه به‌عنوان یار تعویضی وارد زمین شد و اولین بازی حرفه‌ای خود را انجام داد. مربی او، خوان کارلوس مونته، با جملهٔ کوتاهی او را به زمین فرستاد؛ این‌که همان‌طور که بلدی بازی کن و سعی کن با لایی انداختن، حریفت را از سر راه برداری؛ و مارادونا هر دوی این کارها را انجام داد. حریفش در آن روز، خوان کابرِرا، طوری توسط مارادونای نوجوان تحقیر شد که مشابهش فقط در بازی‌های آنلاین دیده می‌شود؛ اما خود کابررا از نقشی که در افسانهٔ مارادونا بازی کرده، راضی است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۵ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۵ صفحه