کتاب ماجراهای اتاق بازی
معرفی کتاب ماجراهای اتاق بازی
کت اماجراهای اتاق بازی نوشته رقیه زراعتی ایدهلو و سهیلا سبزعلی یمقانی است. کتاب ماجراهای اتاق بازی را انتشارات کلید پژوه برای کمک به تربیت کودکان منتشر کرده است.
درباره کتاب ماجراهای اتاق بازی
بازی، نخستین فعالیت جدی است که یک کودک انجام میدهد. کودک در بازی خود را پیدا میکند و شخصیت او شکل میگیرد. بنابراین برای تربیت صحیح فرزند بهتر است وارد عالم بازی آنها شویم تا مهارتهای زندگی را در آنها افزایش دهیم. محیط خانه، نخستین زمین بازی کودک است و چه بسا همراهی والدین به پرورش روح و روان کودک کمک زیادی میکند. این والدین و مربیان هستند که در حین بازی میتوانند مشکلات کودکان را شناسایی کنند و با کمک بازی درمانی به حل آنها بپردازند. این کتاب برگرفته از ماجراهای واقعی میباشد که در کلینیک اتاق بازی رخ داده است.
خواندن کتاب ماجراهای اتاق بازی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام والدین پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماجراهای اتاق بازی
منشی بتول شنبه زنگ زد و برنامهٔ مراجعه کنندگانم را داد. ساعت ۲ بعد از ظهر سه شنبه، مراجعه کنندهٔ اول یک دختر ۹ ساله با مشکل شب ادراری بود. آدرس را هم گفت. شنبه تا دوشنبه کتابهای مرجع را زیر و رو کردم. سوالات مصاحبه بالینی رو آماده کردم و طرح درمان پیشنهادی را نوشتم. سه شنبه از صبح همهٔ کارهای خانه را انجام دادم.
تابستان بود و مدرسهها تعطیل بودند. نهار بچهها را دادم و راه افتادم نزدیک خانهمان یک ایستگاه اتوبوس بی آر تی (BRT) بود که سریع حرکت میکرد، کلینیک در مسیر یکی از همین بی آر تیها بود. وقتی سوار بی آر تی شدم از دیدن یک صندلی خالی ذوق کردم. نشستم و از کوله پشتیام دفتر طرح درمان را درآوردم و تند و تند مراحل مصاحبه و درمان را مرور کردم. خیلی زود به ایستگاه مقصد رسیدم. پیاده شدنم خیلی سخت به نظر میرسید، چون در این فاصله خیلی زود! اتوبوس پرشده بود. خانمی که نزدیک صندلیام ایستاده بود از دیدن اینکه میخواهم پیاده شوم با خوشحالی لبخند زد، اما بقیه اخم کردند چون باید راه را برای پیاده شدنم باز میکردند!...
***
کلینیک در یک خیابان اصلی و نزدیک ایستگاه اتوبوس بود. وارد ساختمان شدم؛ ساختمان نوساز بود و مشخص بود از اول معماریاش برای امور فرهنگی بوده است. نقاشیهای دیوارهای بیرون، سالن کتابخانه شیشهای طبقه همکف و سالن اجتماعات، مهد کودک و پیش دبستانی و ... همه نشاندهندهٔ فضای فرهنگی این کلینیک بود.
سوار آسانسور شدم و به طبقه سوم رسیدم و در واحد را زدم. منشی در را بازکرد. وقتی خودم را معرفی کرم با خوشرویی من را به سمت اتاق بازی راهنمایی کرد؛ در راه گفت که خانم دکتر الآن مراجعه کننده دارند ولی بعد از ساعت مشاوره، مایلند شما را ببینند.
در اتاق بازی را که باز کرد، احساس کردم وارد بهشت شدهام، شاید احساسم مشابه همان احساسی بود که مهدی آذر یزدی۴ وقتی در انتشارات مشغول به کار شد، داشت. چه چیزی لذت بخشتر از این بود؟! کار من بازی با بچهها بود ... .
اتاق بازی یک اتاق بزرگ بود که همه چیز داشت از بادکنک تا میز شن و دارت و ... . همچنین یک میز و صندلی درمانگر و دو صندلی برای مراجعه کنندگان در گوشهٔ سمت چپ بودند. روی دیوارها پوسترهای احساسات و نقاشیهای جذاب کودکانه نصب شده بود. خلاصه همه وسایل بازی درمانی در آنجا مهیا بود.
حجم
۶۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۶۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه