کتاب شعله در شمعدانی
معرفی کتاب شعله در شمعدانی
کتاب شعله در شمعدانی، مجموعه شعرهای آیینی، سروده اسماعیل سکاک است که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این اثر در دومین جایزه کتاب سال قزوی برگزیده بخش ادبیات و شعر اعلام شد.
شعر آیینی به شعری گفته میشود که در آن، شاعر، از آموزههای دینی و مذهبی سخن بگوید و یا از ارادت و محبتش نسبت به پیامبر (ص) و یا امامان (ع) بنویسند. به طور کلی میتوان گفت که هر شعری که متاثر از آموزههای دیانت اسلام باشد، شعر آیینی نام دارد.
اسماعیل سکاک در کتاب شعله در شمعدانی، اشعاری بامضامین ضد استکباری سروده است و شهدای کربلا را با عزت و صلابت به تصویر کشیده است.
کتاب شعله در شمعدانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران شعر معاصر هستید و به شعر آیینی علاقه دارید کتاب شعله در شمعدانی را به شما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شعله در شمعدانی
جغرافیای ساکت
ای حک شده نام تو در قاموسِ نخلستان
وی چشمهای روشنت فانوس نخلستان
چندیست اینکه منتظر مانده به راه تو
چشمانِ اشکآلوده و مأیوس نخلستان
امروز درد غربتت را خوب فهمیدهست
جغرافیای ساکت و محبوس نخلستان
بعد از تو ای تنهاترین تنها که خواهد بود
هر نیمهشب تا صبحدم مأنوس نخلستان
امروز هم در کوچههای کوفه میپیچد
فریاد مظلومیت و افسوس نخلستان
با گریههایت موجموجِ نخلها لرزید
بیتاب خواهد بود اقیانوس نخلستان
بعد از تو رنگ سبز بودن را نخواهد دید
آری فضای تیره و مأیوس نخلستان
***
خسوف ناگهان
برای غربت مولا
تا تمام هستیات در یک نگاه آتش گرفت
در میان خانهات یک بیگناه آتش گرفت
تیره شد در یک خسوفِ ناگهان رنگ زمین
تا میانِ آسمانِ کوچه ماه آتش گرفت
کربلا شد در نگاهش تازه وقتی شعله دید
پایگاهِ وحی قبل از خیمهگاه آتش گرفت
سالها تنهاییات را پابهپای نخلها
سوختی آقا، که حتی روح چاه آتش گرفت
آن شبی که پیکرِ خورشید در خاک آرمید
آسمان لبریز باران شد، پگاه آتش گرفت
یک نفر ای کاش میپرسید از مولا چرا
در میان خانهات آن بیپناه آتش گرفت؟
***
آیات کوثر
شبی که نام تو در سورهٔ تنزیل میپیچد
سرود آسمان در صور اسرافیل میپیچد
تمامِ خاک از عطر خدا سرشار میگردد
شبی که بندِ قنداقِ تو را جبریل میپیچد
به دورِ حلقهٔ چشمِ تمامِ خاکیان از شوق
ز اعجاز نگاهت موج رود نیل میپیچد
تو میآیی، چراغ آفرینش میشود روشن
و نورِ آیهٔ تطهیر در قندیل میپیچد
خدا وقتی که نازل میکند آیاتِ کوثر را
به لبهای زمین صوت خوشِ ترتیل میپیچد
برای امتداد خطِ سرخ نسلِ ابراهیم
صدای کربلا در حلق اسماعیل میپیچد
هرگز کسی نبود تو را تسلیت نگفت
مرگ تو را برای خدا تسلیت نگفت
مظلومیات نشانهٔ گمنامی تو نیست
از یاد رفت هرکه تو را تسلیت نگفت
آن شب که شهر قصهٔ مرگ تو را شنید
جای تعجب است چرا تسلیت نگفت؟
با مردم مدینه چه کردی که بر علی
حتی کسی برای ریا تسلیت نگفت؟
در شهر گرگهای گرسنه به غیرِ چاه
دیگر کسی به شیر خدا تسلیت نگفت
***
بوسه و اشک
بوسید تا گلوی تو را جد اطهرت
باران اشک ریخت ز چشمان مادرت
این بار نیز از سفری دور آمدهست
تا آنکه باز سیر ببیند مکررت
بر شانههای خویش تو را میکند سوار
دوش نبی شدهست بهکرّات منبرت
خواندهست در نگاه تو یک روز تلخ را
همراه با تمامی گلهای پرپرت
جایی که نور میشوی و میکِشند صف
یک لشکر از غبار و سیاهی برابرت
روزی که روی دست تو پرواز میکند
با بالهای کوچک خونین کبوترت
حالا دُرست لحظهٔ تعبیر آمدهست
خوابی که دیده بود برای تو خواهرت
او ایستاده، روی لبش یا محمد است
یک سو نشسته جد تو گریان برابرت
حجم
۶۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۶۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه