کتاب هلو برادر
معرفی کتاب هلو برادر
کتاب هلو برادر را حامد اشتری گردآوری کرده است. این مجموعه روایت هایی از زندگی مسلمانان در سراسر جهان است. کتاب هلو برادر با روایتی جذاب شما را با خود همراه میکند.
درباره کتاب هلو برادر
داستان میتواند آینه باشد. آینهای برابر ابعاد مختلف زندگی انسان. این هنرمند است که انتخاب میکند آینه را کجا بگیرد و از چه چیزی حکایت کند. هر هنرمند میکوشد مشعلی از آتشی که خود در طور این جهان دیده روشن کند و برابر دید همگان قرار دهد.
نویسندگان این مجموعه داستان آتشهایی را در سراسر دنیا دیدهاند که نور میپراکند این مجموعه بخشی از زندگی و زمانه مسلمانان جهان را در قالب داستان قاب گرفته و ما را با لحظاتی دردآور برای مسلمان ماندن روبه رو میکند.
مجموعه «هِلو بِرادِر» تلاشی است هرچند اندک در بازنمایی رنجی که مسلمانان دنیا میبرند تا در این جهان به ظاهر آزاد در برابر پروردگارشان به رسم دینی که برگزیدهاند تسلیم باقی بمانند. فرقی نمیکند کجای جهان باشند. اهل میانمار باشند یا نیجریه، آمریکای لاتین و بوسنی یا حتی نیوزلندیهای بیدردسر و آرام. کسی نباید در هیچ کجای دنیا به ایستادن مقابل بت سرمایهداری نوین شهره شود.
خواندن کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات مقاومت پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب هلو برادر
وان، تو، تری، فور، ... تا ده نشده شلیک میکردم و تیر درست میرفت وسط پیشانی سرباز مینشست. خون آرامآرام از پیشانیاش شره میکرد. دستمال سفید صلحش بالا بود که از بالای پشتبام ساختمان با سر میافتاد روی زمین بازی بچهها. وقتی تنش هم مثل مغزش متلاشی میشد بچهها از فوتبال دست میکشیدند. صدای هوراشان توی هدفون میپیچید.
بارها این صحنه را دیده بودم ولی هربار برایم تازگی داشت. بلند میشدم همراه با بچههایی که توی زمین فوتبال کنار ساختمان محل تیراندازی بازی میکردند هورا میکشیدم. اینبار صدایم را خوردم. مبادا مامی سر برسد و دکمهٔ خاموش دستگاه را بزند. دیدن این فیلمها و بازیها در خانه ما قدغن بود. تا دیدم مامی سرش به کیک شکلاتی تولد بابامصطفی گرم است نشستم با خیال راحت چند دست بازی کنم. دستهٔ کنسول توی دستم داغ شده بود از شدت هیجان. تازه بازی داشت گرم میشد. مهرهها را دوباره چیدم. اینبار صورت تکتیرانداز را وحشیتر و وحشتناکتر انتخاب کردم تا هیجان بازی بیشتر شود. یک مرد هیکلی با جلیقهٔ قرمز و دست و بازویی پر از تتوهای رنگی. درست مثل جکسون. غولبیابانی محله که با موتور هارلی دیویدسون خفنش همراه با نوچههایش کل خیابان نلسون هیل را قرق میکردند. بارها توی کارناوالهای آخر فصل راه میافتاد توی محله و مایهٔ ترسولرز بچهها میشد. به قول بابامصطفی قلدر و بزنبهادر نلسون هیل بود. آنقدر توی بازیها از این قیافههای وحشی دیده بودم که دیگر برایم عادی بود. هنوز تکتیر انداز را سر جایش مستقر نکرده بودم. مردد بودم کدام طبقه ساختمان بگذارمش که یکدفعه صدای تیر بلند شد.
گیج شدم. من که هنوز دکمهای نزده بودم. صدای تیر شد دوتا و همینطور رگباری شلیک میشد. تکتیراندازهای توی مانیتور انگار زیاد شده بودند و هرکدام یکی از بچههای توی پارک را هدف گرفته بودند. چه هیجانی! همان که میخواستم. زمین بازی بچهها دیگر چمن سبز زمین فوتبال نبود. انگار دریاچهٔ خون راه افتاده بود. کنترل بازی از دست من خارج شد. تکتیراندازها هی زیاد میشدند.
حجم
۱۰۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۰۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
نظرات کاربران
اگر براتون جالبه که بدونید مسلمانان در کشور های دیگه چه اوضاعو اهوالی دارن این مجموعه داستان رو حتما بخونید. جذاب و خوش خوان.
لذت بردم از خوندن داستان آدم هایی که برای نگهداری از اعتقادشون گاهی حتی جوونشون رو هم حاضرن کف دستشون بگیرن.
تصویری است از رنج مقدسی که مسلمانان در گوشه و کنار جهان تحمل می کنند مجموعه ای است از داستانهایی کوتاه از اوضاع مسلمانان جهان .
مجموعه ای از داستان های کوتاه با موضوع مقاومت اسلامی شخصا از داستان سرکار خانم سفانه الهی بسیار لذت بردم
موضوع کلی کتاب خوبه ولی این حجم از نامفهومی داستانها واقعا عذاب آوره. انگار یه دقیقه از وسط یه فیلم سینمایی رو میبینی و نه سرش و میفهمی نه آخرشو
ایندفعه نه تنها تصویر بلکه نام کتاب هم کاملا گویاست...
داستانها خیلی گنگ بودن، خب وقتی ماجراها واقعیه چرا مختصات اون جریان رو در کتاب نمیارید؟ لااقل توی پاورقی. مثلا تو داستان پندو، یه کلمه میگفتید منظور از شیخ، همون شیخ زکزاکیه. موقع مطالعه یه چشمتون به کتاب باید باشه