کتاب ساعت به وقت باران
معرفی کتاب ساعت به وقت باران
کتاب ساعت به وقت باران مجموعه اشعار آیینی و مذهبی، سروده معصومه گلدوست است. این کتاب در انتشارات سوره مهر و به سفارش حوزه هنری منتشر شده است.
شعر آیینی به شعری گفته میشود که در آن، شاعر، از آموزههای دینی و مذهبی سخن بگوید و یا از ارادت و محبتش نسبت به پیامبر (ص) و یا امامان (ع) بنویسند. به طور کلی میتوان گفت که هر شعری که متاثر از آموزههای دیانت اسلام باشد، شعر آیینی نام دارد.
درباره کتاب ساعت به وقت باران
ساعت به وقت باران، مجموعه غزلها و سرودههای آیینی و مذهبی از معصومه گلدوست است. عشق به امام زمان (عج) در اشعار این کتاب موج میزند و هر بیت از شعرها، ارادت و محبت شاعر را به امام زمان نمایان میکند. یکی از شعرهای کتاب هم به زینب، دختر سردار اسماعیل حیدری، یکی از شهدای مدافع حرم، تقدیم شده است.
کتاب ساعت به وقت باران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران اشعار مذهبی و آیینی از خواندن شعرهای زیبای کتاب ساعت به وقت باران، بسیار لذت میبرند.
بخشی از کتاب ساعت به وقت باران
تاب گیسوی رهایت آرزوی بادها
تا حجابت را بگیرد، در شب میعادها
عطر و بوی بغضها را میشود احساس کرد
در صمیمانه ترین لفظ مبارک بادها
این هزار و چندمین سال است در تنهاییات
میشماری روزها را، در شب میلادها
در نبودت، با کدامین لحن باید ندبه خواند
ناله یا ضجه، سکوت و شرم یا فریادها
سهم ما انگار از عشقت فقط دل کندن است
صحبت شیرینت ای گل قسمت فرهادها
***
عطر رجعت، دائما در خاک تربتهای ماست
عاشقیم و عشق ورزی، جزء خصلتهای ماست
حرف عشق و انتظار و وصل و موعود و فرج
نقل محفلهای شعر و بحث و صحب های ماست
یک تبسم از رضایت، یک سلام از روی مهر
اندکی هم بیشتر از کل حسرتهای ماست
اشتیاق وصل در رویای عصر جمعهها
درد هجران را کشیدن، اوج لذتهای ماست
بین اقسام جنون، این قسم اصلاً عار نیست
این چنین مجنون شدن، جزء لیاقتهای ماست
کوه کندن، دل نکندن، قصه و افسانه نیست
یک نمونه از تمام رسم و عادتهای ماست
خیره بر گلدستهها و گنبد فیروزهای
نوع معصومانه از شکل ارادتهای ماست
بعد نیت هیچ جایز نیست هر سمتی نگاه
عشق با این منظر از جنس عبادتهای ماست
***
میرسد عطر اجابت، وقت باران بیشتر
در جوارش باشی و نزدیک ایوان، بیشتر
روبرویت قبله باشد در کنارت یک ضریح
میدهد آرامشی آیات قرآن، بیشتر
در زیارت نامه، اشک و لهجههای آشنا
گرمی آغوشتان، سمت غریبان، بیشتر
یک قدم، یک دشت بوسه، حس معصومانه ایست
بین زوار تو، تعداد غزالان، بیشتر
آن قدر با بوسه صیقل خورده فرش سنگها
در زلالی، طعنه بر مُلک سلیمان، بیشتر
من خودم را زائر و آهو نمیدانم فقط...
صحنتان آیا نمیخواهد نگهبان بیشتر؟!
حق بده، در دولتت، دنبال پُست و منصبم
در حریمت، اقتدار کفش داران، بیشتر
آشکارا گرچه جود و بخششت حس میشود
میرسد قطعا کرامات تو پنهان، بیشتر
***
در شتابیم که در مخمصهها جا بشویم!
بیم آن است که در حاشیه تنها بشویم!
باز هم حرف جماعت، تب تکراری رنگ
کاش بی رنگ، در این قافیه رسوا بشویم!
سطر در سطر ملامت، پی رسوا شدن است
کاش اندازه یک بند، زلیخا بشویم!
یوسف قصه ما منتظر معشوق است
چه کسی گفت بیا " تا من و تو ما بشویم"؟
چه کسی گفت به دنبال شما میگردیم؟
کاش این جمعه فرج باشد و پیدا بشویم!
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه