دانلود و خرید کتاب پنج رئیس کوتوله مهدی میرکیایی
تصویر جلد کتاب پنج رئیس کوتوله

کتاب پنج رئیس کوتوله

امتیاز:
۳.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پنج رئیس کوتوله

کتاب پنج رئیس کوتوله داستانی فانتزی و خنده‌دار نوشته مهدی میرکیایی برای کودکان و نوجوانان است. این کتاب داستان مبارزه‌ای است که میان مردمی با سایز عادی و مردمی با ابعاد خیلی کوچک رخ می‌دهد... اما اصلا این آدم کوچولوها از کجا سر و کله‌شان پیدا شده است؟

درباره کتاب پنج رئیس کوتوله

پنج رئیس کوتوله داستانی فانتزی و خنده‌دار است. مهدی میرکیایی در این داستان ماجرای پروفسوری را تعریف کرده است که با کمک مهندسی ژنتیک موفق شده است تا انسان‌هایی خیلی کوچک، خیلی خیلی کوچک، خیلی خیلی خیلی کوچک درست کند. یعنی مثلا آدم‌هایی که سایزشان به اندازه یک گوشی موبایل است. اما مشکل اصلی این جاست که حالا این افراد به مشکلاتی برخورد کرده‌اند. مشکلاتی که آنان را ترغیب می‌کند تا برای ادامه زندگی‌شان دست به مبارزه بزنند. 

باید دید که در این مبارزه کدام گروه پیروز می‌شوند؟ 

بچه‌ها با خواندن این داستان هم وارد فضایی فانتزی می‌شوند که ماجراهای خنده‌داری در آن رخ می‌دهد و هم می‌توانند قدرت تخیل خودشان را پرورش بدهند و آن را قوی کنند. 

کتاب پنج رئیس کوتوله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

پنج رئیس کوتوله داستانی جذاب برای تمام نوجوانان و دوست‌داران کتاب‌های فانتزی است. 

بخشی از کتاب پنج رئیس کوتوله 

آقای سربلند گفت: «می‌گویند آدم‌هایی که قد کوتاه‌تری دارند، زرنگ‌تر و باهوش‌ترند. حالا ما که از همه آدم‌ها کوتاه‌تریم، خیلی هم کوتاه‌تریم، باید زرنگ‌تر از همه باشیم.»

خانم خوش‌منش گفت: «پول‌دارتر هم هستیم.»

آقای سرفراز گفت: «نه، موافق نیستم. آن‌قدرها هم پول‌دار نیستیم.»

آقای سربلند گفت: «درست است. موافق‌ام. آن‌قدرها پول‌دار نیستیم. ما خیلی‌ها را پول‌دار کردیم؛ امّا خودمان پول‌دار نشده‌ایم.»

این‌جا خانه آقای سربلند بود؛ خانه‌ای مثل همه خانه‌ها؛ جایی که آدم‌های بزرگ‌تر هم می‌توانستند بیایند و بروند؛ امّا درون آن، یک گوشه از اتاق پذیرایی، یک خانه عروسکی با همه امکانات برای آقای سربلند طراحی شده بود و حالا پنج زن و مرد کوچک، آن‌جا جمع شده بودند.

این بار صدای آقای سربلند جدی‌تر از قبل بود و کمی هم عصبانی: «و آن‌ها که با استفاده از ما پول‌دار شده‌اند، گاهی حسابی ما را تحقیر می‌کنند. من دیگر نمی‌توانم این‌طور ادامه بدهم.»

خانم خوش‌رفتار گفت: «درست است. هیچ‌کس ما را جدی نمی‌گیرد. همه با انگشت ما را نشان می‌دهند و می‌خندند.»

آقای مهربان گفت: «نقش ما در این دنیا، شرکت در تبلیغات و نمایش‌های تلویزیونی است. هر کاری که کارگردان‌ها بگویند، باید انجام دهیم. هر لباسی که آن‌ها بخواهند، می‌پوشیم.»

آقای سربلند، یک پَر پرتقال را که داخل بشقاب روی میز بود، با چاقو به پنج قسمت تقسیم کرد و جلو مهمانان گرفت و گفت: «امروز به همه شما زنگ زدم تا یک تصمیم جدی بگیریم. نباید افراد و شرکت‌های مختلف از ما سوء استفاده کنند... ما خودمان می‌توانیم صاحب همه چیز باشیم... من همین امروز از همکاری با شرکت ۹۹۹ استعفا کردم...»

آقای سرفراز گفت: «باید فکرهایمان را روی هم بریزیم و برای خودمان کار کنیم. باید خودمان صاحب شرکت باشیم. سهام‌داران اصلی باید خود ما پنج نفر باشیم.»

خانم خوش‌منش گفت: «حساب‌های بانکی ما روی هم رفته، سرمایه یک شرکت عالی را تشکیل می‌دهند.»

خانم خوش‌رفتار از جا بلند شد، دستش را مشت کرد و گفت: «همین فردا استعفا می‌کنم. باید دستشان خالی باشد...»

آقای مهربان هم از جا بلند شد و ضربه‌ای به میز زد: «بله... همه طرح‌های آینده‌شان این‌طور عقیم می‌ماند.»

خانم خوش‌منش و آقای سرفراز، هنرپیشه‌های حرفه‌ای بودند و به جای فیلم‌های تبلیغاتی، در فیلم‌های سینمایی بازی می‌کردند. لحظه‌ای همدیگر را نگاه کردند و با هم از جا بلند شدند. خانم خوش‌منش گفت: «همه فیلم‌نامه‌ها را عودت می‌دهم.»

آقای سرفراز گفت: «فقط شرکت خودمان می‌تواند در فیلم‌های ما سرمایه‌گذاری کند. از این به بعد، تهیه‌کننده، شرکت خودمان خواهد بود.» 

Book worm
۱۴۰۰/۰۹/۲۰

عالی بود من این کتاب رو خیلی دوست داشتم وقتی بچه بودم بابام خرید😃

mahnaz r
۱۳۹۹/۱۲/۱۳

کتاب زیاد جذابی نبود .

خبرنگاری پرسید: «کجا؟ مقصدتان کجاست؟» آقای سرفراز گفت: «هر جایی که به گروه ویژهٔ نجات نیازمند باشند.» خانم خوش‌رفتار گفت: «هر جایی که بچّه‌های رنج‌دیده باشند.»
یا فاطمه زهرا (س)

حجم

۶۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۶۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۵۰%
تومان