دانلود رایگان کتاب در پای سرخدار شاهرخ ایلکا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب در پای سرخدار اثر شاهرخ ایلکا

کتاب در پای سرخدار

نویسنده:شاهرخ ایلکا
انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در پای سرخدار

کتاب در پای سرخدار نوشته شاهرخ ایلکا است. کتاب در پای سرخدار داستانی جذاب درباره مردی میان‌سال است که بین زندگی حال و گذشته‌اش در رفت و آمد است.

درباره کتاب در پای سرخدار

این کتاب درباره مرد میان‌سالی است که درگیر فکر‌هایی از گذشته است. او درگیر خاطرات گذشته است و از طرفی بی‌خوابی‌های شبانه دارد. بالاخره تصمیم می‌گیرد به روستایی که مدت‌ها قبل آنجا بوده برگردد. 

کتاب آمیزه‌ای از تفکرات راوی و اتفاقات است و همین موضوع داستان را جذاب‌تر می‌کند.

خواندن کتاب در پای سرخدار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب در پای سرخدار

چقدر عالی! هنوز هم می‌شد گفت که همه چیز تر و تازه است؛ بی‌تردید در صُبحی که آبستنِ زایش و روشنایی است می‌بینم که گل‌ها در آخرین دم حیاتشان در این خزان سرد، تخم‌های بارورِ خود را در زمین می‌پاشند. به کودکی می‌مانم که در حال تولد است و می‌خواهد رها شده خود را از آن بند لزج و خون‌آلود با نقشه‌ای که در ترسیم آن نقش زیادی نداشت آزاد کند.

این کودک امروز بزرگ شده قد کشیده و رعنا شد و قلم به دست گرفته تا رؤیاهایش را ترسیم کند و به این بهانه قصد دارد هرچه زودتر از شهر و خانه‌اش بگریزد. گویی به خودش آمده و می‌گوید: «که من در این‌جا چه می‌کنم؟ در فصل رنگ‌ها و نقش‌ها، در موسم برگ‌ریزان، تعدادی زیادی از فصول و سال‌ها آمدند و رفتند. ده‌ها سال است و من هنوز درجا می‌زنم. آخر چند سال؟! می‌گویم: «در موسم پاییز فوجی از پرندگان را از بالای سرت دیده‌ای غوغای پرواز با تو چه کرد؟» هرگز شهرنشین خوبی نخواهی‌شد.

چون یک سیاح، درویشی سرگردان و یا پیامبری دل‌گیر از قوم ناسپاس باید به راه بیفتی. در کوچه پس‌کوچه‌های رؤیاها و در کوره‌راه‌های تنگ و طویل و سایه‌های نیمه‌روشن راشستان‌های راست‌قامت به مانند آن سال‌های دور در انبوه تمشک‌زارها، به همه جا باید سرکشید و پرسه زد.

گاه آراسته و زمانی با قدم‌هایی چابک و بی‌شکیب، سر به هوا، حتی در سایه‌های پُردوام درختان زیزفون و هم در اعماق دره‌های نمدار پوشیده از جلبک‌های سبز و آقطی‌های انبوه می‌توان از خزندگان تند و تیز و سینه‌سرخ‌های بی‌قرار سان دید.

شاید در نقطه‌ای صعب‌العبور، موج خفیفی از عطر تند گَوَن‌ها و گل‌های شیرین‌بیان مشامت را تحریک کرد ولی تو در آن لحظه در فکری عجیب سَر می‌کردی و درصدد بودی شاخ شکستهٔ گوزنی پیر را به سر شکارچی کهنه‌کار و بدکرداری که چند کبک کوهی را در کوله‌پشتی‌اش می‌کشاند، بکوبی. 

چه کودکی: هنوز بالغ نشده‌ای.

زیرا هنوز ظرفیت کنترل احساساتت را نداری و باید درس‌های بیش‌تری از طبیعت آموخته و به‌کار بندی.

و باز به یاد دارم درست بیست و دو سال و دو روز قبل وقتی‌که همهٔ دانش‌آموزان در ده‌کوره‌ای سرسبز و عقب‌افتاده در کلاس منتظر بودند از کوهستانی بکر با چشمه‌هایی کوچک و بزرگ سردرآوردی، آکنده از احساسات سرسری و تهی از تردیدهای به‌جا و یا نابه‌جا یک روز به درخت سرخداری کهن‌سال و رو به انحطاط در جنگل‌های هیرکانی زل زده تا رشد آن گیاه کندرشد را نظاره‌گر باشی. بعد از این کار ابلهانهٔ بی‌مانند مجبور شدی نوزده سال قبل از موعد مقرر عینک پیرچشم‌ها را بر چشم زده با آن عینک مشتاق و تب‌دار در جنجال و همهمهٔ یکنواخت وزغ‌ها در شالی‌زارهای اطراف قصهٔ کوتاهی برای بچه‌های مدرسه‌ات بنویسی که هیچ‌کدام از آن چیزی سردر نیاوردند. تو غافل، نمی‌دانستنی که سال‌ها بعد باید روزی برخود ببالی که روزی به آن‌ها خواندن و نوشتن آموختی گرچه آن‌ها خود استاد نگارش شیوه و پایان زندگی خود بودند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
رایگان