کتاب شهر و جنسیت ۲
معرفی کتاب شهر و جنسیت ۲
کتاب شهر و جنسیت نوشته مجموعهای از نویسندگان است. این کتاب که در دو جلد منتشر شده است را مینوش صدوقیانزاده ترجمه کرده است. مقالات این کتاب از دیدگاهی جنسیتی به بررسی جنبههای متفاوت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی شهر میپردازد. بهطورکلی در ایران، ادبیات و متونی که از چشمانداز جنسیت به تحلیل موضوعات تخصصی شهر و معماری پرداخته باشند، بسیار اندک است. این کتاب مجموعهای جذاب از مقالات کامل در این موضوع است.
درباره کتاب شهر و جنسیت
مقالات گردآوریشده در این مجموعه گزیدهیی است از مقالههای پژوهشی که در سالهای اخیر در باره موضوع جنسیت و فضا (شهر) در نشریات یا دیگر رسانهها انتشار یافتهاند.
بیشتر نوشتههای این مجموعه بر نظریه «تقاطع» تمرکز کرده یا به آن توجه نشان دادهاند که در چند دهه اخیر از کانونهای مهم بحث در موضوع جنسیت بوده است. نظریه «تقاطع» در پیوند با گفتمان موج سوم فمینیسم به پدیده تبعیض جنسیتی در زمینههای گوناگون اجتماعی، نژادی، قومی، طبقاتی... توجه میکند.
این نظریه با نگاهی به درهمپیچیِ تبعیض جنسیتی با تبعیضهای دیگری بر اساس نژاد، قومیت، گرایش جنسی و... نشان میدهد که این تقاطع چهگونه تبعیض جنسی را به معضلی متفاوت بدل میسازد.
خواندن کتاب شهر و جنسیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام فعالان حوزه معماری و شهرسازی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شهر و جنسیت ۲
از راهاندازی ماهنامهٔ جنسیت، مکان و فرهنگ زمان زیادی نگذشته بود که شارلوت بانچ (۱۹۹۵) مدعی شد، با توجه به عمومیت تبعیض و آزار و تجاوز جنسی، پایهٔ اصلی فمینیسم را بدن زنان تشکیل میدهد و خشونتی که علیه آن انجام میشود. اما، نظر به اینکه پژوهش در بارهٔ جنسیت و جغرافیا در دورهٔ بیستویکسالهٔ حیات این ماهنامه بهلحاظ نظری و عملی سیری تکاملی داشته است اینگونه کلانروایتهای فمینیسم به میزان زیادی کنار گذاشته شدهاند. فمینیسم مشهور به «موج سوم» این فرضیه را که زنان هویت جنسیتی و مجموعه تجربیاتی مشترک دارند بازنگری کرده است. به بیانی دقیقتر، رسیدن به این شناخت که معنای زنبودن از تقاطع جنسیت با دیگر تفاوتهای اجتماعی برمیآید بنیاد چنین کلانروایتهایی را سست کرده است (کِرِن شا و ۱۹۸۹). درنتیجه، هرچند جغرافیدانها معمولاً مقولههای اجتماعی همچون جنسیت و نژاد و طبقه را ساختارهایی جداگانه شمرده و بررسی کردهاند، اکنون بر کسی پوشیده نیست که یکایکِ ما این مقولهها را همزمان تجربه و زندگی میکنیم (ولنتاین ۲۰۰۷).
کنارگذاشتن مقولهٔ یگانهٔ «زن» به این معنا بوده که با ازدسترفتنِ حق مطالبهٔ دستهجمعی و عمل بر مبنای تجربهٔ مشترک درواقع اهمیت و درک نابرابریهای نظاممند جنسیتی و مقولهٔ قدرت مردسالاری رفتهرفته کاهش یافته است. بر این اساس، برخی پژوهشگران (ازجمله جانسِن ۱۹۹۴، ۲۰۱۳) مدعی شدهاند که سیاست فمینیستی پراکندهتر و ناپایدارتر شده و بیتردید کمتر اثربخش است، با وجود شکوفائی جغرافیاهای جنسیت در ماهنامهٔ جنسیت، مکان و فرهنگ ــ متأثر از نظریههای پساساختاری و پسااستعماری ــ که ناگزیر به شکافتن ماهیت نسبی و ناهمسان و جدلبرانگیز «جنسیت» در تجربههای زیستهٔ زنان پرداختهاند و همچنان این کار را ادامه میدهند (اِستههیل ی و نَگَر ۲۰۰۲؛ سراج ۲۰۱۱؛ بِیل ی و شبّاز ۲۰۱۳).
درواقع، پیشرفتهای عمومیِ جایگاه زنان در بازار کار اروپا و آمریکای شمالی و استرالیا در چند دههٔ اخیر سبب شده بسیاری مدعی شوند فمینیسم چندان ربطی به زنان نسلهای جوانتر ندارد و سربسته این پیام را برسانند که شاید تعصبی به نام تبعیض جنسی نرمنرمک ناپدید میشود.
با وجود رشد انبوه پژوهشها در بارهٔ نژادپرستی، اسلامهراسی و هراس از همجنسگرائی که بهتازهگی ازجمله در ماهنامهٔ جنسیت، مکان و فرهنگ به چاپ رسیدهاند (برای نمونه، بِیل ی و شبّاز ۲۰۱۳، فیلیپس ۲۰۱۲، مولِ ر ۲۰۰۷) به نظر میرسد جنسپرستی و نفرت جنسیتی به عنوان شکلهای تبعیض و تعصب تاحدزیادی در نقشهٔ جغرافیائی از قلم افتادهاند. اما نگاهی سرسری به عرصهٔ زندگی عمومی تداوم آشکار تبعیض جنسی و جرائم نفرت جنسیتی را نشان میدهد، از متلک پیشپاافتادهٔ «آرام باش عزیز» که دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا به یکی از زنان وزیرِ حزب مخالف گفت، تا توهینهای زنستیزانهٔ مکرر به جولیا گیلارد نخستوزیر استرالیا (مکلی ن و مالسِن ۲۰۱۳) و تجاوزهای وحشیانه در هندوستان و کنیا که هزاران نفر از مردم معترض را به خیابان کشاند.
حجم
۱۹۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۹۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه